سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سوء استفاده آمریكا از قدرت


سوء استفاده آمریكا از قدرت

«زبیگنیو برژینسكی» معتقد است كه آمریكا با سوء استفاده از قدرت خود, خلاف نظام بین الملل عمل می كند و یكی از دلایل واضح آن آغاز خودسرانه جنگ عراق بود

«زبیگنیو برژینسكی» در گفت وگویی با روزنامه «مردم» ارگان حزب كمونیست چین به بیان دیدگاههایش درباره روابط چین و آمریكا و انتقاد از پاره ای از سیاست های آمریكا پرداخته است.

وی معتقد است كه آمریكا با سوء استفاده از قدرت خود، خلاف نظام بین الملل عمل می كند و یكی از دلایل واضح آن آغاز خودسرانه جنگ عراق بود. برژینسكی تأكید می كند كه نمی توان احتمال فروپاشی قدرت آمریكا را رد كرد هر چند زمان آن قابل پیش بینی نیست. او فرهنگ آمریكایی را در مقابل فرهنگ كشورهای شرقی بسیار پیش پا افتاده می شمرد. اما بر فریبندگی آن نیز تأكید می كند.

برژینسكی در این مصاحبه از زندگی خانوادگی خود نیز سخن گفته است. وی سه فرزند دارد و پسر بزرگش در دوران وزارت «دونالد رامسفلد» معاون وزیر دفاع در امور اروپا و ناتو بوده است. پسر دیگرش وكیل و مشاور سیاست خارجی «جان كری» نامزد دموكرات ها در انتخابات گذشته ریاست جمهوری آمریكاست و دختر وی نیز خبرنگار و گوینده خبر بخش اخبار شامگاهی شبكه تلویزیونی CBS است. این نظریه پرداز آمریكایی معتقد است كه دادن پول زیاد به فرزندان رمز موفقیت نیست و هر كس باید خود زندگی اش را بنا كند.

نخستین دیدار شما از چین در ۲۰ مه ۱۹۷۸ صورت گرفت. در آن هنگام با «دنگ شیائوپنگ» وزیر خارجه وقت دیدار كردید. پس از آن بارها از این كشور دیدن كردید. از منظر شما، طی این چند سال چه تحولاتی در چین به وجود آمده و چه چیزی بیش از همه نظر شما را جلب كرده است؟

- میزان، شدت و سرعت نوسازی چین بیش از هر چیز دیگری برای من جالب بوده است. پیش از سفر اولم به چین، از این كشور تصور یك كشور جهان سومی را داشتم و فكر می كردم كه زندگی در آن بسیار یكنواخت و كسل كننده است. امروز شهرهای بزرگ چین سرشار از ابداع و معماری مدون است. خیابانها مملو از اتومبیل های شخصی است. پوشش زنان و مردان گوناگون است و چین به سرعت خود را وارد قرن بیست و یكم كرده و بخش های گسترده ای از این كشور از زندگی ابتدایی و قدیمی فاصله گرفته است.

برخی از كارشناسان براین عقیده اند كه به علت توسعه سریع چین و ژاپن، سیستم بین المللی كه تحت سلطه آمریكاست، دچار تغییرات و تحولات عمیقی می شود. در این باره چه دیدگاهی دارید؟

- به اعتقاد من، توسعه سریع چین و ژاپن باعث ایجاد و تعادل میان تمدن اروپایی یا آتلانتیك و تمدن آسیایی یا پاسیفیك می شود. دوره سلطه اروپا یا آتلانتیك روبه پایان است.

انرژی بزرگترین چالش پیش روی دنیای امروز است. چین چگونه می تواند از مواجهه و درگیری با آمریكا در زمینه انرژی اجتناب كند؟

- اگر هر دو كشور بر سر انرژی درگیر شوند به احتمال فراوان درخواهند یافت كه در هر صورت باز هم با كمبود انرژی مواجه هستند. بنابراین امتناع از درگیری امری اجتناب ناپذیر است.

حیوانی كه در معرض تهدید است به راحتی وحشی شده و در موضع هجومی قرار می گیرد. آمریكا هم مانند چنین حیوانی اگر احساس تهدید كند عصبانی می شود. آیا این می تواند توجیهی برای علت علاقه آمریكا به استفاده از قدرت نظامی جهت حل مشكلات باشد؟

- اتكای آمریكا به قدرت نظامی جهت حل مسائل می تواند علل متعددی داشته باشد. من بسیاری اوقات از اتكای افراطی آمریكا بر استفاده از توان نظامی انتقاد كرده ام. این درحالی است كه آمریكا از داشتن شركای متعددی كه قادر به بهره گیری از قدرت در نقاط دوردست باشند محروم است.

یك بار نیز گفتید كه مهمترین چالش پیش روی آمریكا سوء استفاده این كشور از نفوذ خود در مقیاس جهانی است. آمریكا چگونه و از چه ابعادی از نفوذ خود سوء استفاده می كند؟

- به نظر من، تصمیم آمریكا برای حمله به عراق ناشی از تصمیم گیری نادرست و نتیجه سوء استفاده جدی این كشور از قدرت خود است. بارها این عقیده را در داخل آمریكا بیان كرده ام و در تكرار آن برای مخاطبان خارجی تعلل نمی كنم.

در تاریخ بشری امپراتوری های بزرگی مانند بریتانیای كبیر در قرن نوزدهم، سلسله تانگ چین و امپراتوری روم از شكوه به سقوط رسیدند. آیا آمریكا نیز با چنین وضعیتی مواجه خواهد شد؟

- درمورد زمان آن نمی توان مطمئن بود اما احتمال آن را نمی توان رد كرد اما براساس درس های تاریخ، احتمال چنین چیزی بسیار زیاد است.

آمریكا به عنوان یك كشور هژمونی درگیری ها و اصطكاك های اجتناب ناپذیری با سایر كشورها خواهد داشت. راههای رهایی از منازعات چیست؟

- كشورهایی كه سهم عظیمی در ثبات بین المللی دارند باید اجماع و همكاری های فراوانی با یكدیگر داشته باشند زیرا اگر ثبات جهانی از دست برود كشورهای بسیار زیادی از آن زیان می بینند.

آیا به نظر شما امكان دارد كه تمدنهایی نظیر كنفوسیوس چینی یا اندیشه های اسلامی جایگزین فرهنگ آمریكایی شده و به فرهنگی پیشرو در زمینه جهانی سازی مبدل شوند؟

- اسلام یك مذهب است اما مذهبی كه فرهنگ های بسیار متفاوتی را در خود گرفته است. اندونزیایی ها و نیجریه ای ها را در نظر بگیرد، آیا آنها فرهنگ مشتركی دارند؟ در مورد فرهنگ چینی هم باید بگویم در دانشگاههای پكن و شانگهای بسیاری از دانشجویان جوانی هستند كه فرهنگ سنتی چین را بر فرهنگ آمریكا ترجیح می دهند. از دیدگاه من، فرهنگ آمریكایی بسیار پیش پا افتاده و ابتدایی اما فریبنده است.

در شرق دور روابط چین و ژاپن بسیار حساس و ظریف است. روابط اقتصادی آنها بسیار خوب است اما روابط سیاسی بسیار بدی دارند. آمریكا برای حفظ موازنه در این منطقه چه استراتژی و تاكتیك هایی باید اتخاذ كند؟

- آمریكا باید گفت وگو های سیستماتیك میان چین و ژاپن را بهبود بخشد. رقابت خصمانه چین و ژاپن به نفع آمریكا نیست. این دو كشور نه فقط در فوتبال بلكه در اقتصاد هم می توانند رقبای سرسختی برای هم باشند.

مسأله تایوان در سالیان گذشته به یكی از مهمترین موضوعات مشكل ساز در چین و آمریكا مبدل شده و شما در این مورد با دنگ شیائوپنگ صحبت های زیادی داشتید. آیا فكر می كنید كه مسأله تایوان روزی حل خواهد شد؟

- بله، به اعتقاد من چین دموكراتیك افق هایی را برای حل این مشكل باز خواهد كرد. پولهای زیادی از تایوان به چین سرازیر می شود و تاجران تایوانی در شانگهای حضور فعالی دارند. جاذبه چین بسیار بالاست.

آمریكا در چه شرایطی فروش سلاح به تایوان را كاهش داده و قطع خواهد كرد؟

- هنگامی كه تهدید یا احتمال توسل به زور برای حل این مسأله وجود نداشته باشد. درعین حال به نفع آمریكا و چین است كه چشم انداز روابط دو جانبه خود را نه تنها از لحاظ تجاری بلكه از ابعاد سیاسی و استراتژیكی هم گسترش دهند.

اگر میان چین و تایوان جنگی رخ دهد، آیا آمریكا دخالت خواهد كرد؟

- آمریكا بارها اعلام كرده كه نمی تواند در این مورد بی تفاوت باشد زیرا جنگ میان چین و تایوان تأثیرات بسیاری بر منافع آمریكا خواهد داشت.

آیا فكر می كنید كه چین به تهدیدی برای آمریكا مبدل شود؟

- به عقیده من، در امور بین الملل هرگونه احتمالی برای تیرگی و وخامت روابط میان كشورهای بزرگ وجود دارد. یك كشور می تواند برای یك كشور دیگر تهدید ایجاد كند و كشوری، كشور دیگر را تهدیدی علیه خود بداند. یعنی سوء تفاهم یا تصور غلط از كشور دیگر.

در كتاب The Grand Chessboard نوشته اید كه مهمترین كار آمریكا آن است كه مانع از افزایش ظرفیت كشوری یا مجموعه ای از كشورها برای بیرون راندن آمریكا از چهار منطقه استراتژیك اوراسیا شود. آیا هنوز هم به این گفته خودتان اعتقاد دارید؟

- تصور نمی كنم ایجاد چنین ائتلافی در آینده نزدیك عملی باشد. اما احتمال آن وجود دارد كه آمریكا دچار اشتباهاتی بشود مانند اتفاقی كه در عراق افتاد.

عده ای می گویند كه كانون استراتژی آمریكا در حال انتقال به منطقه آسیای پاسیفیك است؟ آیا این درست است؟

- به نظر من این یك نوع ساده سازی افراطی است. ما از ۱۹۴۱ به بعد حضور فعالی در مناطق پاسیفیك داشته ایم.

پس تغییری استراتژیك حاصل نشده است؟

- به نظر من این یك تغییر نیست. نكته جدید در اهمیت فراوان منطقه میان كانال سوئز تا شیان جیانگ كه من آن را بالكان دنیا می نامم است. آنجا منطقه ای حساس و شكننده است.

مدتی است انقلاب های رنگی در آسیای میانه بسیار رایج شده است. عده ای می گویند كه آمریكا از وقوع چنین انقلابی در چین خرسند می شود. شما چه می گویید؟

- دموكراتیزه كردن روندی آرام است كه باید از درون پرورش یابد نه از خارج. منابع خارجی می توانند از روندی كه ریشه در درون دارد حمایت كنند اما فشارهای اعمال شده از خارج نمی تواند جایگزین بازیگران خواهان دموكراسی داخلی شود.

اگر بخواهیم كه دموكراسی در آسیای میانه رشد كند این امر باید از درون به وجود آید.

شما به عنوان یك اندیشمند طی سالیان بسیار، اندیشه های خود را گسترش دادید و تئوری های مهمی را در روابط بین الملل و ژئواستراتژی به وجود آوردید. هركتابی كه می نویسید می تواند سیاستگذاران آمریكایی را وادار به بازنگری درسیاست خارجی آمریكا و استراتژی جهانی آن كند. چگونه توانستید از این ظرفیت فوق العاده به اندیشه ورزی دست پیدا كنید؟

- نمی دانم چگونه به این پرسش پاسخ بدهم. همیشه سعی كرده ام پشتوانه ها و مایه های سیاسی را با تحلیل های گسترده ای از رگه ها و نیروهای سیاسی تلفیق كنم. به اعتقاد من، چنین تلفیقی برای كشوری مانند آمریكا ضروری است. قدرت های بزرگ كششی درونی به سوی اشتباهات و قضاوت های نادرست بزرگ دارند. كشورهای كوچكتر به سبب آنكه توسط سایر كشورها محدود می شوند از اشتباهات آنها جلوگیری می شود اما كشوری كه دارای قدرت بسیار است ممكن است تصمیماتی بگیرد كه ناشی از تكبر، ترس یا حماقت باشد.

بسیاری شما را با هنری كیسینجر مقایسه می كنند؟

- خوشحالم كه این را می شنوم. ما ۵۵ سال است كه همدیگر را می شناسیم و دوستان خوبی هستیم. اغلب درمورد نسخه های یك سیاست خاص تفاوت هایی داریم. در زمینه خاورمیانه و جنگ در عراق دیدگاههای متفاوتی با وی دارم. اما برای قضاوت و نظراتش احترام قائل هستم و خوشحالم كه نام من دركنار نام او می آید.

زمانی سقوط شوروی را در تز فوق لیسانس خود پیش بینی كرده بودید درست است؟

- بله.

چگونه به این پیش بینی رسیدید؟

- پیش بینی دشواری نبود زیرا از تحولات تاریخ و اهمیت آن آگاه بودم. آن موقع ۲۰ سال داشتم و تصور می كردم كه اتحاد شوروی فقط تظاهر می كند كه یك كشور یگانه است اما درواقع شوروی یك امپراتوری چندملیتی در عصر ملی گرایی بود. بنابراین به این نتیجه رسیدم كه شوروی روزی سقوط خواهد كرد. بعدها در موقعیتی قرار گرفتم كه از سیاست های تسریع روند فروپاشی شوروی حمایت كردم.

شما از منتقدان اصلی «جنگ علیه ترور» هستید. چرا در این زمینه با بوش مخالفید؟

- زیرا عبارت «جنگ علیه ترور» گمراه كننده است. درواقع، این یك مبارزه بین المللی علیه سازمان های تروریستی است.

اما بوش اخیراً تكرار كرده كه آمریكا هنوز در جنگ است؟

- این شعار اوست اما این شعار منعكس كننده واقعیت های داخلی نیست. ما مالیات های اضافی برای جنگ نداریم. جنگ علیه تروریسم به معنای انجام عملیات نظامی در سراسر دنیا نیست. بلكه این مبارزه ای است كه گاهی اوقات به همراه برخی كشورها و برای رهایی از شر تروریسم صورت می گیرد اما این یك جنگ نیست.

اما بوش از این عبارت دستاویزی ساخته تا قدرت اجرایی خود را گسترش دهد.

- بله، این حرف تا اندازه زیادی درست است.

در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۸ مصاحبه ای با روزنامه فرانسوی «نوول آبزرواتور» درباره افغانستان داشتید. در آن مصاحبه گفته بودید كه حمایت CIA از مجاهدین پیش از تهاجم شوروی به افغانستان آغاز شده بود و هدف آن تحریك شوروی برای حمله به افغانستان بود.

- من نگفتم هدف از آن تحریك حمله شوروی برای حمله به افغانستان بوده است. مصاحبه چاپ شده نسخه كوتاه شده ای از یك گفت وگوی طولانی بود. گفته بودم كه آمریكا به مجاهدین كمك كرده بود تا در مقابل شوروی مقاومت كنند. در آن زمان شوروی بر افغانستان كنترل سیاسی داشت و به هنگام آغاز حمایت CIA از مجاهدین هنوز حمله نظامی شوروی اتفاق نیفتاده بود.

با توجه به نفوذ فزاینده القاعده و اسامه بن لادن، آیا حمایت از مجاهدین ارزش این همه رخداد را داشت؟

- البته. هجوم شوروی به افغانستان و مقاومت موفقیت آمیز در برابر آن كه از حمایت ما برخوردار بود، فروپاشی اتحاد شوروی را تسریع كرد. نباید فراموش كرد كه شوروی در آن هنگام از تروریسم جهانی فعالانه حمایت می كرد. آنها در شوروی حتی كمپ های آموزشی تروریستی داشتند. واقعیت دیگر اینكه، با توجه به حمایت واشنگتن از مقاومت افغانستان، اكنون وضعیت آمریكا در این كشور بسیار بهتر از عراق است. باید به این نكته هم اشاره كنم كه چین در حمایت از مقاومت افغان ها، همكاری زیادی با ما داشت.

ترجمه: هرمز برادران



همچنین مشاهده کنید