جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تنبلی و تن آسایی, گرایش های حیوانی بشر


تنبلی و تن آسایی, گرایش های حیوانی بشر

یکی از وجوه تفاوت نهادهای انقلابی و تشکیلات اجرایی موروثی که ارمغان غرب زدگی ما هستند در همین جاست که کار در نهاد انقلابی به مثابه عبادتی بزرگ تلقی می شود

یکی از وجوه تفاوت نهادهای انقلابی و تشکیلات اجرایی موروثی که ارمغان غرب زدگی ما هستند در همین جاست که کار در نهاد انقلابی به مثابه عبادتی بزرگ تلقی می شود. کسانی ممکن است اعتراض کنند که: «ای آقا!... مگر می شود تشکیلات و سازمان بندی اجتماعات را بر انگیزه های درونی بنا کرد؟ انگیزه های درونی که ضمانت اجرا ندارند. این حرف ها حرف های ایده آلیست هاست. بیایید واقعی فکر کنیم؛ اجتماع نظم می خواهد.»

جواب حقیر این است که نظم و انگیزه ی الهی نه تنها منافات ندارند بلکه با هم ملازمند؛ اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم. چه چیز «جهاد سازندگی» را قادر ساخت که با نظمی حیرت انگیز طرح «محرم» را چهل و پنج روزه به پایان برساند، حال آنکه مقاطعه کارهای خارجی یک سال وقت و صدها برابر هزینه طلب می کردند؟ کار به مثابه عبادت. اتفاقا نظام جمهوری اسلامی نیز باید سعی کند که تشکیلات اجرایی خویش را در عین حال بر نظم و انگیزه های درونی بنا کند.

انسان به راستی در نظام کارخانه ای برده ای بیش نیست. تعریف برده چیست؟ انسانی که ناچار است بدون انگیزه های درونی و فقط برای زنده ماندن، کار بدنی مشخصی را تمام عمر صبح تا شب تکرار کند. شاخص انسانیت دو چیز است: تکامل روحی و اراده ی آزاد ـ که این هر دو تنها در عبودیت خدا حاصل می آید و لاغیر. وقتی شما انگیزه ی الهی را در کار داخل کنید، بلافاصله کار به وسیله ای برای رشد و تعالی انسانی تبدیل می شود و وجود انگیزه، فی نفسه کار را تابع اراده و انتخاب انسان می گرداند. بالعکس، انسانی که ناچار باشد بدون انگیزه ی الهی و صرفاً برای تأمین معاش کار کند، بنده ی معاش است و بندگی معاش با اراده ی آزاد منافات دارد. تنها بنده ی خداست که از همه ی تعلقات آزاد است و اراده اش را هیچ چیز جز حق محدود نمی کند.

مقصودمان هنوز وارد شدن در بحث های اصولی نیست. سخن از بهشت زمینی توسعه یافتگی بود و اینکه در این بهشت، آنچنان که مفاهیم اقتصادی غرب حکم می کند، کار کردن شر مسلمی است که باید هر چه بیشتر از آن خلاص شد. آنان که دست اندر تهیه ی سناریوهای توسعه یافتگی دارند، خیلی خوب معنی این حرف را در می یابند، و اما چون مخاطب این کتاب عموم مردم هستند چند تابلو از سناریوی پیشنهادی «هرمن کان»(۱) را از کتاب «دنیا در سال ۲۰۰۰» که خودش آن را تورات ۳۰ سال آخر قرن نامیده است نقل می کنیم. در پشت جلد کتاب، ایشان را این گونه معرفی کرده اند: این جناب رئیس موسسه ی هودسن (آمریکا)... و یکی از پدران آینده نگری است. تألیفات او از جمله عبارتند از: جنگ ترمونوکالئر: ]Thermonuclear ترمونوکلئر : و.[؛ و اسکالادو تنها این دو کتاب، بیش از ده سال است که برنامه گذاری دفاع ملی آمریکا را هدایت می کند؛ و بر سیاست قدرت مرکزی آمریکا اثر گذاشته است.(۲)

سه تابلو از تابلوهای آینده نگری ایشان را برای سال ۲۰۰۰ نقل می کنیم.

● تابلوی اول:

جامعه ی ماوراء صنعتی که متوجه استراحت و تنوع است (در حدود ۱۱۰۰ ساعت کار در سال)

روز کار ۷ ساعت

هفته ی کار۴ روز

تعداد هفته های کار در سال ۳۹ هفته

اعیاد رسمی ۱۰ روز

تعطیلات آخر هفته سه روز

تعطیلات در سال ۱۳ هفته

که روی هم می شود ۱۴۷ روز کار در سال و ۲۱۸ روز آزاد!(۳)

● تابلوی دوم:

در این جامعه که متوجه استراحت و تنوع است یک شخص می تواند:

۴۰% از روزها را صرف یک کار حرفه ای کند.

۴۰% از روزها را صرف کار غیرحرفه ای کند.

۲۰% (بیش از یک روز در هفته) را هیچ کاری نکند.

و تازه این برای آنهایی است که کار می کنند والا وضع کار در کل جمعیت به قرار زیر است:

● تابلوی سوم:

از ۴۰% نیروی کار که به طور عادی کار می کنند:

۵۰% کار عادی می کنند (با شرایطی که در تابلوهای قبل دیدیم).

۲۰% کار سیاه می کنند (یعنی خیلی بهتر از شرایطی که حالا کارگران مرفه آمریکائی کار می کنند).

۱۰% نصف وقت خود را صرف ولگردی می کنند.

۵% در جستجوی کارند لیکن به صورت لاابالی.

۵% در جستجوی کارند لیکن به صورت نیمه لاابالی.

۵% «ماجراجو» انقلابی یا تنبل اند.

۵% هم بی کاران خود خواسته اند.(۴)

باید اضافه کرد که این تابلوها مربوط به کشورهای کاملاً مافوق صنعتی است که فقط شامل آمریکا، ژاپن، کانادا، کشورهای اسکاندیناوی، سوییس، فرانسه و آلمان غربی است، اگر نه بقیه ی جهان و مخصوصاً آفریقا و دنیای عرب و آمریکای لاتین با فقری که به مرگ از گرسنگی نیز منجر می شود روبرو هستند. (لابد از دیده ی هرمن کان بچه های جهاد که در جبهه های جنگ غیر از پنج یا شش ساعت خواب، بقیه ی ساعات شبانه روز را به کار طاقت فرسا مشغولند، دیوانه هایی هستند متعلق به ماقبل تاریخ!)

ناگفته نماند که خود آقای هرمن کان لازمه ی دستیابی به اینچنین جامعه ای را که در آن فقط ۲۵ درصد از آدم ها ۴۰درصد از سال را کار می کنند اشاعه ی فرهنگی خاص می داند که خود آن را فرهنگ سان سات(۵) خوانده است. ما در آینده در بیان معنای توسعه از وجوه دیگر به چگونگی پیوند فرهنگ و اقتصاد با یکدیگر و تأثیرات متقابل آنها خواهیم پرداخت، اما در اینجا نیز حیف است که از وضعیت فرهنگی جامعه ی تنوع و استراحت بی خبر بمانیم: آقای هرمن کان با کمال واقع بینی اعلام می دارد که سیر تاریخی جامعه ی غرب به سوی استقرار فرهنگ سان سات می رود و این لازمه ی جامعه ای ماورای صنعتی(۶) و مافوق توسعه یافته است. و بعد، فرهنگ سان سات را با این صفات معرفی می کند: زمینی... تخیلی، روزانه، مشغول کننده، جالب، شهری، شیطانی، تازه و نو... مد روز، عالی (از لحاظ فنی)، امپرسیونیست، ماتریالیست، تجاری، حرفه ای.(۷)

و البته آقای هرمن کان مرحله ی بعد از این فرهنگ را نیز پیش بینی کرده است و این مشخصات آن است: جهنمی... عاصی، پوسیده... هیجان جو، محرک، فاسد شده، ظاهرساز... عامیانه، زشت، نفرت انگیز، نیهیلیست، پورونوگرافیک، سادیک.(۸)

و مؤلف اظهار خوشحالی می کند که دیگر جوامع بشری نیز در راه رهاکردن فرهنگ خود و گرایش به سوی این فرهنگ سان سات هستند!

● میمون برهنه!

به راستی چرا در جوامع توسعه یافته «کار» به عنوان شری واجب و امری مصدع تلقی می شود و در مقابل آن، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مطلق پیدا کرده است؟ آرمانی که فراراه توسعه به شیوه ی غربی قرار گرفته نوعی زندگی است که اوقات آن تماماً به فراغت و تفنن می گذرد و فراغت یکی از ارزش های مطلقی است که به مثابه میزانی برای توسعه یافتگی اعتبار می شود و در مقابل آن، کار ضد ارزش است.

گریز از کار زاییده ی تنبلی و تن آسایی است و این خصوصیت از گرایش های حیوانیی است که در وجود بشر قرار دارد. با غلبه ی روح حیوانی بر وجود انسانی، تنبلی و تن آسایی به صورت یکی از صفات ذاتی بشر جلوه می کند.

در کتاب ارجمند «کافی» ـ کتاب الحجه ـ روایتی است که ترجمه اش این است: مفضل بن عمر گوید: از امام صادق علیه السلام از علم امام پرسیدم نسبت به آنچه در اقطار زمین باشد با این که خودش در میان خانه است و پرده هم جلوی او افتاده؟ فرمود: ای مفضل، براستی خدا تبارک و تعالی، در پیامبر(ص) پنج روح نهاده: روح حیات و زندگی که به وسیله ی آن بجنبد و راه رود، روح توانائی که به وسیله ی آن قیام کند و مبارزه نماید، روح شهوت که به وسیله ی آن بخورد و بنوشد و به حلالی با زنها بیامیزد، روح ایمان که به وسیله ی آن عقیده دارد و عدالت می ورزد، و روح القدس که به وسیله ی آن تحمل نبوت کند.(۹)

در کتاب «بصائر الدرجات» در ادامه ی روایتی نظیر آنچه ذکر شد می فرماید: در مؤمنین چهار مرتبه از این ارواح (روح ایمان، روح شهوت، روح قوت و روح حیات) وجود دارد و کفار فاقد روح ایمان هستند، روح ایمان مادامی که انسان به گناه کبیره ای آلوده نشده ملازم با اوست و چون کبیره ای مرتکب شود از او جدایی حاصل می کند و...(۱۰)

از این دو روایت و بسیاری از احادیث دیگر برمی آید که انسان مادام که ایمان نیاورده است، در مرتبه ی روح شهوت ـ که مقام حیوانی است ـ توقف دارد و فضائل و اعمال و افکارش همگی با این مقام ـ یعنی حیوانیت ـ مناسبت دارد.

تنبلی و تن آسایی از خصوصیات ذاتی روح شهوت و مفتاح همه ی شرور است. با غلبه ی روح شهوت بر وجود انسان، دیگر انگیزه ای برای کار کردن ـ جز پول و لذت ـ باقی نمی ماند. تذکری که در اینجا ضروری است این است که مراد امام صادق(ع) از این ارواح متعدد، مراتب مختلفی از روح است که بر وجود بشر غلبه می یابد. روح انسان در هر یک از مراتب پنج گانه صاحب خصوصیاتی ذاتی است که بروز و ظهور می یابند و منشأ انگیزه های متفاوتی قرار می گیرند و بشر را به جانب اعمال مختلفی می کشانند. بشری که هنوز از مرتبه ی روح شهوت به روح ایمان عروج نکرده است، از کار می گریزد و تنها انگیزه ای که او را به تحرک وا می دارد، طلب لذت است.

تعبیر «اولوا العزم» که به پنج تن از بزرگ ترین پیامبران الهی اطلاق می شود به معنای «صاحبان عزم» است. چرا از میان همه ی خصوصیاتی که پیامبران اولوا العزم داشته اند تنها عزم آنها مورد نظر قرار گرفته است؟ جواب روشن است. مراتب روحی انسان در عزم اوست که ظهور می یابد و انسان متناسب با مراتب ایمانی خویش، صاحب ثبوت بیشتری در عزم می شود. اگر در احادیث ما آمده است که ایاک و الکسل و الضجر فانهما مفتاح کل شر(۱۱) به همین علت است که تنبلی و تن آسایی و کم حوصلگی ملازم با روح شهوت در وجود آدمی است و انسان تا از این مرحله به مرتبه ی بالاتر ـ که روح ایمان است ـ عروج نکرده است، تنها علتی که او را به تحرک وا می دارد لذت طلبی است.

۱ Herman Kahn

۲. تولد غولها، ص ۸۸.

۳. تولد غولها، ص ۴۵.

۴. تولد غولها، صص ۴۵ و ۴۶.

۵ Sansate

۶ post industrial

۷. تولد غولها، صص ۴۱ و ۴۲.

۸. تولد غولها، صص۴۱ و۴۲.

۹. ثقه الاسلام کلینی (ره)، اصول کافی، ج۴، آیت الله محمد باقر کمره ای، اسوه، تهران، دوم، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۳۴۵.

۱۰. ابوجعفر محمد بن حسن بن فروخ، بصائرالدرجات، اعلمی، تهران، ۱۳۶۲، ص ۴۷۰.

۱۱. از تنبلی و کم حوصلگی دوری کنید زیرا این دو سرآغاز همه ی شرها هستند.