جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

اومانیسم اسلامی چیست


اومانیسم اسلامی چیست

در میان فیلسوفان ایرانی , شماری را می توان «انسان مداران اسلامی » خواند یعنی فهرستی كه عموماً ابن مسكویه , ابوحیان توحیدی متوفی به سال ۳۹۹ ۱۰۰۹ و استادش ابوسلیمان سجستانی ۱ متوفی به سال ۳۷۲ ۹۸۱ و بسیاری از چهره های فرعی آن عصر را در برمی گیرد

در میان‌ فیلسوفان‌ ایرانی‌، شماری‌ را می‌توان‌ «انسان‌ مداران‌ اسلامی‌» خواند؛ یعنی‌ فهرستی‌ كه‌ عموماً ابن‌مسكویه‌ ، ابوحیان‌ توحیدی‌ (متوفی‌ به‌ سال‌ ۳۹۹/۱۰۰۹) و استادش‌ ابوسلیمان‌ سجستانی‌ (۱) (متوفی‌ به‌ سال‌ ۳۷۲/۹۸۱) و بسیاری‌ از چهره‌های‌ فرعی‌ آن‌ عصر را در برمی‌گیرد. دلیل‌ اینكه‌ چرا چنین‌ عنوانی‌ (برای‌ این‌ اندیشمندان‌) به‌ كار رفته‌ است‌ بیشتر با خصوصیت‌ اندیشه‌ای‌ كه‌ این‌ اندیشمندان‌ مطرح‌ كرده‌اند مناسبت‌ دارد كه‌ ظاهراًاز بسیاری‌ آثار اسلاف‌ و اخلاف‌ ایشان‌ جسورانه‌تر و بی‌پرده‌تر است‌. آنها ظاهراً مقام‌ دین‌، و حتی‌ مقام‌ اسلام‌، را خفیف‌ شمرده‌اند، البته‌ بدون‌ آنكه‌ اهمیت‌ آن‌ را انكار كنند، و وظیفه‌ی‌ خود را مبتنی‌ بر تحلیل‌ انسان‌ بماهو انسان‌ در تقابل‌ با انسان‌ بماهو مسلمان‌ قلمداد كرده‌اند. آثار ایشان‌ در موارد زیادی‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ برای‌ عقل‌ محض‌ اهمیتی‌ فراتر از آنچه‌ در نزد بسیاری‌ از فلاسفه‌ یافت‌ می‌شود قایلند. این‌ اندیشمندان‌ در زمانی‌ مشغول‌ به‌ كار بودند كه‌ فرهنگ‌ عالم‌ اسلامی‌ اعتماد به‌ نفس‌ فراوانی‌ داشت‌ و بغداد مركز فعّال‌ تمدنی‌ گسترده‌ دارای‌ صحنهای‌ متعدد با خدمه‌ی‌ رسمی‌ و طلاب‌ علوم‌ بوده‌ است‌. نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ چهارم‌ / دهم‌ كه‌ آل‌بویه‌ حكومت‌ را در اختیار داشتند شاید نقطه‌ی‌ اوج‌ چیزی‌ باشد كه‌ می‌توان‌ آن‌ را «انسان‌ مداری‌» نامید. از آن‌ پس‌ جمّ غفیری‌ از محصّلان‌ مختلف‌ برغم‌ پیش‌ زمینه‌ها و تعهدات‌ دینی‌ گوناگون‌ به‌ «علوم‌ الاوایل‌» و زبان‌ مشتركی‌ كه‌ درباره‌ی‌ آن‌ تبادل‌ افكار گرایش‌ یافتند. برخی‌ از مفسّران‌ این‌ عصر، مانند نتون‌ (۲) ، مكتب‌ فلسفی‌ فارابی‌ را پیشرو دانسته‌اند و نفوذ فارابی‌ به‌ راستی‌ از اهمیتی‌ عظیم‌ برخوردار است‌. یقیناً سرلوحه‌ی‌ این‌ عصر به‌ دست‌ او رقم‌ خورد و سزاوار است‌ سلسله‌ سندی‌ را مورد توجه‌ قرار دهیم‌ كه‌ او را به‌ عصری‌ كه‌ بر تحلیل‌ آن‌ مشغولیم‌ متصل‌ كرده‌ است‌،

● سر چشمه‌: یوحنا ابن‌ حیلان‌ نسطوری‌

شاگرد مشهور فارابی‌، مسیحی‌ فرقه‌ی‌ یعقوبی‌، یعنی‌ ابوزكریا یحیی‌ بن‌ عدی‌ (متوفی‌ ۳۷۴/۹۸۴)، است‌ كه‌ در پایه‌گذاری‌ مشرب‌ شرح‌، ترجمه‌ و پژوهش‌ كه‌ بر حیات‌ فلسفی‌ سیطره‌ یافت‌ سعی‌ بلیغ‌ داشت‌. شایان‌ ذكر است‌ كه‌ فارابی‌ خود شاگرد یوحنا ابن‌ حیلان‌ نسطوری‌ بوده‌ است‌ و در كار خود بر افلاطون‌ و ارسطو به‌ روایت‌ مسیحیان‌ سریانی‌ كه‌ مشهورترین‌ نماینده‌ی‌ آن‌ متی‌ بن‌ یونس‌ نسطوری‌ بود ابتناء كرد.

شاید انتظار داشته‌ باشیم‌ پیروان‌ مذهب‌ «اصالت‌ انسان‌» اسلامی‌ بر اهمیت‌ دین‌ د رپرورش‌ فرد فرهیخته‌ تأكید داشته‌ باشند و البته‌ دارند، لكن‌ نه‌ با آن‌ شور و اشتیاق‌ قلبی‌ تامّی‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ كه‌ طبقه‌ «علما» دارند. به‌ نظر می‌رسد اسلام‌ بدین‌ جهت‌ مطرح‌ است‌ كه‌ دین‌ زمانه‌ است‌.

ابوالخیر حسن‌ بن‌ صور بن‌ خمار نسطوری‌ ، ابوعلی‌عیسی‌ بن‌ عشاق‌ بن‌ ضوراء یعقوبی‌ و بسیاری‌ از مسلمانان‌ شاخص‌، به‌ خصوص‌ محمد بن‌ عشاق‌ الورّاق‌ (ابن‌ ندیم‌)، عیسی‌ بن‌ علی‌، سجستانی‌ و توحیدی‌، جملگی‌ پیروان‌ ابن‌ عدی‌ بودند، شاید ابن‌ مسكویه‌ شاخص‌ترین‌ پرورده‌ی‌ این‌ مكتب‌ باشد. ولی‌ آنچه‌ در اینجا شایان‌ توجه‌ است‌ این‌ است‌ كه‌ چكونه‌ این‌ فضای‌ فرهنگی‌ آزاداندیش‌ پدید آمد. این‌ فضا برآمده‌ از افكار مسلمانان‌، مسیحیان‌، یهودیان‌ و ملحدان‌ بود و شاید حتی‌، از این‌ هم‌ مهم‌تر، برآمده‌ از افكار درون‌ یك‌ گروه‌ دینی‌ صرف‌ نظر از تفاوتهای‌ مربوط‌ به‌ تعالیم‌ بوده‌ باشد. سررشته‌ی‌ این‌ توافق‌ خاصی‌ نمی‌تواند ادعای‌ تملك‌ انحصاری‌ آن‌ را داشته‌ باشد. این‌ گروه‌ از اندیشمندان‌ كه‌ «انسان‌ انگارند» و بخشی‌ از آنهاكه‌ مسلمان‌ بوده‌ و «انسان‌ انگاران‌ اسلامی‌» هستند این‌ چنین‌ توصیف‌ شده‌اند.

● انسان‌ انگاران‌ اسلامی‌ و یونانی‌

هر چند شاید بپرسید كه‌ این‌ توصیف‌ تا چه‌ اندازه‌ صحیح‌ است‌. همان‌ طور كه‌ كریمر (۳) (۱۹۸۶) نشان‌ می‌دهد كه‌ حوزه‌ی‌ بسیار وسیعی‌ از اندیشه‌های‌ نظری‌ با «اصالت‌ انسان‌» سازگار است‌، ظاهراً تفاوتهایی‌ میان‌ تصور یونانی‌ درباره‌ی‌ ماهیت‌ انسان‌ و تصور رایج‌ در این‌ زمینه‌ در میان‌ فلاسفه‌ وجود دارد. به‌ یقین‌ میان‌ عقیده‌ به‌ كلیت‌ عقل‌ بی‌مدد (وحی‌) و نقش‌ دین‌ در محیط‌ فرهنگی‌ اسلامی‌ و سنتی‌ تفاوتهای‌ مهمی‌ در كار است‌، اما شباهتهای‌ جالب‌ توجهی‌ نیز در این‌ میان‌ وجود دارد. شاید بیشترین‌ قرابت‌ درباب‌ تعلیم‌ و تربیت‌ باشد. «ادب‌» در لغت‌ عرب‌ دقیقاً معادل‌ با «پایدیا» در لغت‌ یونانی‌ است‌ و متضمن‌ شرایط‌ لازم‌ برای‌ بار آوردن‌ فردی‌ آراسته‌، باوقار، مؤدب‌ و فرهیخته‌ است‌. در واقع‌، فردی‌ كه‌ به‌ خوبی‌ با زندگی‌ درباری‌ عصر سازگاری‌ داشته‌ باشد آن‌ هنگام‌ كه‌ دیوان‌سالاری‌ گسترده‌ی‌ امپراطوری‌ به‌ تعداد زیادی‌، كارمند منشی‌، كاتب‌ و درباری‌ نیازمند است‌، ممكن‌ است‌ بپرسیم‌ در این‌ نوع‌ تعلیم‌ و تربیت‌ چه‌ مجالی‌ برای‌ دین‌ بر جا خواهد ماند. شاید انتظار داشته‌ باشیم‌ پیروان‌ مذهب‌ «اصالت‌ انسان‌» اسلامی‌ بر اهمیت‌ دین‌ د رپرورش‌ فرد فرهیخته‌ تأكید داشته‌ باشند و البته‌ دارند، لكن‌ نه‌ با آن‌ شور و اشتیاق‌ قلبی‌ تامّی‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ كه‌ طبقه‌ «علما» دارند. به‌ نظر می‌رسد اسلام‌ بدین‌ جهت‌ مطرح‌ است‌ كه‌ دین‌ زمانه‌ است‌.

● نسبت‌ اومانیستهای‌ اسلامی‌ با ارسطو

اومانیستهای‌ اسلامی‌ همانند پیروان‌ خوب‌ ارسطو علوم‌ را به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ می‌كنند، یكی‌ علوم‌ عملی‌ و دیگری‌ علوم‌ نظری‌؛ فقه‌ و كلام‌ را در زمره‌ی‌ بخش‌ اول‌ می‌آورند، كه‌ مؤید این‌ برداشت‌ است‌ كه‌ شكل‌ آموزش‌ مورد بحث‌، صرف‌نظر از طبیعت‌ تعهد دینی‌ كه‌ در بطن‌ آن‌ مطرح‌ است‌ و سنت‌ ادبی‌ای‌ كه‌ آن‌ طبیعت‌ بر شالوده‌ی‌ آن‌ استوار است‌، فرق‌ چندانی‌ با الگوی‌ یونانی‌اش‌ ندارد.

البته‌ ما در اینجا صرفاً نباید به‌ نظریه‌های‌ خاصی‌ كه‌ «انسان‌ اومانیسم‌ اسلامی‌، با قید اسلامی‌ بودن‌ آن‌ برای‌ متفكران‌ مسلمانی‌ كه‌ به‌ ابن‌مسكویه‌ ختم‌ می‌شود به‌ كار می‌رود. در واقع‌ الزامات‌ دینی‌ مسلمانان‌، ایشان‌ را به‌ جامعه‌ای‌ كه‌ عضوی‌ از آن‌ هستند نزدیك‌تر می‌كند. شعائر دینی‌ فعالیت‌ ایشان‌ را در بطن‌ آن‌ جامعه‌ معین‌ می‌كند و روابط‌ ایشان‌ را با دیگران‌ بیان‌ می‌دارد، و بدیهی‌ است‌ كه‌ در درون‌ چنین‌ اجتماعی‌ دین‌ نقش‌ برجسته‌ای‌ را ایفا می‌نماید.

انگاران‌» مطرح‌ كرده‌اند نظر كنیم‌. یكی‌ از صور ادبی‌ مخصوص‌ این‌ دوره‌ ساختار «ادبیات‌ حكمی‌» آن‌ است‌، كه‌ شامل‌ كلمات‌ قصار، برهانها، حكایات‌، شرح‌ احوال‌. شرح‌ پدیده‌های‌ طبیعی‌ای‌ می‌شود كه‌ عموماً مبنای‌ محكمی‌ در یونان‌ باستان‌ دارند كه‌ سبك‌ زندگی‌ در ضمن‌ امثال‌ و حكم‌ فرحبخش‌ گذشتگان‌ عرضه‌ شود. مداركی‌ در دست‌ است‌ كه‌ نشان‌ می‌دهند این‌ متون‌ در طیف‌ گسترده‌ای‌ از اقشار رواج‌ داشته‌ است‌ و آنان‌ كه‌ خود می‌دانسته‌اند غالباً از آن‌ متون‌ شاهد مثال‌ می‌آورده‌اند. می‌توان‌ فرض‌ كرد كه‌ بحث‌ جدی‌تر این‌ متون‌ شامل‌ تحلیل‌ و توضیح‌ معانی‌ نقل‌ و قولها و نشان‌ دادن‌ ارتباط‌ آنها با زندگی‌ و اندیشه‌ معاصر می‌باشد. توجه‌ به‌ این‌ سبك‌ نگارش‌ از این‌ جهت‌ مهم‌ است‌ كه‌ زندگی‌ معاصر در جهان‌ اسلام‌ را به‌ تمدن‌ رسمی‌ در بستر یك‌ شبكه‌ی‌ جهانی‌ ظاهراً پیوسته‌ مبتنی‌ بر خرد جاویدان‌ پیوند می‌زند؛ عنوان‌ یكی‌ از كتابهای‌ ابن‌مسكویه‌ « جاودان‌ خرد » است‌. بنابراین‌، وصف‌ «انسان‌ مدار» ظاهراً وصفی‌ بسیار سزاوار است‌.

● انسان‌ مداران‌ اسلامی‌ با رازی‌ مرزبندی‌ دارند

لازم‌ است‌ میان‌ این‌ شكل‌ از «انسان‌ مداری‌» و رویكرد بسیار رادیكالی‌ كه‌ متفكرانی‌ نظیر ابن‌راوندی‌ (۲۴۵ هجری‌ قمری‌ / ۹۱۰ میلادی‌) و ابوبكر رازی‌ (۳۱۳ هجری‌ قمری‌/ ۹۲۵ میلادی‌) داشتند تمایز قایل‌ شویم‌. به‌ نظر می‌رسد كه‌ رازی‌ دین‌ را اثری‌ نامیمون‌ می‌دانست‌ كه‌ به‌ جای‌ خود صرفاً باید با عقل‌ به‌ آن‌ پرداخت‌، آن‌ هم‌ بدون‌ آنكه‌ برای‌ عقل‌ مانع‌ و عایقی‌ نهاده‌ شود. دین‌ صرفاً طریقی‌ برای‌ تبیین‌ حقایق‌ برای‌ آنان‌ كه‌، همچون‌ فلاسفه‌، قادر به‌ فهم‌ نظری‌ آنها نیستند نمی‌باشد، بلكه‌ واقعاً نهادی‌ است‌ كه‌ می‌تواند باورهای‌ غلط‌ را رواج‌ دهد، و برخی‌ از اشكال‌ مهم‌ آن‌ معمولاً جادوگران‌ و شیادان‌ هستند.

پانوشتها

۱. با توجه‌ به‌ اینكه‌ ابوحیان‌ توحیدی‌ و ابوسلیمان‌ سجستانی‌ در مقوله‌ قیلسوفان‌ اسماعیلیان‌ نیز گنجانیده‌ می‌شوند، خواننده‌ محترم‌ برای‌ كسب‌ اطلاع‌ از احوالات‌ و آراء ایشان‌ به‌ بخش‌ مكتب‌ اسماعیلی‌ مراجعه‌ نمایند.

۲. Netton (۱۹۹۲)

۳. Kraemer.

۴. الیورلیمن‌، تاریخ‌ فلسفه‌ اسلامی‌ ، جلد اول‌، تهران‌، حكمت‌، ۱۳۸۲، صص‌ ۲۷۴ - ۲۶۵.

كتابنامه‌

۱- Gutas, D. (۱۹۷۵) Greek Wisdom Literature in Arabic Translation: a Study of the Graeco Arabic Gnomologia (New Haven).

۲- Kraemer, J.(۱۹۸۶ a) Humanism in the Renaissance of Islam:the Cultural Revival during the Buyid Age (Leiden).

۳- ----(۱۹۸۶b) Philosophy in the Renaissance of Islam: Ab ـ u Sulaym ـ an and his Circle (Leiden).

۴- Netton, I. (۱۹۹۲) Al- F ـ ar ـ ab ـ l and his School (London).

۵- al- Sijst ـ an ـ l (۱۹۷۹) The Muntakhab Siwan al- Hikma of Ab ـ u Sulaym ـ an as - Sijist ـ an ـ l, ed. D.M.Dunlop (The Hague).

۶- Takriti, N. (۱۹۷۸) Yahy ـ a Ibn ¨Ad ـ l: a Critical Edition and Study of his Tahdhib al - Akhlaq (Beirut).

۷- Tashidi (۱۹۵۳) Kit ـ ab al- imt ـ a wa۰۳۹;l - mu۰۳۹; ـ anasah, ed. A. Am ـ ln and A. al- Zayn (Beirut).

۸- Von Grunebaum, G. (۱۹۶۴) Modern Islam: the Search for Cultural Identity (New York).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.