سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
زندگی می کنم فقط به خاطر بچه ام
هر روز و هر شب صدای دعوا و مشاجرهشان شنیده میشود؛ مرد با صدایی بلند فریاد میکشد، زن گریه میکند و از بدبختیهایش میگوید و کلماتی خشک و بیروح اما سخت و سنگین میانشان رد و بدل میشود. در این میان، دو چشم کوچک و معصوم شاهد بازی بیرحمانه این دو نفر است؛ دو نفری که نام پدر و مادر را یدک میکشند اما سادهترین نیاز فرزندشان را هم برآورده نمیکنند؛ همانها که یادشان رفته است کودک برای زندگی بیش از هر چیز به محیطی امن و آرام نیاز دارد و فراهم کردن چنین فضایی وظیفه آنهاست و نه هیچکس دیگر.
نباید فراموش کنیم بچهها در هر سن و سالی روابط میان پدر و مادر را درک میکنند، از برخورد نادرست والدین ناراحت میشوند و به نوعی در برابر آن واکنش نشان میدهند؛ اما متاسفانه پدرها و مادرها گاه اصلا متوجه حس و نیاز فطری فرزندان نیستند و درک نمیکنند با چنین رفتاری چهصدمهای به آنها و آیندهشان میزنند.
دکتر پروین ناظمی، روانشناس و مدرس دانشگاه با بیان اینکه خانواده نخستین مکانی است که کودکان احساس امنیت را در آن تجربه میکنند و میآموزند، به «جامجم» میگوید: اگر خانه به مکانی متشنج و ناآرام تبدیل شود، اگر رابطه عاطفی مناسبی میان اعضای خانواده برقرار نگردد یا اینکه همیشه جر و بحثهای طولانی مدت وجود داشته باشد تا آنجا که گاهی به برخوردهای فیزیکی نیز منجر شود، مشخص است چه مشکلاتی برای کودکی که در چنین خانوادهای زندگی میکند، ایجاد خواهد شد.
پدر و مادرها بهطور معمول منکر برخورد اشتباهشان میشوند؛ آنها تصور میکنند هنگام مشاجره باید پاسخ سخن تند همسرشان را تندتر و خشنتر از او بدهند. در حالی که مرد و زن هنگامی که با هم ازدواج میکنند و مهمتر آنکه وقتی تصمیم میگیرند بچهدار شوند، باید آمادگی روانی لازم را برای این موارد داشته باشند.
دکتر ناظمی با اشاره به کسانی که فقط برای حفظ زندگی، بچهدار میشوند و تصور میکنند این شیوهای موثر برای تغییر رفتار همسرشان و بهبود شرایط خانه است، تاکید میکند: پدر و مادر باید بدانند با این کار، فقط فرزندشان را فدا میکنند. در حقیقت بزرگترین خیانت به بچهها، هنگامی روی میدهد که آنها وسیلهای برای ادامه زندگی والدین میشوند. نتیجه هم مشخص است؛ بچههایی که در چنین خانوادههایی بزرگ میشوند، همیشه نگران هستند و اضطراب را میتوان در رفتارشان دید. آنها همیشه از شروع مجدد دعوای پدر و مادر وحشت و استرس دارند، از فکر اینکه ممکن است آنها ترکشان کنند، دچار اضطراب میشوند و در یک کلام باید گفت این بچهها میان پدر و مادرشان گیر میافتند.
● بچهها در هر سنی متوجه برخورد پدر و مادر هستند
خیلی از پدر و مادرها تصور میکنند بچهها تا وقتی کوچک هستند، متوجه رفتار آنها نمیشوند، به همین دلیل بدون هیچ ملاحظهای در حضور آنها به مشاجره می پردازند. البته وقتی بچهها بزرگتر هم میشوند، اغلب والدین انتظار دارند فرزندانشان، آنها را درک کنند و در برابر اختلافات آنها، رفتاری معقول و منطقی از خود نشان دهند و عجیب آن که در نظر آنها رفتار منطقی نیز همان است که به ذائقه پدر و مادر خوش بیاید.
کارشناسان باور دارند بچههایی که در چنین محیطی بزرگ میشوند، همواره سردرگم هستند و در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی درمانده میشوند. البته یادمان باشد جر و بحث و مشاجرههای والدین بیش از همه در دوران کودکی بر فرزندان تاثیر میگذارد. روانشناسان میگویند ترس و وحشتی که کودک از این رفتار احساس میکند، شاید هیچگاه توسط پدر و مادر درک نشود.
به گفته کارشناسان، مشاجره و بحثهای پدر و مادر در سنین نوزادی، کودکی و حتی در دوران بارداری روی فرزند تاثیر میگذارد. شاید در دوره نوزادی کودک متوجه برخی مسائل نشود ولی بعداز ۲ سالگی فقط حضور فیزیکی والدین برایش مهم نیست و نگاه پدر و مادر، رابطهای که میان آنها برقرار است و محبتی که نسبت به هم و فرزند ابراز میکنند روی بچهها اثری مستقیم و جدی دارد.
از سوی دیگر، والدین باید بدانند مشاجرات آنها، ذهنیت فرزندان را نسبت به زندگی زناشویی که در آینده خواهند داشت تغییر میدهد که این یکی از اثرات بلند مدت محیط متشنج خانواده است. باید به یاد داشته باشیم بچه، هم پدرش را دوست دارد و هم مادر را، اما وقتی در میدان جنگ و دعوای آنها قرار میگیرد، خودش را بیپناه حس میکند و دچار اضطراب و نگرانی میشود. این مسائل در آینده میتواند به صورت مشکلاتی جدی در زندگی کودک نمایان شود؛ یکی از بدیهیترین این مسائل، افسردگی و انزوای اوست.
روانشناسان تاکید میکنند پدران و مادران فهمیده هیچگاه در مشاجرات خانوادگی، کودکان خود را به داوری نمیخوانند زیرا بچهها از روش والدین پیروی میکنند و ابتدا با پدر و مادر و خواهر و برادر و در آینده با همسر خود به مشاجره خواهند پرداخت.
از سوی دیگر، همه ما باید به یاد داشته باشیم کودکان حواس جمعی دارند و احساساتشان چنان قوی است که برخوردها و رفتارهای پدر و مادر را بخوبی درک میکنند؛ آنها بحثها را میشنوند، نگران میشوند و از خود میپرسند این دفعه قرار است کدام طرف را از دست بدهند؟ چنین حسی باعث میشود کودک همیشه نگران آینده مبهم خود باشد؛ آیندهای که خود کمتر نقشی در چگونگی آن ایفا میکند.
● امنیت و آرامش یا طلاق عاطفی؟!
خیلی از پدر و مادرها ادعا میکنند خانه و خانوادهای امن و آرام دارند که فرزندانشان راحت و بیدردسر در آن زندگی میکنند. اما این امنیت و آرامش چطور تعریف میشود؟ چه چیزی ملاک داشتن خانوادهای موفق است؟
کارشناسان و جامعهشناسان از طلاق به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی یاد میکنند ولی طلاق تنها به معنای جدایی قانونی زن و مرد نیست. طلاق عاطفی یکی از انواع طلاق است که در آن زن و مرد تعامل خوشایندی با هم ندارند. متاسفانه خیلی از پدر و مادرها تصور میکنند اگر کاری به کار هم نداشته باشند و هر یک در دنیای خودشان زندگی کنند، فرزندشان هم هیچ آسیبی نمیبیند و در آرامش مطلق رشد میکند!!
نکته: همسرانی که برای بهبود روابطشان صاحب فرزند میشوند، فقط کودکان را فدا میکنند و این بزرگترین خیانت به کودکانی است که به وسیلهای برای ادامه زندگی والدین تبدیل میشوند
دکتر ناظمی درباره زوجهایی که از لحاظ عاطفی طلاق گرفتهاند و هر یک زندگی خود را جداگانه دنبال میکنند، میگوید: پدران و مادرانی که چنین برخوردی با یکدیگر دارند، ممکن است تصور کنند هیچ مشکلی برای فرزندانشان ایجاد نمیشود. در حالی که این مسائل در زندگی آینده بچهها به صورتهای گوناگون خودش را نشان میدهد؛ سادهترین شکل نمایان شدن عواقب این گونه رفتار پدر و مادر آن است که بچهها دیگر تعلق خاطری به خانواده ندارند، چرا که نخستین نیاز روانی انسان، داشتن امنیت است و هر جا که در آن احساس امنیت نکند، او را از خود میراند؛ برعکس هر زمان که امنیت تامین شود، دوست داشتن هم شروع میشود.
بنابراین وقتی احساس امنیت در خانواده وجود نداشته باشد، تعلق خاطری هم به وجود نمیآید؛ این حس تا جایی پیش میرود که ما نوجوانانی را میبینیم که براحتی بیان میکنند پدر و مادرشان را دوست ندارند و فقط از نظر مالی به آنها نیاز دارند. در چنین شرایطی، پدر و مادر برای فرار از محیط سرد و بی روح زندگی، خودشان را با کار مشغول میکنند، بدون توجه به این موضوع که بچههایی که در این گونه خانوادهها بزرگ میشوند، نمیدانند نیاز عاطفیشان را با چه کسی در میان بگذارند و چه کسی باید چنین نیازی را تامین کند؟
معمولا مرد و زن فکر میکنند اگر کاری به کار همسرشان نداشته باشند و با هم بحث نکنند، به فرزندشان کمک کرده و محیطی آرام برایش فراهم میکنند؛ اما روانشناسان این نظریه را اشتباه میدانند و میگویند لازم است پدر و مادر در حضور بچهها، درباره نظرات متفاوت و حتی مخالفشان صحبت کنند اما باید بدانند چگونه با هم تعامل داشته باشند و به نتیجه مطلوب برسند تا کودک حس نکند در محیطی ناامن قرار گرفته است. آنها باید بدانند چگونه و به چه ترتیب بحث و احساسات خود را کنترل کنند.
اگر والدین این رفتار را بیاموزند و به آن عمل کنند، کودک نیز احساس میکند پدر و مادرش به یکدیگر احترام میگذارند و درک میکند بعد از این صحبتها، دوباره جو آرامی در خانه برقرار میشود. به همین دلیل چنین بچههایی از صحبت و حتی بحثهای جدی والدینشان ترسی ندارند و در زندگی آینده نیز دچار مشکلات کمتری می شوند.
● بچهها به شما احتیاج دارند
متاسفانه پدر و مادرها اغلب چنان درگیر کار و مسائل شغلیشان میشوند که فراموش میکنند فرزندانشان به آنها نیاز دارند. دکتر ناظمی تاکید میکند خوب است پدر و مادر چند دقیقهای در روز را فقط به این مهم اختصاص دهند که با بچهها و در کنار هم باشند. همه ما باید عادت کنیم کنار هم باشیم و این کنار هم بودن را به معنای واقعی حس کنیم. در این صورت است که میتوان امیدوار بود وقتی کودک بزرگ میشود و نظری مخالف شما دارد، نگوید تحمل حضور شما را ندارد؛ بلکه با حوصله و متانت بتواند گفتوگو و ایدهاش را بیان کند. بنابراین توصیه میشود قبل از ازدواج با در نظر گرفتن ملاکهای اخلاقی، بلوغ فکری و بلوغ روانی درباره آمادگی طرف مقابل و نیز خودتان برای پدر یا مادر شدن هم فکر کنید، چون او در آینده باید نقش پدر یا مادر فرزند شما را ایفا کند.
پس از این مرحله هم باید اجازه دهید مدتی از ازدواجتان بگذرد تا زندگیتان امن شود، به این معنی که با هم کنار آمده باشید نه اینکه فقط دیگری را تحمل کنید. تنها در چنین زمان و فضای امنی است که میتوانید به بچهدار شدن فکر کنید.
پس از بچهدار شدن نیز همواره به یاد داشته باشید هرگاه با مشکلی مواجه شدید، هیچ وقت در حضور بچهها با هم بحث و مشاجره نکنید؛ در این لحظات حداقل چیزی که باید حواستان به آن باشد، شاهد ماجرا یعنی فرزندتان است؛ همیشه به این موضوع فکر کنید که برخوردهای تند شما با همسرتان چه تاثیری بر او و آینده اش میگذارد.
علاوه بر این، فراموش نکنید باید در تربیت بچه، هماهنگ با هم اقدام کنید. به همین دلیل قبل از اینکه کودک به دنیا بیاید، هدفها و روشهای تربیتی خود را با همسرتان در میان بگذارید، نظرات او را هم بپرسید و سعی کنید آنها را با یکدیگر هماهنگ کنید. این نخستین گام برای کمک به فرزندی است که در آینده به دنیا خواهد آمد.
نیلوفر اسعدی بیگی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست