پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
تریکو مسعود
تولیدی تریکو مسعود از سال ۱۳۵۴ بهوسیله محمد صانعیپور تأسیس شده است. در طی این سالها مشکلات و شرایط ناگوار اشتیاق به تولید را در او از بین نبرده است و همچنان بهکار خود ادامه میدهد. نکته جالبی که در این گفتگو به چشم میخورد علاه بر عدم کارائیادارات دولتی و شاید هم بیتوجهی آنها به رسیدگی مشکلات، حضور یک شرکت بزرگ و نام آشنا در کنار مشکلات این تولید کننده است. شرکتهائی که با اعمال نفوذ، به راحتی قادرند حق شرکتهای کوچک را پایمال کنند. البته این مسئله از دیرباز در کشور وجود داشته و همیشه امیدواریم تا این مسائل برطرف شود. مسلماً مطالعه این گفتگو شما را بیشتر با موضوع مطرح شده آشنا میکند:
▪ چطور وارد عرصه تولید شدید؟
پس از اخذ دیپلم و به وسیله یکی از بستگان با تولید پوشاک آشنا شدم و در عرض دو سال با سعی و تلاشی که در کار داشتم و همچنین علاقه به تولید، توانستم تولیدی برای خودم تأسیس نمایم. با گسترده شدن کار رفته رفته به تعداد کارگرها اضافه شد و تا سال ۵۸ ده کارگر در کارگاه من مشغول به کار بودند. تا سال ۶۴ بسیار در کار پیشرفت کردم و کارگاه روز به روز گستردهتر میشد. اما این وضعیت در همان سال متوقف شد.
▪ به چه دلیل کار شما دچار رکود شد؟
ـ در سال ۶۴ کارخانه ما آتش گرفت و تا دو سال کار دچار وقفه شد و در طی این مدت به واردات چند ماشین پرداختم و از سال ۶۶ کار را دوباره آغاز کردم و توانستم وضعیت را مانند گذشته تغییر دهم و کارگاه را به وضعیت مناسبی برسانم. تا اینکه در سال ۷۰ ماشینی را از یک شرکت معتبر و به نام خریداری کردم که این ماشین ۱۲ ابزاره در جعبه آکبند، بستهبندی شده بود (البته این ماشین را بهوسیله یک واسطه به ما فروختند) پس از اینکه قصد راهاندازی آن را داشتیم، ماشین کار نکرد. حتی از طرف شرکت هم برای تعمیرات آمدند اما ماشین راهاندازی نشد و حدود ۷ ماه در کارگاه بدون استفاده ماند. پس از این مدت از طرف شرکت سازنده ماشین در ایتالیا، مهندسی را برای بازبینی فرستادند. اما پس از ۱۷ روز او هم نتوانست ماشین را راهاندازی نماید.
▪ چه اشکالی در ماشینی وجود داشت که امکان راهاندازی آن نبود؟
ـ شرکت... این ماشین را برای نمایشگاه خریداری کرده بود و بهدلیل اینکه ماشین در نمایشگاههای مختلف در سراسر دنیا به نمایش گذاشته شده و بارها قطعات آن باز و بسته شده بود از حالت عادی و نرمال خارج شده بود. همانطور که میدانید ماشینهای بافندگی نباید جابهجا شوند زیرا جابهجائی، تمام تنظیمات آن را به هم میریزد. حتی مهندس ایتالیائی هم گفت که این ماشین نباید فروخته میشد زیرا کارآئی آن از بین رفته است. حتی ما متوجه شدیم که ماشین را با قیمت ۴ میلیون خریداری کرده بودند و به قیمت ۲۷ میلیون به ما فروختند!
▪ اقدامی را بر علیه شرکت فروشنده انجام ندادید؟
ـ پس از آنکه مهندس ایتالیائی هم موفق به راهاندازی ماشین نشد، از شرکت فروشنده شکایت کردیم. اما متأسفانه با هزینه ۲ میلیون در آن زمان، شکایت ما به هیچ جائی نرسید و آنقدر قاضی پرونده این شکایت را به امروزه و فردا موکول کرد که دو نفر فروشنده ماشین به رحمت خدا رفتند! و مشخص نشد به چه دلیل قاضی به پرونده رسیدگی نمیکرد و پرونده ما ۸ سال در دادگستری بدون نتیجه ماند. این مسئله سبب ضررهای زیادی به ما گردید از جمله قیمت ماشین که ۲۷ میلیون تومان بود و هزینهەای دیگری که طی چند سال برای تعمیر ماشین و دادگاه پرداخت شد. کارگاهی که روزی ۱۲ نفر کارگر در داخل و ۱۵ نفر در بیرون آن فعالیت داشتند، تعطیل شد و تمام کارگران ما بیکار شدند. من مقصر اصلی را قوهقضائیه میدانم که با تولید کننده چنین رفتاری دارد. حتی مسئول ارشاد در قوه قضائیه کاملاً با مشکل ما با بیاعتنائی رفتار میکرد و زمانی که علت این امر را از او جویا شدم گفت در کشورهای اروپائی اگر تولید کننده صبح به دادگاه مراجعه کند تا قبل از غروب آفتاب مشکلش حل میشود اما به گفته شما یکسال است که معطل این مسئله هستی و بدان که باقی زمان هم از دستت میرود و نمیتوانی کاری انجام بدهی! وقتی که فردی در قوه قضائیه اینچنین با من صحبت میکند نتیجهاش بیکاری کارگران و از دست رفتن کار تولید است. بهترین کارگرهای ما به بدترین کارها مثل دورهگردی و... پرداختند.
▪ پس از این مشکلات چگونه دوباره کارگاه را راهاندازی نمودید؟
ـ با از دست رفتن ۵۰ میلیون از پولها در سال ۷۵ دوباره کار را شروع کردیم و توانستیم کارگاه را به حد خوبی از تولید برسانیم. اما از سال ۸۵ به دلیل واردات بیرویه از چین و هند، کار ما را از بنی بردند و کارگاهی که به ۲۰ نفر کارگر رسیده بود دوباره امسال با ۲ نفر به کار ادامه میدهد. در سال گذشته حدود صد میلیون تومان بابت این مسئله متحمل ضرر شدیم و حتی برای گرفتن وام مجبور به گرو گذاشتن سند خانه بردارم شدم.
▪ به نظر شما تنها ورود اجناس چینی باعث این رکود شده است؟
ـ خیر، فقط مسئله این نیست. دیگر دستگاههای دولتی هم مشکلات را دو چندان میکنند.علاوه بر قوه قضائیه که هیچ مشکلی را از ما حل نکرداداره مالیلات نیز بدون هیچ کار کارشناسی برای ما مالیات تعیین میکند بهعنوان مثال اگر صد میلیون تومان سود میلیون تومان سود به دارائی اعلام کنیم و اداره مالیات ۵ میلیون را به اضافه ده درصد افزایش به عنوان مالیات اعلام میکند. در واقع اخذ مالیات توسط این اداره بر هیچ مبنائی انجام نمیشود. ما هیچگاه مأموران مالیاتی را در کارگاه ندیدیم بلکه از همان پشت میز در اداره، میزان مالیات را تعیین میکنند. مالیات را برای حمایت دولت از مردم میگیرند اما زمانیکه دادگستری یک دولت از من حمایت نکند چه دلیلی دارد که من مالیات پرداخت کنم.
در مورد بیمه تأمین اجتماعی هم اینچنین است. ما همیشه در گارگاه تمام کارگران را بیمه میکنیم اما اغلب کارگران از خدمات بیمه راضی نیستند و گاهی تمایل به بیمه شدن هم ندارند و ما به اجبار سازمان تأمین اجتماعی آنها را بیمه میکنیم. در سالهای ۶۳ و ۷۰ دو نفر از کارگرهای ما به دادگاه وزارت کار شکایت کردند و از آنجائی که در وزارت کار همیشه حق با کارگر است و این مسئله را بهطور علنی هم میگویند ما در آن دو دادگاه هم به اجبار با کارگر به توافق رسیدیم. زیرا کارگر به من گفت که بهتر است تا همین جا با هم به توافق برسیم در غیر این صورت در دادگاه فقط حرفهای من قابل قبول است. بهدلیل این بیعدالتی من صورتجلسه دوم را امضاء نکردم اما چند ماه بعد با نماینده قوه قضائیه به کارگاه آمدند و پول را از من گرفتند. اما من نمیدانم چطور مواقعی که کارفرما یا تولید کننده به دادگاه مراجعه میکند هیچ جوابی نمیگیرد اما به محض شکایت کارگر، با تمامی قوا به گرفتن حق او از کارفرما میپردازند.
▪ به چه دلیل اغلب تولید کنندگان از کشورهائی مانند چین، پوشاک را وارد کردند؟
ـ به این دلیل که تولید در ایران برای آنها مقرون به صرفه نبود و با قیمت کمتری آن را از چین وارد میکنند. البته سرمایهگذارانی که تنها منافع شخصی برایشان اهمیت دارد این کار را انجام میدهند. یکی از مشتریان بسیار مهم ما که هر دفعه ۳۰ میلیون خرید میکرد. الان وارد کننده پوشاک شده و حتی به اکثر فروشندهها هم این اجناس را میرساند.
▪ آیا مشکل واردات و قاچاق را در تهیه مواد اولیه نیز دارید؟
ـ ما اغلب از مواد داخلی استفاده میکنیم زیرا پشتیبانی برای خرید دوباره وجود دارد. مواد اولیه خارجی ممکن است یک روز در بازار موجود باشد اما روز بعد از آن نوع نخ در بازار نباشد. در قبل از انقلاب نخهائی را از کره با برند Hani وارد میکردند که این نخها بسیار مرغوب بودند و تاب خوبی داشتند که به اصطلاح برگردان نمیکردیم حتی نخهای داخلی هم مرغوب بودند. اما بعد از انقلاب نخهای داخلی به حدی نامرغوب هستند که ما دستگاه نخ برگردان را خریداری کردیم تا گرههای نخ را از بین ببرد. اگر اینکار را انجام ندهیم، نمیتوان از این نخها استفاده کرد.
▪ بالطبع این موضوعات باعث صرف هزینه بیشتر خواهد شد.
ـ بله ما علاوه بر پرداخت هزینه بابت دستگاه و نخ بیشتر باید کارگری را هم برای اینکار در نظر بگیریم. البته اگر وقتی که صرف اینکار میشود را نادیده گرفت.
همچنین باعث میشود که در انتها، لباس زدهدار بشود و ما مجبوریم تا لباسها را تعمیر کنیم. البته میدانیم که اینکار از لحاظ شرعی اشکال دارد اما واقعیت این است که ما هیچ نقشی در این امر نداریم و نخهای نامرغوب ساخت داخلی، سبب این مسائل میشوند.
▪ معمولاً بهترین زمان تولید برای پوشاک بافت چه مواقعی است؟
ـ ما از شهریور ماه تا آذرماه به تولید میپردازیم و در باقی سال تولیدی نداریم مگر اینکه سفارشی از نوع مخصوصی از محصول داشته باشیم.
▪ میزان تولید شما روزانه به چه میزان است؟
ـ ما از شهریور ماه تا آذرماه به تولید میپردازیم و در باقی سال تولیدی نداریم مگر اینکه سفارشی از نوع مخصوصی از محصول داشته باشیم.
▪ میزان تولید شما روزانه به چه میزان است؟
ـ در ال گذشته حدود ۳۰۰ عدد روزانه تولید داشتیم. اما امسال به ۸۰ عدد در روز رسیده است.
▪ از مهمترین علل کاهش تولید شما چیست؟
ـ بهدلیل اینکه در سال گذشته بیشتر تولیدات ما خریداری شد و آنهائی هم که خرید کردند دوباره برای ما بازپس فرستادند و ما مجبور شدیم که تولیداتمان را به افراد نه چندان مورد اطمینان بفروشیم و نهایت اینکار این وکیل بود که چند لحظه پیش در اینجا دیدید. خریدار سال گذشته ما در حدود ده میلیون از ما خرید کرده بود که تا بهحال نصف آن را دریافت کردیم و برای گرفتن بقیه پول مجبور شدیم از وکیل استفاده کنیم که البته دستمزد وکیل هم کم نیست. به همین دلایل امسال تصمیم گرفتیم تا براساس نیاز بازار، کار را تولید کنیم.
▪ ظرفیت واقعی تولید در شرکت شما چه میزان است؟
ـ بسته به نوع کار، ظرفیتها متفاوت است. اما ظرفیت تولید پوشاک مردانه در کارگاه ما ۲۰۰ عدد است.
▪ از چه منابعی طرحهای لباسها را انتخاب میکنید؟
ـ بیشتر از ژورنالها و اینترنت. البته در این طرحها با در نظر گرفتن فرهنگ خودمان تغییراتی را نیز ایجاد مینماییم. گاهی هم چند طرح مختلف را در یک لباس ترکیب میکنیم.
▪ به نظر شما یکی از دلایل فروش پائین محصولات ایرانی، بیتوجهی به طراحی آنها نیست؟
ـ این بیتوجهی ناشی از هزینههای بالای تولید است. اگر بخواهیم طراح را نیز به کارمان اضافه کنیم از عهده هزینهها بر نمیآییم. یک تولید کننده آنقدر هزینههای بیاساس میپردازد که جائی برای نوآوری و طراحی نمیماند. در گذشته یک نفر را برای کارهای طراحی در کارگاه داشتیم که فقط به همین کارها اشتغال داشت اما الان این قدرت اقتصادی را نداریم زیرا اجناس ما نیز در بازار به خوبی فروش نمیرود. علاوه بر آن در کارگاه ما باید ۱۰ کارگر در زمینه بافندگی و ۲۰ کارگر در زمینه خیاطی فعالیت کنند اما همین هزینهها به ما این اجازه را نمیدهد. از دولت تقاضا داریم تا به وضع نساجی و تولید کنندهها رسیدگی کنند و با واردات ماشینهای از رده خارج کشورهای دیگر و پوشاک بیکیفیت آنها مقابله کنند.
فقط عشق به کار و تولید ما را وادار به ادامه کار میکند در غیر اینصورت سود و درآمد اندکی برای ما دارد اگر من تمام سرمایهام را جمع کنم و در هر کار دیگری بروم ۳ برابر سود بیشتری دارم.
▪ بهنظر شما شرایط زمانیکه شما شروع بهکار کردید تا امروز چه تفاوتی دارد؟
ـ از سال ۵۴ تا ۵۸ ریشه کار ما شکل گرفت از آن زمان به بعد ما واقعاً کاری را انجام ندادیم. در سال ۶۶ تا ۷۰ نیز رونق کار ما به این دلیل بود که جزو اولین وارد کنندگان ماشینآلات کامپیوتری آلمانی در ایران بودیم و همین سبب فروش بیشتر ما شد. در کل ایران از این نوع ماشینآلات حدود ده عدد بود. پس از آن بهدلیل واردات ماشینهای دست دوم و از دور خارج شده آلمان خسارات زیادی به باقی تولید کنندهها وارد شد.
زیرا کسی که یک ماشین را ۴ میلیون خریداری میکند تا کسی که ۳۰ میلیون میخرد، از لحاظ کیفیت و فروش اجناسش در سطح پائینتری قرار دارد و خیلی راحت اجناسش را در بازار میفروشد. در صورتیکه افرادی مانند من که ماشینآلات نو میخرند و جنس با کیفیت تولید میکند حاضر به فروش به هر قیمتی نیستند و همین باعث از بین رفتن بازار کار ما میشود.
در عرض دو سال واردات این نوع ماشینها چند برابر شده و افرادی با درآمد پائین و سرمایههای اندک وارد اینکار شدند. این افراد با حداقل سود به تولید پرداختند تا بدهیهای خودشان را بپردازند. حتی آنها برای کار از اعضای خانوادهشان استفاده میکردند و بهدلیل کاهش هزینهها و کیفیت، بازار را از محصولات خود پر کردند. از طرفی در سال ۵۵ هزینه نهائی هر محصول ۱۲ تا ۱۳ تومان بود و ما به قیمت ۲۲ تومان میفروختیم. در سالهای ۶۶ تا ۷۰ نیز هزینه نهایی ۳۵۰ تومان بود و ما ۷۰۰ تومان میفروختیم. اما امروزه هر کار چهار هزار تومان هزینه دارد و فروش آن پنج هزار تومان است. اگر این سود را با اوایل کار مقایسه کنیم باید هر کاری را ۹ هزار تومان بفروشیم. مشکل دیگر این است که ما علاوه بر سود اندکی که در تولید به دست میآوریم حدود یکسال پولمان در دست بنکدارها میماند و در آخر هم چکهای مشتریهایشان را میدهند که اغلب برگشت میخورد. این وضعیت، شوق به تولید را در ما از بین برده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست