جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

درآمدی بر ادبیات عامیانه


درآمدی بر ادبیات عامیانه

یكی از شاخه های فرهنگ عامیانه یا فولكلور ۱ Folklor , ادب عامه یا ادب شفاهی است كه شامل قصه ها و افسانه ها, اسطوره ها, ترانه ها و تصنیف ها, بازی های منظوم, امثال و حكم, متل ها و چیستان هایی است كه شفاهاً از فردی به فرد دیگر یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود

یكی از شاخه های فرهنگ عامیانه یا فولكلور ۱ (Folklor)، ادب عامه یا ادب شفاهی است كه شامل قصه ها و افسانه ها، اسطوره ها، ترانه ها و تصنیف ها، بازی های منظوم، امثال و حكم، متل ها و چیستان هایی است كه شفاهاً از فردی به فرد دیگر یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. این مجموعه از مشتركات فرهنگی یك ملت و عامل پیوند آن ها است.

چون فرهنگ عامه متعلق به مردم عامه است از این رو ادبیات عامه هم پیوندی با واقعیت های زندگی عادی مردم دارد. این نوع ادبیات در واقع بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم، شیوه ی كار و تولید آن ها و نشان دهنده ی رفتار و منش و اندیشه و احساس و مذهب و اخلاق و اعتقادات هر جامعه است كه بعضاً هنوز هم صورت مكتوب نیافته و ثبت و ضبط نشده است.

با مطالعه در آثار مهم كلاسیك،‌اعم از شعر و نثر، پی می بریم كه دست مایه ی این آثار به طور مستقیم و غیر مستقیم ادب شفاهی و عامه بوده است. آیا شاهنامه ی فردوسی جز گردآوری و بازآفرینی روایات گذشتگان است؟

صورت های گوناگون ادب عامه به دلیل این كه آفرینندگان آن در تماس دایم با طبیعت بوده اند، متأثر و مرتبط با طبیعت است. ساختمان ادبیات عامه بر دو اصل واقع گرایی و خیال پردازی استوار است كه از آمیختن این دو، صورت هایی دلپذیر و زیبا و مقبول به وجود می آید.

محتوا و درون مایه ی آن نیز اغلب برداشت ها و تلقی های ساده و بی پیرایه اقوام ابتدایی و روستایی از زندگی و مرگ، جهان لاهوت و ناسوت، كاینات و طبیعت، آرزوها،‌تصویر مدینه ی فاضله ی انسانی و ....است. هنر شفاهی، زبانی روان و ساختی بی پیرایه دارد چرا كه از زبان مردمانی ساده نقل می شود و اگر دشوار و پیچیده باشد، نقل و جاری نمی شود و به زودی از یادها می رود.

در هنر شفاهی بر اثر بیان و انتقال، دخل و تصرفاتی صورت می گیرد تا بتواند در هر جامعه ای با نظام اجتماعی و تفكر آن جامعه انطباق یابد و هم نوا گردد. از این روست كه از یك قصه، اسطوره، شعر و متل عامه با یك مضمون و محتوا، روایات و گونه های مختلفی یافت می شود.

این روایات و گونه ها از زبان گویندگانی ناشناس نقل شده است. شاید بتوان گفت گونه های ادب عامه حاصل و بازتاب ذهن جمعی افراد جامعه است كه به منظور ارائه ی طریق و دستور عمل زندگی و شناساندن ارزش های اجتماعی به اعضای جامعه پدید می آیند.

از لا به لای ادب عامه و ضمن بررسی و تحلیل آن ها می توان به برخی

بینش ها و تلقی های اجتماعی و اعتقادات مذهبی و باورهای موهوم اقوام ابتدایی ـ كه امروزه حیات ندارند ـ پی برد.

بنابراین ادب عامه یكی از ابزارهای مطالعه در جوامع گذشته است. نقش آموزشی ادب عامه را نباید از نظر دور داشت چرا كه تجربیات مفید و ارزنده را با اشكال گوناگون به نسل بعد منتقل می سازد. ادب عامه موجب استحكام رفتارهای اجتماعی می شود و اصول اخلاقی را تحكیم می بخشد. ادب عامه تلاش انسان هاست در گریز از محدودیت ها و ناكامی ها و نا برابری های اجتماعی و اقتصادی و محرومیت های گوناگون و به همین جهت است كه آروزها و تمنیات درونی و قلبی خود را با آرامش خیال در قالب افسانه ها و قصه ها و ترانه ها بیان می كنند.

ادب عامه كه گنجینه ای برای ادبیات مكتوب محسوب می شود، نقش مهمی در دوام و پایداری فرهنگ قومی و استمرار آن در تاریخ دارد. اكنون به اختصار انواع ادب عامه و جلوه های گوناگون آن را از نظر می گذرانیم.

روایت های منظوم

شعر فارسی بر دو گونه است، شعر رسمی كه مخاطبان آن بیشتر طبقه ی تحصیل كرده اند و دیگر شعر عامیانه كه طرف توجه عامه ی مردم است.

این اشعار از دل شاعرانی گمنام برآمده كه هرگز ادعای شاعری نداشته اند. شعر عامیانه در هر شكل و نوع آن آیینه ی روح و اندیشه ی ملت ها و ترجمان احساسات پاك و صمیمی آن هاست. این اشعار با تصاویر و تشبیهات ساده و محسوس و دلپذیر و خوشاهنگ در خلوت خانه ی ذهن مردم كوچه و بازار می نشیند و بر زبان ها زمزمه می شود. گاه این ترانه ها و سرودهای عامیانه و محلی آن چنان معروف می شوند كه از حوزه ی جغرافیایی خود پا فراتر گذاشته، در ردیف اشعار ملی به شمار می آیند، چون برخی دو بیتی های باباطاهر و ترانه های فایز دشتستانی و منظومه ی «حیدربابایه سلام» از شهریار.

شعرای بزرگ زبان فارسی نیز گاه از سر تفنن اشعاری به زبان محلی خود سروده اند چون سروده های سعدی و حافظ به لهجه ی شیرازی و ملك الشعرای بهار به لهجه ی خراسانی. در عصر مشروطه شاعرانی چون اشرف الدین گیلانی و عارف قزوینی، شعر خود را به خدمت اجتماع درآوردند و زبان سروده های خود را تا مرز زبان مردم كوچه و بازار نزدیك كردند و البته قبول عام نیز یافتند.

ترانه، دو بیتی، تصنیف(حراره)، شروه(سرودهای جنوبی)، چارپاره، نوحه، بحر طویل، لالایی، متل، چیستان و بازی های منظوم، گونه های مختلف روایت های منظوم یا شعر عامیانه محسوب می شوند كه در جامعه كاربردهای گوناگون دارند. از گونه های شعر عامیانه در زندگی روزمره، در موقعیت ها و زمان هایی خاص استفاده می شود، چون تولد نوزاد، پرورش او، عروسی و عزاداری، دعا، بدرقه، اعیاد و جشن های دینی و ملی به هنگام كار(گله چرانی، قالی بافی، و شالی كوبی، شیردوشی، و...) یا استراحت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.