جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تعزیه در عراق و نسبت آن با ما


تعزیه در عراق و نسبت آن با ما

گریزی به صحرای کربلا

تعزیه به مثابه «تئاتر اعتراض»، سنت نمایشی جهان شیعه برای بزرگداشت قیام تاریخی مظلوم علیه ظالم در صحرای کربلاست و از سوی دیگر، مهم ترین تجلی تئاتریکال تشیع به عنوان دین معترض است، مذهبی که هرگز حاضر به از دست دادن خلق و خوی انقلابی خود نیست. اگر با خواندن این چند سطر در توصیف تعزیه، بخواهیم بسان شبیه خوانان «گریزی به صحرای کربلا»۱ بزنیم و ببینیم که این نگاه خاص به تعزیه از سوی چه کسی و چگونه شکل گرفته، بی درنگ باید سراغ از «حمید دباشی» و کتاب مهم او، «الهیات رهایی بخش اسلامی»۲ بگیریم. کتابی که پنجمین فصل آن شرح و بسط نگرش دراماتورژیکال دباشی به تعزیه در سرزمین شیعیان است، با شرح دیدار دباشی و خبرنگاری به نام «استًوًن وینسنت» آغاز می شود. وینسنت با پوسترهایی که از عراق خریده به دیدار دباشی می آید. پوسترهایی که روی آن طرح هایی از کربلا و تعزیه و قیام امام حسین(ع) و یاران او نقش بسته. وینسنت سر از شکل و شمایل این پوسترها درنمی آورد و آمده تا دباشی برای او بگوید که آنچه در این پوسترها می بیند، چیست و برای شیعیان چقدر اهمیت دارد و تاریخ آن از کجا آغاز می شود.

اما دباشی هنگام برانداز کردن پوسترها با تعجب می بیند که محل چاپ پوسترها تهران است و درست در این نقطه است که پیوند میان عراق، تهران، انقلاب اسلامی ایران، مقاومت شیعیان عراق در برابر اشغال امریکا و آماده باش دائمی شیعیان برای ایستادگی در برابر ظالم آغاز می شود. اما نگرش سیاسی وینسنت هرگز همسو با دباشی نیست، وینسنت ادبیات چپ ها را هنگام گفتن و نوشتن از آنچه در عراق می گذرد، سرسختانه نقد می کند. به زعم او به کار بردن واژه هایی چون «مقاومت»، «شورشی» و «چریک» در توصیف عراقی های در حال جنگ با امریکا، روا نیست. باید آنهایی را که چپ ها شورشی و چریک می نامند، «تبهکاران بی رحم» و «قاتلان مرتجع نقاب دار» نامید. آنچه وینسنت برای مردم عراق یک تهدید بزرگ می دانست، نه اشغال عراق به رهبری امریکا، که قرائت کوته نظرانه از اسلام بود. از سوی دیگر دباشی به عنوان یک فعال ضدجنگ، درست در نقطه مقابل او قرار می گرفت. دباشی رویارویی با این نگرش متضاد از خودش را در زمینه اشغال عراق، با شباهتی که هر دو در مجذوب شدن به زیبایی شناسی شیعه داشتند، نقطه شروع سر و شکل دادن به نگرش دراماتورژیکال خود به تعزیه می داند.

او که پیش از این با پیتر چلکوفسکی، جلوه های بصری مستتر در نقاشی های دیواری، پوسترهای ایران در طول جنگ تحمیلی را گرد آورده و بررسی نشانه شناختی کرده بود، این بار به سراغ تعزیه می رفت تا از شور انقلابی و اعتراضی همیشه در غلیان آن پرده بردارد. دباشی معتقد است هر نیروی بیرونی در عراق، حال چه صدام باشد، چه استعمار انگلیس و چه اشغالگران امریکایی، باید در برابر شیعیان و دشمنی پنهان آنها با هر قدرت بیرونی ایستادگی کنند. او که حضور امریکا در عراق را عامل اصلی خشونت می دانست، بر این مهم تاکید داشت که شیعیان به وقت رویارویی با نیروی بیرونی، یا به عبارت بهتر نیروی ظالم، گرایش دراماتورژیکال خود به تعزیه را فعال می کنند و با این گرایش دراماتورژیکال همه جا کربلا، و همیشه عاشوراست. وینسنت، به عنوان حامی خشونت امریکا علیه شیعیان عراق، متاسفانه سرانجام خود قربانی خشونت شده، در یکی از خیابان های بصره کشته می شود.

دباشی با شرحی از خشونت ها و اشاره به تجاوز بیرحمانه سرباز امریکایی به دختری عراقی، دیگر این ویژگی دراماتورژیکال تشیع را نه صرفاً در سنت اجرای نمایشی تعزیه، که ساری و جاری در کل عراق و کل سرزمین های شیعیانی می بیند که در برابر زور خشونت بار ظالمان ایستاده اند. او در کتاب خود برای واژه «مظلومیت» معادلی انگلیسی در نظر نگرفته تا آن را همان طور که ما می فهمیم و در اعماق وجود خود حس می کنیم، برای خواننده خود توصیف کند. مظلومیت مهم ترین ویژگی آن شیعه معترضی ا ست که ما تجلی تئاتری آن را در تعزیه می بینیم. مظلومیت از ممنوعیت آگاهی جمعی شیعیان می آید که هم امریکا و هم صدام در تلاش برای تحقق آن بودند. رواج پوسترهای عاشورایی در عراق، و آن طور که مرحوم وینسنت دیده و نگران آن بوده، خبر از روح معترض شیعه در عراق می داد و به همین دلیل وقتی وینسنت یکی از این پوسترها را روی دیوار اتاق پلیس دید، با تعجب آنها را به پرسش گرفت. در واقع می توانیم بگوییم تلاش صدام و امریکا برای کشاندن تشیع به حوزه یی بی صدا و به بیان رانسیری، به قلمرو نادیدنی ها، با نمایش، تئاتر، آن هم تئاتر اعتراضی به نام تعزیه، ناکام می ماند و شیعیان باز هم با نمادهای مذهبی خود به صحنه می آمدند. آنها قادر به محبوس کردن شیعه در قلمرو ندیدنی ها نبودند.

حضور تئاتریکال شیعیان در قالب تعزیه و نمادهای تشیع، دوباره سد حضور آن را می شکست و نور صحنه را به روی خود می کشید یا به عبارت بهتر کل سرزمین و قلمرو شیعیان را صحنه یی برای نمایش خود می ساخت. شیعیان ایران نیز در سیر شکل گیری تا پیروزی انقلاب اسلامی، مصداق «مظلومیت» بوده و به وضوح آن را دیده اند. آن نسلی که دهه ۶۰ را به یاد داشته باشد، قطعاً این را هم به یاد دارد که ما نیز هر صبح در مراسم صبحگاه مدرسه فریاد می زدیم؛ «مرگ بر صدام یزید کافر»، صدام در جهان تشیع، یزیدی بود با دو فضای نمایشی، یکی در کشور خود و وقتی که مردم کشور خود را وحشیانه سرکوب می کرد، یکی در کشور ما؛ کشوری که متجاوزانه به آن پای نهاده بود.

علی قلی پور

پی نوشت ها؛

۱- گریز به صحرای کربلا در شبیه خوانی، نوعی تکنیک روایی است برای گسستن از داستان اصلی و پرداختن به آنچه در صحرای کربلا بر امام حسین(ع) و یاران او آمده.

۲- Islamic Liberation Theology, Hamid Dabashi, Routledge ۲۰۰۸