دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

شک و بدبینی بلای خانمان سوز


شک و بدبینی بلای خانمان سوز

در میان اطرافیان خود حتما افراد شکاک و بدبین را دیده اید کسانی که اغلب نیمه خالی لیوان را می بینند, به همه چیز بدبین و دائما نگران وقوع رخدادهای منفی و اتفاقات ناخوشایند هستند

در میان اطرافیان خود حتما افراد شکاک و بدبین را دیده اید. کسانی که اغلب نیمه خالی لیوان را می بینند، به همه چیز بدبین و دائما نگران وقوع رخدادهای منفی و اتفاقات ناخوشایند هستند. واقعیت این است که یکی از شایع ترین مشکلات روان پزشکی «بدبینی» است. اگر این عارضه بیش از حد معمول در فرد بروز پیدا کند می تواند به یک از خطرناک ترین بیماری ها تبدیل شود و زندگی فردی و اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار دهد. شاید بدبینی و شک همیشگی، تفسیر نادرست از رفتار دیگران و محیط پیرامون باشد. یعنی حالتی که در آن فرد، همه چیز حتی نکات مثبت و خوب را منفی تفسیر می کند و نه تنها برعقیده خود پافشاری می کند بلکه از دیگران هم می خواهد مثل او فکر کنند و نظرات او را بپذیرند! شاید بتوان گفت بدبینی در خانم ها بیشتر رایج است اما در آقایان می تواند مشکل سازتر شود.

برای بررسی بیشتر شک و بدبینی به سراغ زهرا نیکخواه، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی رفتیم.وی درباره بدبینی مرضی یا بدبینی به عنوان نوعی شک توضیح می دهد: نوعی اختلال روان شناختی به نام پارانویا وجود دارد که همان بدبینی مرضی است. فرد مبتلا به پارانویا به هر چیزی شک می کند، نسبت به همه چیز سوءبرداشت دارد. بدبینی این افراد از شک و دودلی فراتر می رود و آن ها نسبت به احساس منفی خود درباره محیط پیرامون، اطمینان دارند، این احساس منفی در تمام زندگی فرد مبتلا به پارانویا جریان دارد و زندگی فردی و اجتماعی او را تحت تاثیر قرار می دهد. این افراد حتی از لطف و محبت دیگران سوءبرداشت می کنند و خوبی آن ها را درک نمی کنند. آن ها معمولا دچار توهم می شوند و صحنه های غیرواقعی و صداهایی را می شنوند که دیگران از شنیدن یا دیدن آن ها عاجزند. پارانویا در واقع یک اختلال شخصیتی محسوب می شود و درصد کمی از افراد جامعه به آن مبتلا هستند. این عارضه با درمان دارویی قابل کنترل است و درمان شدنی نیست. بیمار مبتلا به پارانویا درست مثل فرد مبتلا به دیابت یا بیماری قلبی همواره باید دارو بخورد و از آن جا که روان درمانی در این بیماران خوب جواب نمی دهد، بیماری باید با دارو کنترل شود.

اغلب آن ها برای مراجعه به روان شناس لجاجت به خرج می دهند زیرا نمی پذیرند که بیمار هستند.نیکخواه می افزاید: اعتماد به نفس ضعیف یکی از مهم ترین دلایل گرایش به شک و بدبینی است. آدم های شکاک همیشه احساس بی کفایتی و ناتوانی در مقابل دیگران دارند و اگر به عنوان مثال به همسر خود شک دارند، نسبت به توانایی خود در برآوردن نیازهای روحی و روانی او شک می کنند و می ترسند همسرشان به این دلیل آن ها را کنار بگذارد. در واقع ضعف خیالی که این افراد در ذهن دارند باعث می شود نسبت به اعمال و رفتار اطرافیان حساس شوند و نسبت به آن ها شک کنند. این افراد هم چنین شخصیت های وابسته ای هستند و اغلب در خانواده های آشفته، بزرگ شده اند و تجارب منفی خانواده و دیگران را به زندگی خود تعمیم می دهند.حس حسادت در آن ها بسیار بالاست که در واقع ناشی از اعتماد به نفس ضعیف آن هاست. خانواده این افراد معمولا از عملکرد افراد شکاک ضربه می خورند. به عنوان مثال مردی که مبتلا به پارانویا است به خودش اجازه می دهد همسرش را محدود کند و اجازه ارتباطات معمولی و صحیح روزانه را نیز به او نمی دهد.

در چنین شرایطی قطعا فرزندان خانواده متاثر از رفتارهای پدر می شوند، مردان شکاک کنترل گر هستند تا مبادا اتفاقی خارج از اختیار آن ها رخ دهد. این خصوصیات افراد شکاک شبیه افراد وسواسی است، کسانی که می خواهند همه چیز طبق نظم و انضباط مورد نظر آن ها رخ داد در غیر این صورت احساس ناراحتی و دلشورگی دارند و تا زمانی که نظم مورد نظر خود را اعمال نکنند، آرام نمی نشینند. نیکخواه درباره فضای ذهنی افراد شکاک می گوید: افراد شکاک همیشه از ترس وقوع حوادث ناگوار آینده، به پیش گیری فکری می کنند و محدودیت هایی را بر خانواده و یا همسر خود، بدون دلیل منطقی اعمال می کنند و به این وسیله توجیه می کنند.آن ها اغلب احساس ناامیدی می کنند که باز ریشه در کمبود اعتماد به نفس دارد.

این افراد تصور می کنند در صورت بروز مشکل نمی توانند آن را حل کنند پس تلاش می کنند از وقوع مشکل جلوگیری کنند. اتفاقات را فاجعه آمیز و بزرگ می بینند و پیامدهای آن را بسیار ناگوار و تلخ می شمارند و ابعاد منفی یک حادثه را عمق می دهند به این دلیل همواره فکر می کنند برای واقع نشدن حادثه، مدام در آینده زندگی می کنند و از حال لذت نمی برند.به این ترتیب اغلب از احساس نارضایتی مدام و اضطراب در رنج هستند و از آن جا که نمی توانند آینده را به طور کامل پیش بینی کنند و مانع وقوع حوادث ریز و درشت شوند هرگز به رضایت از زندگی دست پیدا نمی کنند. در واقع آن ها حتی اگر مشکلی نداشته باشند همیشه در اضطراب مشکلات احتمالی آینده هستند و نمی توانند به رضایت خاطر برسند.وی درباره نحوه برخورد با افراد شکاک می گوید: همسران نقش مهمی در گرایش یکدیگر به شک و بدبینی و یا درمان آن دارند، گاهی همسران به شک و دودلی یکدیگر دامن می زنند و وقتی نقطه ضعف همسرشان را می یابند او را از این طریق تحت فشار قرار می دهند در حالی که این رفتارها به بغرنج تر شدن اوضاع منجر می شود.

بهتر این است که وقتی همسری متوجه مشکوک بودن همسر به خود شد، عادی رفتار کند و توضیح واضحات ندهد. زیرا گاهی اوقات تلاش برای از بین بردن شک همسر و توضیح دادن درباره همه تماس ها و کارها و ارتباطات، رفتار نادرست همسر را تقویت می کند و همسر مشکوک تصور می کند شکاک بودن یک رفتار صحیح است و او حق دارد نسبت به همه چیز شک داشته باشد. در صورت ادامه رفتارهای ناصحیح بهتر این است که همسر مشکوک به روان شناس مراجعه کند ودر مراجعه به روان شناس خطای فکری کنترل گری و سایر خطاهای فکری برایش باز شود و از تصور نادرست افکاری که دارد، خارج شود.دقت کنید که والدین مشکوک و بدبین، این دو ویژگی منفی را به همراه اضطراب به فرزندان منتقل می کنند و همیشه آن ها را کنترل می کنند.

فرزندان چنین خانواده هایی اعتماد به نفس کافی ندارند و از آن جا که به همه چیز و همه کس مشکوک هستند، تلاش هایشان برای دوست یابی و برقراری روابط سالم اجتماعی اغلب با شکست مواجه می شود. معمولا خانواده های آن ها متشنج است و درگیری های زیادی در آن رخ می دهد. دقت کنید که وقتی کنترل گری در خانواده بیش از حد وجود داشته باشد با پدیده عصیان گری روبه رو می شویم که می تواند سلامت روحی و روانی خانواده و اعضا را به خطر اندازد.اغلب افراد شکاک دچار «پیش گویی خودکام بخش» می شوند این پیش گویی در واقع آینده ای است که فرد شکاک برای یک موضوع در نظر گرفته و براساس آن رفتارهایی انجام داده و پس از وقوع حادثه که در نتیجه اعمال و رفتار خودش بوده، ادعا می کند پیش گویی اش صحیح بوده و حق همیشه با اوست غافل از این که رفتارهای او باعث به وجود آمدن شرایط ناگوار شده و نه پیش گویی صرف.

مثل همسری که تصور می کند همسرش قصد خیانت به او را دارد و آن قدر به رفتارهای نادرست خود ادامه می دهد تا واقعا همسرش را از دست می دهد. سپس به قدرت پیش گویی خود ایمان می آورد. این پدیده در افراد بدبین بسیار شایع است و بهترین درمان برای آن ها مشاوره است زیرا سیستم فکری فرد با یک یا چند مشاوره تغییر می کند و فرد می تواند با اصلاح خطاهای فکری و تفکرات غیرمنطقی به زندگی عادی برگردد.

عظیمی مروی