شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
دیکتاتور تنها
تاریخ در پایان فاجعهبار حیات قذافی یکی از طنزهای تلخ ولی آموزندهاش را به نمایش گذاشت. آتش خشم انقلابیون در نقطهای (شهر سرت) پیکر او را متلاشی کرد که قرار بود این شهر به مرکز مدینه فاضله یا جماهیر خیالی قذافی تبدیل شود. قذافی قدرت و مشروعیت خویش را نه از کمیتههای خلقی بلکه از حمایت قبیله بزرگ خویش میگرفت.
در ۴۲ سال «جمهوری وحشت» خویش، قذافی نه تنها همه رقیبان و رفیقان از خاندان سلطنتی سنوسی تا عبدالسلام جلود (مرد شماره ۲ انقلاب) را از صحنه حذف کرد که حتی جایگاه تاریخی شهرهای پرآوازه لیبی مثل بنغازی را با همه نخبگانش زیر آوار تعصبات طایفهای خود مدفون ساخت. به این صورت، در جمهوری موهوم قذافی، سرت برجای بنغازی نشست و تصویر افسر شورشی قبیله قذافه به جای قهرمان اسطورهای بنغازی در عصر استعمار (عمرمختار) بر خیابانها و میادین نقش بست.
اما تاریخ مرگی غریب و پر از شگفتی را برای حاکم مستبد لیبی رقم زد. قذافی به معنای واقعی در معرکه تنها ماند. هیچکس در روزهایی که به محاصره و قتل فجیع او منجر شد به یاریش نشتافت. جهان بویژه بعد از مشاهده ۸ ماه کشتار بیرحمانه او،برسر برچیدن بساط حکومت وی همصدا شد، حتی دولتهای آفریقایی که از خوان بذل و بخششهای در آمد نفتی او سهم میبردند از پیرامون او پراکنده شدند. دیکتاتور به معنای واقعی تنها ماند و حالا ۲۰ اکتبر در حالی به عنوان پایان سرهنگ ماجراجوی لیبی ثبت شده است که به مدت ۴دهه ملتهای مسلمان خاورمیانه هزینهای گران برای تحمل رهبری آمیخته به حس خودشیفتگی او پرداختند.
محافل غرب در روز مرگ او تماما تصاویر قربانیان هواپیمای لاکربی را نمایش میدادند، اما محافل خاورمیانه همچنان خاطره انهدام یک کشور و فوت فرصتهای بزرگ را در ایام استبداد او مرور میکنند.
ایرانیها و لبنانیها انزجار خویش را از ماجرای ربودن محبوبترین سیاستمدار شیعه (امام موسی صدر) هرگز کتمان نمیکنند. خاورمیانه اکنون نماینده نسلی از مستبدین را که گرچه ردای شاهی برتن نداشت به طبقه مردان بدنام تاریخ فرستادهاست. لیبیاییها با واقعه روز پنجشنبه به یکی از آرزوهای دیرین خویش که «آزادی لیبی» از دوران تاریک قذافی بود نایل آمدند، اما تحقق آرزوی بزرگتر آنها که رسیدن به «لیبی آزاد و آباد و مستقل» است هنوز در محاق مانده است. آن سوی غوغای شادی مردم در رفتن دیکتاتور پرسشها و نگرانیهای عمیق نسبت به آینده این کشور را فرا گرفته است. سوالات سخت و دشواری که از هجوم مشکلات داخلی و موانع و چالشهای خارجی حکایت دارند.
از لیبی در پایان ۹ ماه جنگ خانگی و ۴۰ هزار قربانی و دهها هزار مصدوم و آواره، ویرانهای بیش نمانده است، اما هنوز این کشور روی دریایی از طلای سیاه آرمیده است. این صحرای ثروتمند آفریقا همچنین به تعداد نخبگان و رهبران فکوری که در داخل و دوستدارانی که در خارج دارد با مشکل تعدد منافع احزاب و اقوام در درون و درگیری منافع قدرتها در بیرون دست به گریبان است.
در روز مرگ قذافی هر یک از رهبران سیاسی از بان کی مون تا دیوید کامرون و باراک اوباما نسخهای از دموکراسی برای آن تجویز کردند، اما سوال این است که این توصیهها و سناریوها چگونه در کشوری قابل تحقق است که در ۴۰ سال عصر تاریک قذافی حضور و وجود یک دولت منسجم به معنای امروزی آن را درک نکردهاند. همه چیز در اتاق تصمیمگیری ناتو از تقلا برای توزیع قدرت و تشکیل حکومتی ائتلافی حکایت دارد. اما واقعیتهای تلخ جامعه لیبی میگوید این کشور قبل از توزیع قدرت نیازمند ترمیم شکاف خطرناک میان شرق این کشور (خاستگاه انقلابیون) با غرب آن (خاستگاه طایفه قذافی) است چرا که اگر این روند ترمیم اختلاف و تسکین کینههای قومی صورت نگیرد بازگشت دوران تیره گذشته چندان دور از انتظار نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست