چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سینمای صنعتی و دغدغه های اکران
این فیلمهای خاص که بهدلیل نوع مخاطبانشان این اسم را میگرفتند همگی رگههائی از روشنفکری با خود داشتند و تا به امروز همگی در اکرانهایشان شکست خوردهاند که با توجه به تعداد کم سالنها و روزهای اکرانشان امری عادی و معقول به نظر میرسد.بیشتر از ۶ ماه از شروع این فصل تازه میگذرد و فرصت خوبی است تا نگاهی دوباره به آن بیندازیم. با یادآوری این نکته صنعت سینما، صنعتی متکی بر بیننده است و با فروش فیلمهایش زندگی میکند.
۱.قصه از کجا شروع شد؟
سینمای ایران، پلهپله به سمت عدم استقبال پیش میرفت. سینمائی که تا چند سال قبل در دوره اوج خود، بسیاری به خودکفائیاش فکر میکردند، در یک سرپائینی افتاده بود. نیروهای فعال دست بهدست داده بودند تا مشکل را حل کنند. ساماندهی اوضاع، طبق معمول برعهده دولت قرار گرفت. تا پیش از این، قصه به این شکل پیش میرفت فیلمساز فیلم میساخت، دولت وام میداد، فیلم اکران میشد، در گیشه شکست میخورد و این چرخش ادامه داشت. بعد از آنکه فیلمهای مختلف به اکران رسیدند و در اندازههای مختلف شکست خوردند، قرار بر این شد که گروه سینمائی خاصی تشکیل شود و با این حربه بسیاری از فیلمهائی که مخاطب خاص دارند، تحت عنوان این سینما اکران شوند. اسم سینمای خاص به آسمان باز تبدیل شد و از شهریور پارسال کار خود را شروع کرد.اما از همان قدم اول مسئولان با نارضایتی کارگردانان و تهیهکنندگانی مواجه شدند که میگفتند ما فیلم را برای مخاطب خاص نساختیم.
بین تمام کارگردانانی که فیلمهایشان تا به امروز در این گروه اکران شدهاند، تنها علیرضا امینی کارگردان سی و چند ساله سینمای ایران از این اوضاع احساس رضایت میکند. او که تا به امروز فیلمهایش مجوز اکران نگرفته بودند در شرایط مناسبی بهسر میبرد.
استقبال کم مردم از این فیلمها، علت اصلی عدم اکرانشان اعلام میشد. اما در گفتوگوهای مختلف با علی مصفا (کارگردان سیمای زنی در دوردست)، علی معلم (تهیهکننده گاوخونی)، مهدی کرمپور (کارگردان جائی دیگر) و... همگی از اکران فیلمهایشان در این گروه اظهار نارضایتی کردهاند.
علت هم مشخص است؛ در سینمائی که گیشه وابسته است، اختصاص تنها ۳ سالن به یک فیلم مثل تحمیل شکست بر آن فیلم است.
۲. صنعتی شدن در یک رقابت نابرابر
ساماندهی اکران فیلمها در سینمای ایران میتوانست یکی از بزرگترین اتفاقات سینمای ایران باشد. خیلیها بر این باور بودند که بزرگترین معضل عدم فروش فیلمها، اکران نامناسب آنهاست و با این حربه، توانستند مسئولان را قانع کنند که فیلمهای پرفروشتری جایگزین شوند. نتیجه این حرکت، آن بود که در بهار ۸۴ فیلم مجردها در ۱۰ سالن اکران شود و فروشش بعد از ۶۶ روز به ۳۱۲ میلیون تومان برسد و تا امروز بهترین فروش فصل باشد. اقتصاد سینما به چرخه نامناسبی بدل شده و نمیتواند تماشاگر را بهعنوان عامل اول به سینما بکشاند. فیلمها معلق بین مفهوم آزادی و قصههای زرد و پر از روانپریشی هنوز نتوانستهاند تغییری در وضعیت سینمای ایران ایجاد کنند. در چند سال اخیر مارمولک یک استثناء بود. نزدیک شدن به خط قرمزها، فضای شاد و مفرح فیلم، تکههای طنز قابل خنده و بازی درخشان پرویز پرستوئی همه از عوامل برد فیلم محسوب میشدند. فیلم بهخاطر جنجالهای دور و برش بیشتر از ۳۰ روز روی اکران نبود و به همین سادگی فیلمی که میتوانست رکورد فروش را تا سالها در دست داشته باشد، از اکران کنار گذاشته شد. محدودیتهای نمایش فیلمها در ایران و خط قرمزهای پررنگ از عوامل فروش نرفتن فیلمها به حساب میآیند. نگاه اصلی بحث در این نقطه متمرکز میشود که فروش و در اصل معادلات اقتصادی از پشتوانههای اصلی و مهم یک هنر و به تبع آن فرهنگ تولیدیاش به حساب میآیند. از طرفی دیگر فیلمهائی که قابلیت فروش بالا دارند و میتوانند دنیای هنری بهنام سینما را متحول سازند با چارچوبهائی ساخته و پرداخته فرهنگهای گوناگون احاطه میشوند. این چارچوبها راه را برای فروش و رونق بیشتر سینما میبندند و از فرهنگ متولد شده از دل سینما غفلت میشود. دقیقاً همینجاست که گرهخوردگی اقتصاد و صنعتی بهنام سینما جلوهگر میشود. فرهنگها رشته نامرئی این پیوندند و دو کفه ترازو همچنان نابرابر میمانند. نتیجه چیست؟ این است که پرفروشترین فیلمها در دو سه سال اخیر همگی فیلمهای گیشه پسندی بودهاند که بهجز مردم عادی هیچکس نیم نگاهی به آنها نمیانداخت.
سال ۱۳۸۴ مجردها ۳۱۲ میلیون تومان
سال ۱۳۸۳ مارمولک ۷۷۹ میلیون تومان
سال ۱۳۸۲ توکیو بدون توقف ۴۳۲ میلیون تومان
سال ۱۳۸۱ کلاهقرمزی و سروناز ۵۴۲ میلیون تومان
هر ۴ فیلم، فیلمهای طنز سالهای خودشان هستند و در ۳ سال از این ۴ سال رتبه دوم را هم فیلمهای طنز برعهده داشتهاند، بهجز سال ۱۳۸۳ که دوئل با تمام خرجهای سرسامآوری که انجام داده بود توانست با ۱۵۰ میلیون تومان فاصله در رتبه دوم قرار بگیرد.
اکثر فیلمهائی که به مذاق روزنامهنگاران خوش بیاید در ردههای سوم و چهارم به بعد قرار گرفتند. مثلاً در سال ۱۳۸۳، مهمانی مامان فیلم داریوش مهرجوئی با وجود پخش تیزرهای تبلغاتیاش از تلویزیون با ۴۸۰ میلیون تومان فروش در رده چهارم قرار گرفت. مقایسه کوچکی بین فروش فیلمها نشان میدهد که میزان فروش روز به روز در حال نزول است که با وجود بیشتر شدن قیمت بلیتها باز هم میزان فروش سال به سال کمتر میشود. فراموش نکنیم که در این سالها مارمولک را به لحاظ تکتک المانهایش باید جدا حساب کرد.
۳ اقتصاد ستارهای
برای موفقیت یک فیلم، رو آوردن به ستارهها امکان خوبی است. دادن نقش اول به یکی از ستارههای در اوج میتواند یکی از عوامل اصلی فروش به حساب بیاید. هم تماشاچی را راضی میکند و هم تهیهکننده را. کافی است قصه کمی پیچ و تابهای هندی بگیرد تا اوضاع بر وفق مراد شود. این آخرین نسخهای است که برای فروش فیلمها پیچیده شده که آن هم این روزها دیگر نتیجه نمیدهد وگرنه ۶۶ روز اکران، حضور محمدرضا فروتن، تکههای بامزهای که در طول فیلم انداخته میشود، بیشتر از ۳۱۲ میلیون تومان میارزد. چرخه نامتعارفی که برای اکران فیلمها در نظر گرفته شده این توانائی را دارد که فیلمسازهای مؤلف را به سمت گیشه سوق دهد. چرخهای اقتصادی که در هم ریختن هنری بهنام سینما را در پی دارد. یادمان نرود در هم تنیدگی اقتصاد، صنعت و فرهنگ همچنان ادامه دارد. این ماجرا با توجه به اتفاقهای ناگواری که در جشنواره فجر امسال رخ داد و منجر به آن شد که فیلمسازهای نسل دومی، میدان را خالی کنند، خیلی دور از ذهن نیست. با این اوصاف گروه سینمائی آسمان باز میتواند تا مدتی به اکران فیلمهای تلمبار شده بپردازد، اما تا کی این گنجینه پر، ادامه خواهد داشت؟!
۴. مشکلات سختافزاری صنعتی بهنام سینما
سینمای صنعتی نیازمند فیلمهای روشنفکرانه است. نه به این دلیل که این فیلمها چرخه اقتصادی سینما را راه میاندازند بلکه به این خاطر که این فیلمها با المانهای ایرانی میتواند سینمای ایران را با هویتش حفظ کنند و مقابل سینمای گیشهای صفآرائی کنند. در این بین صنعت سینما راهی پیدا میکند که در تقابل این دو، فرهنگ فیلمبینی را بین مردم رواج دهد و خود به چرخه اقتصادی مطلوبتری دسترسی پیدا کند. اما همه اتفاقات خوشایند و ناخوشایند در مفاهیم خلاصه نمیشوند. فیلمهائی که در ایران تولید میشوند در طول سال بین ۴۰ تا ۵۰ فیلم است و تعداد سالنهای موجود بین ۴۰-۳۰؛ که نشان از عدم تناسب دارد. مشکلات سختافزاری در سینمای غیرصنعتی گاهی آنقدر حاد میشود که مشکل عدم توانائی پخش صدای فیلمی مثل دوئل در سالنهای معمولی یکی از برگههای درخشان پروندهاش در پیشبرد اهداف توسعه سختافزاری سینما حساب میشود. همزمان با اکران دوئل چند سالن سینما مجهز بهصدای دالبی دیجیتال شدند از سوئی دیگر وضعیت نامناسب سالنها آنقدر به چشم میآید که بینندهها را فراری میدهد.
برای حل معضل سالن، احتیاج به کسی است که ثواب سینماسازی را به جان بخرد و دوباره دور تسلسل راه بیفتد. سینمادار برای پیشرفت، فیلمی میخواهد که فروش کند. پس به سالنهای مجهزی نیاز دارد تا بتواند فیلمهائی باب طبع تماشاچی را اکران کند و از این طریق درآمدش بالا برود. قطعاً با درآمد بالا میتوان خیلی کارها کرد. از جمله تجهیز و به روز کردن سالنهای پخش فیلم. این دور ادامه پیدا میکند و همه چیز دست بهدست یکدیگر میدهد تا هنری برتر در سایه صنعت و اقتصادی فعالتر بهکار خود ادامه دهد. در همین دور کوتاه چند نکته، خیلی پررنگ میشوند:
۱. چرا فیلمهائی که هم گیشه داشته باشند و هم مفهوم، نداریم؟
۲. چرا فیلمنامههای قوی و موفق به تعداد انگشتان یک دست در سال نوشته نمیشوند؟
۳. برای تجهیز سالنهای سینما چه کنیم؟
قبل از رسیدن به این جواب بهتر است بپرسیم روند معقولی که سینما طی میکند چیست؟
۵. نزول تحمیلی و فاجعه ملی
سینمای ایران تا سال ۸۱ و حتی ۸۲ هنوز سینمائی در اوج بود. بهمن فهرمان آراء با خانهای روی آب میآمد، فیلم در رده ششم جدول فروش قرار میگرفت، ۱۸۹ میلیون تومان میفروخت و کنار میرفت.
خانهای روی آب صرفنظر از بالا رفتن قیمت بلیتها در سال ۸۳، با همین فروش در رده سوم جدول امسال قرار میگیرد، علاوه بر آنکه فیلم، یکی از نقاط قوت اکران نوروز ۸۲ بود. مقایسه اکران فیلمها در ۸۲ و ۸۴ فقط آه کوتاهی باقی میگذارد. در اکران امسال بهجز چند فیلم فانتزی، کمدیهای ضعیف و بازیگرهائی که نمیدادنند بهجز گیشهها به کجا پناه ببرند چیز دیگری نداشت. چرخه نامتعادل، بازیگر را سطحی و یا خانهنشین میکند و نزول سطحی در تمام خانههای سینما ریشه میدواند. شاخههای خشک و زائد این سینما را چه کسی میزند؟ تصور حضور عزتالله انتظامی در فیملی که به این نزول تحمیلی دچار شده، بیشتر نشان از یک فاجعه ملی دارد.
برای تکان دادن وضع موجود، اکران فیلمهای خارجی یک راهحل بود.
حربهای که به سینما صرفه اقتصادی میدهد. در حال حاضر فیلمهای خارجی در ۲ الی ۳ سالن اکران میشوند. در سال ۸۲ فیلم دار و دسته نیویورکیها با ۵۳ روز نمایش ۲۹۵ میلیون تومان فروش داشت، در شرایطی که امسال فیلم هوانورد با ۵۸ روز اکران ۳۰۰ میلیون تومان فروش داشت. این ارقام نشان از عدم تغییر در وضعیت فروش دارد.
به نظر میرسد ترس از نابودی سینمای ملی اجازه حضور راحت فیلمهای هالیوودی را روی پرده سینماها نمیدهد. این اجازه نیم بند هنوز نتوانسته در سینمای ایران اتفاق محسوب شود. تقویت پایههای سینمای ایران که در حال حاضر حضور مثمرثمر چندانی ندارد و در آزمون و خطا گرفتار شده است، بیشتر از احساس وحشت، احساس خلاء به مخاطبش تزریق میکند و او را در یاسی که از اجتماعش میگیرد بیشتر فرو میبرد.
۶. دو نوع بازیگر، دو نوع فیلنامه، دو نوع اکران
راهحل اولی که به ذهن میرسد، تفویض اختیارات خاص به سینماداران است. یعنی دولت بهجای دادن وامهای مختلف به فیلمسازان، از سینماداران حمایت فرهنگی کند و با این حرکت هم فیلمسازها را مجبور به گزیده کار کردن کند و هم فروش سینمادارها را تا حدی تضمین کند. در این بین، حل سایههای مبهمی که روی گیشهها افتاده بر عهده کارگردان است. درگیری بین گیشه و سینمای ملی، نه در ایران که در تمام دنیا یک کشمکش اصلی است. احتیاج به دو نوع بازیگر، دو نوع فیلمنامه و دو نوع اکران دارد که در ایران تمام این ویژگیها با هم مخلوط شدهاند و در به فروش نرفتن فیلمها خود را نشان میدهند.میانه پرآشوب سینمای ایران در شرایطی صادقانه میایستد و ایستادگی میکند که بداند تماشاچی وفادار دارد و به امید آنها میایستد. اما در شرایطی که همه مردم به قهر تاریخی با سینمای ایران پیوستهاند، جواب سؤال همچنان نهفته میماند.
نگار مفید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست