چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

ضربت تیغ فطرت بر سر غفلت


ضربت تیغ فطرت بر سر غفلت

نقد و نظری بر نمایش «شعله در زمهریر» نوشته و کار محمدرضا مداحیان

«شعله در زمهریر» نمایشی تاریخی- مذهبی راجع به شهادت جانسوز حضرت زهرا(س) است. حضرت فاطمه از جمله مخلوقات برتر عالم و از زنانی است که در دو عالم جایگاه ویژه ای داشته و دارد. این است که عهده دار شدن و پرداختن به چنین شخصیتی در فرهنگ و هنر، لیاقتی می خواهد که ان شاا... محمدرضا مداحیان به عنوان کارگردان این نمایش به آن دست یافته و در به پرده کشیدن این مهم کم نگذاشته است. باتوجه به عظمتی که تاریخ از زندگی پر فراز و نشیب حضرتشان برای ما حکایت می کند، مسلم و بدیهی است که کار کردن در پیرامون این گونه متون، ظرافت های خاص خود را می طلبد که کارگردان کار توانسته آن را حتی المقدور در کار خود بگنجاند. چراکه خواسته گزیده ای از یک زندگی کوتاه، اما عظیم را نشان دهد و روی پرده بیاورد.

«شعله در زمهریر» شیوه ای نوین و متفاوت را در روایت بخش هایی از تاریخ اسلام فراهم آورده است. بطوری که از دوره معاصر شروع و از امروز چرخش زمان را آهسته آهسته به عقب می برد و گام به گام این عقب رفتن را برای تماشاچی با بررسی تاریخ اسلامی توامان می کند. به هرحال، روایت نمایش دارای چهارچوب ساختاری محکمی است، هرچند گاهی فرع ماجراها جای اصل را می گیرد. عکس های خودروهای اسقاطی در پس زمینه صحنه نمایش، استعاره ای برای امروزین بودن درونمایه نمایش است.

در واقع طی این روایت، چندین پنجره تاریخی به روی مخاطب گشوده می شود تا به اصل موضوع ورود پیدا کنیم و این مسئله نمایش را تا حدودی روایی کرده و بر زیبایی آن می افزاید. این پنجره های تاریخی از عذاب برزخی غنفذ و دوستش آغاز شده و بعد با یک پیکر بی جان امروزی روبه رو می شویم و سپس روایت تاریخی غدیر خم آغاز می شود و بعد پنجره بعدی تاریخی حمله به ایران توسط سپاه اسلام و رفتارشناسی حاکمیت آن زمان در مقابل این حادثه تاریخی و بعد دوباره بازگشت به مسئله شهادت حضرت زهرا و الخ! البته درباره یکی از این پنجره ها، یعنی واقعه غدیرخم دیده می شود که جدای از زندگی پربار حضرت فاطمه مطرح شده است. به این معنا که نشان نمی دهد و یا به صورت کاملاً گذرا به این بعد از ابعاد حیات پربرکت ایشان می پردازد. درحالی که می شد به آن توجه بیشتر و مؤثرتری داشت. این را از این جهت می گویم که هرچند واقعه غدیرخم به طور مطلوب هدف توجه نمایش قرار گرفته است. ولی اشاره به نقش حضرت زهرا(س) در غدیر خم آن را کامل تر می کرد.

در مواجهه با یک تئاتر تاریخی چند پرسش مطرح می شود:

آیا کارگردان توانسته چهارچوبی را طراحی کند تا بازیگران بتوانند قابلیت های خود را در نقش های تاریخی بروز دهند؟ آیا این اثر در چهارچوب یک روایت تاریخی توانسته تکنیک های فنی را رعایت کند؟ آیا از قاب صحنه توانسته است استفاده ای درخور داشته باشد؟ آیا کارگردان توانسته است مسائل تاریخی را بخوبی در استمرار زمان جای دهد؟ درباره نمایش «شعله در زمهریر» پاسخ تمام این پرسش ها مثبت است. از جمله درخشان ترین صحنه ها و تکنیکی ترین آنها می توان حضور فرشتگان عذاب الهی را اشاره کرد. در استفاده از قاب صحنه نیز این عمل به خوبی انجام شده است و استفاده چند منظوره از گذشته به آینده و برعکس در آن کاملاً مشهود بوده و بر زیبایی کار می افزاید.

لازم است به نکات هوشمندانه ای که از ذهن بیدار کارگردان برخاسته اشاره ای شود و آن اینکه دلیل آوردن چند ماشین اسقاطی در صحنه و یا استفاده از عکس گاراژ خودروهای اسقاطی چیست؟ این ها اگر یک دلیل بیشتر نداشته باشد آن هم این است که مدرنیسم موجود در این زمانه را به چالش کشیده است. مدرنیسمی که روزگار تاریکی را برای بشر رقم زده و این روزگار اگر یادی از معصومین، بخصوص حضرت زهرا(س) نباشد به تاریکی بیشتر خواهد گرایید! در واقع استفاده از ماشین قراضه ها به نوعی ما را به رویکردی گزاره گرایانه از ابزار به کار رفته در این اثر می رساند. و بالاخره جواب سؤال آخر اینکه تمهیدات پیشین که ذکر شد به خوبی توانسته نقطه سیال ذهن را در طول نمایش بپروراند که از جمله ارزش های این نمایش است. نقطه سیال ذهن همان سیر در زمان بوده که از طرفی می تواند ما را به سیر در تاریخ متصل کند و هم ما را به اصالت شخصیت هایی برساند که ما بنا به فطرت خویش نسبت به آنها تعصب توأم با اشتیاقی در دل داریم.

درواقع این نمایش تجلی جسارت فطری و تفکر صحیح نسبت به وقایع دنیای مدرنیسم است. نمایشی که مخاطب خود را به فطرت پاک انسانی و قضاوتی فلسفی نسبت به وجود ائمه اطهار و تقدیس حرمت ساحت مقدس ایشان فرا می خواند.

و اما سخنی با مسئولین!

سخن انتهایی با مسئولین این است که جامعه ما امروز محتاج عنایت صادقانه و بیش از پیش هنرمندان به ارزش های مذهبی مردم است. شخصیت های دینی ما باید بیش از اینها از غفلت گذر عمر خارج شده و به عنوان راهنما مورد نظر واقع شوند. ولی محبوس کردن این بزرگواران در مناسبت ها آن اعتنای لازم و مقدور را از هنرمندان گرفته، درحالی که ما همیشه به فیض وجود آنان محتاجیم. برای اینکه از این فیض وجودی جاری آنان بهره ببریم لازم است که این جرأت را داشته باشیم که به کارهای جسورانه بیشتر بها داده و به افکار مبتکرانه هنرمندان ارج نهاده و با باز کردن فضا برای کارهای آن ها هنر واقعی دینی را به مردم بهتر بشناسانیم.

علی اکبر باقری ارومی