پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

مکانی که می گرید


مکانی که می گرید

چند روز پس از بازگشتمان از آن چه تا همین اواخر فکر می کردیم دولت فلسطین خواهد بود و آن جائی که اکنون بزرگ ترین زندان دنیا غزه و بزرگ ترین اتاق انتظار آن است کرانه های غربی رود اردن , خوابی دیدم

چند روز پس از بازگشتمان از آن چه تا همین اواخر فکر می کردیم دولت فلسطین خواهد بود و آن جائی که اکنون بزرگ ترین زندان دنیا (غزه) و بزرگ ترین اتاق انتظار آن است( کرانه های غربی رود اردن)، خوابی دیدم.

تنها، با بالا تنه ای لخت، در بیابانی پوشیده از ماسه سنگ ایستاده بودم. سپس دست کسی مشت هائی از خاک را از زمینبرمی داشت و به سمت سینه من پرتاب می کرد. این حرکت همراه با احترام بود ونه آمیخته به خشونت. پیش از آن که این خاک یا ماسه سنگ به بدن من برسد، به تکه هائی از پارچه پاره پوره احتمالا نخی تبدیل می شدند که همانند نوارهائی به دور سینه من می پیچیدند. سپس این تکه پارچه ها بار دیگر تغییر شکل می دادند و به واژ هها یا به جملاتی تبدیل می شدند که نه توسط من، بلکه توسط آن مکان نوشته شده بودند.

عنوان فایل
مکانی که می گرید application/pdf
berger.pdf
83 KB
دانلود

منبع: لوموند دیپلماتیک، فوریه ۲۰۰۹