چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
محصول ناموفق کمپانی آقای تهیه کننده
اکران فیلم دیگری از محصولات پویا فیلم، به کارگردانی حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی باعث شد که به عقب برگردیم و کارنامه شرکتی را بررسی کنیم که نامش با سینمای بدنه گره خورده و در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ تعدادی از پرفروشترین و پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران را ساخت. فیلمهایی که البته همان موقع هم مورد حمله و انتقاد اکثریت منتقدان قرار گرفت که به دنبال سینمایی روشنفکرانهتر و با دغدغههای سیاسی و اجتماعی بودند. شاید مهمترین عامل هم همین منتقدان بودند که سیستم فرحبخش را از ساخت فیلمهای استانداردی مانند «آواز قو» در سینمای بدنه، ۵سال بعد به فیلم بدی مانند «زنها فرشتهاند» رساندند که با وجود بازیگران متعدد و استفاده از ستارهها، نه تنها داستان و بازیها و منطق روایی و کارگردانی از یک فیلم خوب یا حتی متوسط فاصله زیاد داشتند که حتی در هدف اصلی «فرحبخش» یعنی جذب مخاطب هم ناموفق بود. منتقدانی که تفاوت بین یک فیلم خوب گیشهای را با بدش تشخیص نمیدادند یا حتی میتوانیم بگوییم نمیخواستند قبول کنند که فیلمفارسی خوب هم وجود دارد.
همانطور که بسیاری از فیلمفارسیهای قدیمی با همان منطق اتفاقی و زاویه دوربین ساده و داستانهای تکراریشان از برخی دیگر از همان فیلمها بهتر و جذابترند و حتی هنوز هم طرفداران خودشان را دارند و دیالوگی یا صحنهای از آنها ماندگار شده. همه فیلمها را به یک چوب راندند و این شد که سینمایی که میتوانست در بخش خصوصی تقویت شود و مخاطب را به سینما بکشاند، تضعیف و نازل شد و کار به جایی رسید که در همین یکی دو سال گذشته فیلمهایی مانند «افراطیها» اکران شدند و خوب هم فروختند.
درحالی که فیلمی مانند «آقای هفت رنگ» هر قدر هم ضعیف و پر اشکال، حداقل در مقابل برخی از این فیلمها به شاهکار میمانست. اهالی سینما باید بنشینند و موشکافی کنند که چطور این اتفاقات رخ داد اما این یادداشت کوتاه به مولفههای سینمای فرحبخش و علیخانی میپردازد. مولفههایی که در برخی فیلمهایشان جواب داده و در برخی نه. آخرین محصول پویا فیلم، «دختر شاه پریون» که این روزها بر پرده سینماهاست، هم قویا مولفههای آن سینما را دارد و البته به بدی فیلمهای این چند سال اخیر پویا فیلم نیست. شاید «دختر شاه پریون» پله اولی باشد برای اینکه یکی از تهیهکنندگان باسابقه سینما، که زمانی رگ خواب مخاطب دستش بود، دوباره با محصولات استاندارد به بازی برگردد.
● پویا فیلم مهم میشود
فرحبخش تهیهکنندگی را در سینما از سال ۱۳۶۶ شروع کرده. از همان اولین فیلمهایش هم نشان داد که این بار در این فیلمها به جای کارگردانان مولف، تهیهکننده مولف پا به عرصه سینمای ایران گذاشته است. خوب یا بد، فرحبخش یکی از معدود تهیهکنندگان بخش خصوصی سینمای ایران بود که همگان معتقد بودند و هستند به سبک زمان استودیویی فیلم میسازد. نتیجه کار را در نظر نگیرید اما فرحبخش دقیقا با اعتقاد به همان سیستم حرف اول و آخر را در فیلمهایش میزند. رد پای او را در همه فیلمهایش میشود دید. طبق همان سیستم فرحبخش معتقد به استفاده از ستارهها در فیلمهایش است. موسیقی اهمیت زیادی دارد البته نه اینکه اهمیتی به موسیقی شاهکار یا پنهان در فیلم بدهد. فرحبخش موسیقیای میخواهد که ویژگیهای هر سکانس را پررنگتر کند. اگر صحنه تلخی است، موسیقیای باید سوزناک باشد و اگر بامزه است موسیقی باید خنده تماشاگر را تشدید کند. او به نظارت کامل تهیهکننده در کار اعتقاد دارد و گاهی برای حضور یا عدم حضور یکی از عوامل در فیلم، تصمیمات قاطع و توفانی میگیرد. روی برنامه تولید و روزهای توافق شده بسیار حساس است و سر صحنه فیلمها حضور پیدا میکند.
بهنظرم فرحبخش معتقد است که فیلمفارسی همیشه برای سینمای ایران جواب میدهد. این است که در چند تا از آثارش به دنبال اقتباس یا بهتر است بگوییم بازسازی فیلمهای قبل از انقلاب رفته است. «تکیه بر باد»، «عروس فراری» و این اواخر «آقای هفترنگ» از این دسته فیلمها هستند که به جز «تکیه بر باد» که آن هم به شرایط ساخت فیلم برمیگردد، بقیه آنها در ارتباط با مخاطب شکست خوردند. (جالب است که نسخه اصلی هر سه این فیلمها خیلی بهتر از آثار پویا فیلم بودند، چه از نظر بازیها و چه روایت و کارگردانی.) اواخر دهه ۷۰ به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی آن روزها، ناگهان فیلمهای فرحبخش بیش از هر زمان دیگری مطرح شدند. حالا دیگر میتوانست از ستارهها در فیلمهایش بیشتر و هدفمندتر استفاده کند. به فیلمهایش مایههای اجتماعی و حتی گاهی اشارات سیاسی اضافه کرد و ماحصل همه اینها شد یکی از بهترین محصولات پویا فیلم: «آواز قو» (۱۳۷۹) که فیلم خوب سینمای بدنه بود و مردم هم خیلی خوب از آن استقبال کردند. استانداردهای سینمایی در بازیها و داستان و حتی کارگردانی در آن رعایت شده بود و میتوانست نمونه مثالزدنی برای فیلمهایی باشد که قرار است مردم را با سینما آشتی دهند. اوایل دهه ۸۰ اما همه چیز تغییر کرد. شاید فرحبخش زیادی به فرمولهای امتحان شدهاش مطمئن بود که در این سالها فقط توانست «کما» را در سال ۱۳۸۲ با استانداردهای یک سینمای خوب تجاری بسازد. فیلمی که وظیفهاش را به درستی انجام میداد و مخاطبش را در سینما حسابی سرگرم میکرد. کسانی که بعد از دیدن «کما» ار سالن بیرون میآمدند، خندان و راضی بهنظر میرسیدند. «کما» به نوعی پایان کار پویا فیلم در ساخت فیلمهای معتبر خوب و البته متعلق به جریان گیشه بود.
● نزول در گیشه و ساختار
از سال ۱۳۸۲ تا به امروز پویا فیلم به طور متوسط سالی یک فیلم تولید کرده است. فیلمهایی که هیچکدام نتوانستند موفقیت گذشته را به ارمغان بیاورند.
نکته جالب اینجاست که بعضیها نام فرحبخش را به نوعی مسئول کمدیهای بیپایه و سطحی این سالها میدانند که با فروش خوبشان مخاطب و سینمای ایران را به بیراهه کشانده است. درحالی که از سال ۸۲ به جز فیلم «کلاغ پر» هیچکدام از فیلمهای پویا فیلم دیگر چندان مورد توجه مردم قرار نگرفت. ذائقهها عوض شده بود یا مردم دیگر دست محصولات فرحبخش و ستارههایش را خوانده بودند، هر چه بود نه کمدیها و نه فیلمهای جدی پویا فیلم دیگر نتوانستند نظر مخاطب را جلب کنند. یکی از مهمترین دلایلش احتمالا این بود که فرحبخش هنوز خیلی به شیوههای قدیمی عمل میکرد. در طی سالهای اخیر او برخلاف بسیاری از فیلمسازان و تهیهکنندگان از هیچ خط قرمز موضوعی یا ظاهری عبور نکرد. تنوعی ایجاد نکرد و در کنار همه اینها فرمول موفقیتش به دلایل زیادی از جمله وارد شدن تعداد زیادی فیلمهای کمدی به چرخه نمایش آن هم درحالی که مردم تشنه دیدن اینجور فیلمها بودند، شکست خورد. فیلمهایش از قبلیها درس نگرفتند و هر بار در کارگردانی و قصه ضعیفتر از قبل ظاهر شدند.
● دختر شاه پریون، فرصتی برای بررسی پاشنه آشیل آثار فرحبخش
فیلمی مانند «دختر شاه پریون» که این روزها اکران شده و در رقابت با «ورود آقایان ممنوع»، «جرم» و «قصه پریا» در قعر جدول قرار گرفته، پاشنه آشیل فیلمهای فرحبخشی است. این فیلمی است که در معیارهای خودش اثر متوسطی محسوب میشود. شاید اگر چنین رقبای قدری نداشت، وضعیت بهتری در اکران پیدا میکرد. تماشاگر را در سالن خسته نمیکند. فیلم یکدست نیست و بخصوص بازی برخی بازیگران خیلی خوب است و برخی فاجعهاند، شوخیهایش اهمیت چندانی ندارند که تماشاگر را به خنده بیندازد اما ریتم درستی دارد و از همه مهمتر آزارت نمیدهد. سعی نمیکند که با ابتذال در بیان و افراط در هجو مخاطبش را روی صندلی نگهدارد. (اتفاقا بیمزهترین قسمتها و ناموفقترینشان همان جایی است که خمسه سعی دارد با حرکات و دیالوگهای عجیب و غریب و هجو مثلا آدمی از طبقه پایین فرهنگی دل مخاطب را به دست بیاورد.) فیلمی که میتواند در حد و اندازههای خودش و نوع سینمایی که به آن تعلق دارد،گلیمش را از آب بیرون بکشد.
مشکل اما اینجاست که فیلم در گیشه شکست خورده. چراهایش زیاد است. رامبد جوان برای چنین فیلمی هرچند انتخاب شریفتری بهنظر میرسد اما گزینه چندان مناسبی نیست. آن هم در حالی که در سالن بغلی کمدی قوی ساخته خود رامبد جوان نمایش داده میشود که دقیقا رنگ و بوی سلیقه جوان را در خودش دارد. فیلم خیلی منفعل است. هیچ نقطه اوج و هیجانی ندارد. حتی صحنه آخر که میتوانست چرخشی در فیلم و کاراکترها به وجود بیاورد، کاملا بیحس و حال کار شده. انگار سازندگان «دختر شاه پریون» از ایجاد هر نوع حسی در تماشاگران وحشت داشتهاند. بهنظرم خوب است فرحبخش و علیخانی بنشینند و دلایل عدم فروش «دختر شاه پریون» را نه از منظر رقبا و اکران، که از دل خود فیلمشان بیرون بیاورند. فیلمی که به نسبت دهها اثر گیشهای مبتذل این سالها امتیازاتی، هرچند کوچک، دارد اما حتی نمیتواند کمی به هدفش در این سینما، که جذب مخاطب است، نزدیک شود. این یادداشت با یک علامت سوال بزرگ برای مدیران پویا فیلم تمام میشود.
صوفیا نصرالهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست