چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

شجاع (the brave one)


کارگردان: نیل جوردن. فیلمنامه: رادریک تیلور، بروس ای. تیلور، سینتیا مورت بر اساس داستانی از رادریک و ‏بروس تیلور. موسیقی: داریو ماریانللی. مدیر فیلمبرداری: فیلیپ روسلو. تدوین: …

کارگردان: نیل جوردن. فیلمنامه: رادریک تیلور، بروس ای. تیلور، سینتیا مورت بر اساس داستانی از رادریک و ‏بروس تیلور. موسیقی: داریو ماریانللی. مدیر فیلمبرداری: فیلیپ روسلو. تدوین: تونی لاوسون. طراح صحنه: کریستی ‏زئا. بازیگران: جودی فاستر[اریکا بین]، نیکی کات[کارآگاه ویتاله]، ترنس هاوارد[کارآگاه مرسر]، نوین اندروز[دیوید ‏کیرمانی]، مری اشتینبرگ[کارول]، انه الویا[جوسای]، لویس دا سیلوا جونیور[لی]، بلیز فاستر[کش]، رافایل ‏ساردینا[رید]، جین آدامز[نیکول]. ١١٩ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ آمریکا، استرالیا. ‏

ژانر: جنایی، درام، مهیج

اریکا، گوینده موفق رادیو که در نیویورک زندگی می کند و در برنامه های خود این شهر را جایی فوق العاده تصویر ‏می نماید، یک روز تبدیل به قربانی خشونت بی دلیل همین شهر می شود. چیزی که تا آن زمان از دید وی مخفی مانده ‏بود. شبی با نامزدش دیوید هنگام پیاده روی مورد حمله اوباش خیابانی قرار می گیرند. زمانی که اریکا در بیمارستان-‏پس از اغمای طولانی- چشم می گشاید، عزیزترین چیز زندگی اش-یعنی نامزدش دیوید- را از دست داده است. اتفاقی ‏که ابتدا آن را باور ندارد، ولی به اجبار می پذیرد. او که انگار همه چیز خود را از دست داده، تبدیل به کسی می شود که ‏از زندگی در این شهر هراسناک است. ابتدا سلاحی برای محافظت از خود خریداری می کند. اما زمانی که اولین و ‏دومین نفر را به قصددفاع از خود می کشد، اندک اندک در خود احساسی را کشف می کند که تا آن زمان از وجودش بی ‏خبر بوده است. به زودی داستان قاتلی که در نقش مامور خود گمارده قانون دست به نابودی اوباش خیابانی می زند، به ‏گوش پلیس نیز می رسد. کارآگاه شون مرسر که مامور رسیدگی به این پرونده است به زودی با کنار هم گذاشتن شواهد ‏به جای مردی با یک اسلحه، خود را با زنی مسلح روبرو می بیند که با انگیزه ای مرکب از حس انتقام خواهی و عدالت ‏جویی دست به شکار اوباش زده است....‏

یقین دارم فیلم دوستان و فیلم خواران گرفتار افسون دهه ١٩٧٠ با خواندن این خلاصه داستان بلافاصله به یاد آرزوی ‏مرگ[١٩٧٤، مایکل وینر] با شرکت چارلز برانسون خواهند افتاد. اتفاقی که پر بیراه نیست، اما به شما اطمینان می دهم ‏که شجاع چیزی فراتر از یک بازسازی زنانه از آن داستان است. در اولین نگاه جایگزینی جودی فاستر با چارلز ‏برانسونی که انتظار هر نوع رفتار خشونت آمیزی از سوی وی غیر مترقبه نبود، شوکه آور است. نه فقط برای ما، بلکه ‏برای خود اریکایی که از تبدیل شدن خود به شخصیتی دور از انتظار خود حیرت زده است. و آن چه شجاع را در ‏مقایسه با آرزوی کشتن در مقامی بالاتر قرار می دهد، از همین نکته کوچک نشات می گیرد. چون کارگردان کارکشته ‏ای چون نیل جوردن قصد ساختن یک فیلم اکشن به معنای رایج را ندارد. خشونت در فیلم او پالایش دهنده یا آرامش ‏بخش نیست. بلکه راه به آشوب بیشتر می برد و از میانه فیلم هرگز آن دقایق افسون کننده و پر از آرامش سکانس اول ‏فیلم تکرار نمی شود. خشونت حتی از نگاه جوردن آن چیزی نیست که وینر می دید. قربانی او بر خلاف وینر در ‏تاریکی مورد حمله قرار می گیرد و تصاویری که به ما انتقال می یابد خالی از خون و خشونت آرزوی مرگ است. اما ‏از مهابتی شگفت وامروزی برخوردار است که بر تاثیر گذاری آن می افزاید.[منظورم فیلمبرداری اوباش با هندی کم از ‏کتک زدن اریکا و دیوید نیست! بلکه ساختار صحنه است]. مهم این است که اریکا با ترس آشنا می شود، چیزی که تا ‏پیش از آن می پنداشت فقط به دیگران تعلق دارد. به انسان های ضعیف، ولی وقتی ترس به سراغ او می رود درک می ‏کند که این چیز همواره در کنار او و در لایه های زیرین هر چیزی که او حتی دوست شان داشت، حضور داشته است. ‏

نیل جوردن متولد ١٩٥٠ سلیگوی ایرالند، از کارگردان های مشهور روزگار ماست. از اواخر دهه ١٩٧٠ با فیلمنامه ‏نویسی وارد سینما شده و از ١٩٨٢ با فیلم فرشته کارگردانی را آغاز کرده است. با دومین فیلمش همنشین گرگ ها در ‏‏١٩٨٤ موفق شد تا ٥ جایزه از جشنواره های مختلف گرفته و جایزه ای نیز از سوی مراسم ایونینگ استاندارد بریتیش ‏فیلم به عنوان خوش آتیه ترین تازه وارد دریافت کند. همنشین گرگ ها فیلمی فانتزی و ترسناک بر اساس قصه های ‏فلکلوریک بود و در گیشه نیز بااستقبال خوبی مواجه شد. دو سال بعد مونا لیزا جایزه صدف طلایی جشنواره والادولید و ‏نامزدی گلدن گلاب و نخل طلای کن را برای جوردن به ارمغان آورد. ما فرشته نیستیمبا شرکت رابرت دنیرو و شون ‏پن] در ١٩٨٩ و معجره در ١٩٩١ نیز توانست انتظارات به وجود آمده از وی را برآورده کند، اما اولین شاهکار ‏کارنامه اش چند سال بعد با نام ‏The Crying Game‏ به نمایش در آمد که برنده اسکار بهترین فیلمنامه و نامزد اسکار ‏بهترین کارگردانی شد و ٧ جایزه از جشنواره های بین المللی کسب کرد. فیلم که به دوستی غریب میان یک سرباز ‏داوطلب ارتش جمهوری خواه ایرالندی و یک سرباز اسیر انگلیسی می پرداخت، به شدت نظر منتقدان را جلب و تبدیل ‏به یکی از فیلم های کالت بریتانیایی شد. مضمون همجنس خواهی موجود در بطن فیلم نیز بر جذابیت آن افزود و ‏بازیگری توانا را نیز به جهانیان شناساند: استیفن رئا که تبدیل به یکی از بازیگران ثابت فیلم های جوردن نیز شد. پس ‏از تجربه ناموفق مصاحبه با خون آشام، ماجرای انقلابی مشهور ایرلندی-مایکل کالینز- در ١٩٩٦ شیر طلایی ونیز را ‏برای جوردن به ارمغان آورد.دومین نقطه اوج چشمگیر کارنامه وی پایان یک رابطه عاشقانه در ١٩٩٩ ساخته شد و ‏بلافاصله از سوی منتقدان و مردم به عنوان یکی از بهترین اقتباس های سینمایی از کتاب های گراهام گرین وارد تاریخ ‏سینما گردید. پایان یک رابطه عاشقانه اوج سبک جوردن بود، البته دیگر آثار او مانند پسر قصاب، در رویا و حتی ‏صبحانه در پلوتو[٢٠٠٥] نیز بر کارنامه وی امتیازهایی افزودند. طبیعی است با چنین پیشینه ای توقع تماشاگر سخت ‏گیر و منتقد علاقمند به کارنامه وی پس از دو سال انتظار برای تماشای تازه ترین فیلم وی بالا می رود. خوشبختانه ‏جوردن-بر خلاف بسیاری!- قادر به پاسخ گویی به این انتظارات و فیلمش چیزی فراتر از یک قصه انتقام خواهی است. ‏که اگر غیر از این بود، تعجب آور می بود. شجاع با وجود پرهیز از هیجان سازی های کاذب و رایج تا این لحظه ٣٠ ‏میلیون دلار در آمریکا به دست آورده و نمایش آن ادامه خواهد یافت. فیلم از گروه بازیگری خوبی برخوردار است، ‏جودی فاستر و ترنس هاوارد درک و تحلیل درستی از نقش های خود ارائه می دهد و نوین اندروز[بازیگر سریال ‏Lost‏] نیز در نقش کوتاه دیوید، حضوری مثبت دارد. اگر مشتاق هستید تا بیگانه پنهان شده در درون خویش را کشف ‏کنید، تماشای شجاع بهترین فرصت است!‏