چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
یلدا و موسیقی آیینی
واژهٔ یلدا، واژهای سُریانی است؛ به معنی ولادت. در شرح پورداوود بر یَشتها، فرهنگ معین، و یادداشتهای دهخدا ضمن تأیید آمده است كه: به معنی میلاد در زبان عربی است. در گذشتهٔ باستانی ایران، یَلدا به معنای ولادت خورشید بوده یا همانا مهر و میترا (مثیرَه). رومیان این روز را ناتالیس اَنویكتوس یعنی روز تولد مِهر شكستناپذیر مینامیدهاند.
بیرونی در آثار الباقیه، از آن به عنوان میلاد اكبر (به دنیا آمدن بزرگ) نام میبرد و مینویسد: مقصود از آن انقلاب شَتَوی است، گویند: در این روز نور از حدّ نقصان به حدّ زیادت خارج میشود و آدمیان نشو و نما آغاز میكنند و پریها به ذبول و فنا روی میآورند.۱
باید توجه داشته باشیم كه جشن میلاد مسیح(ع) كه در ۲۵ دسامبر تثبیت شده، طبق پژوهش در اصل جشن پیدایش و ظهور میترا بوده، كه مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند، چون شب یلدا با پیدایش و به دنیا آمدن مسیح تطبیق میشده، از این رو یَلدا نامیده شده، پس واژهٔ یَلدا باوری مقدس از هستیشناختی در بین ایرانیان است.
یَلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است، درازترین شب سال كه در آن شب یا نزدیك به آن، آفتاب به برج جُدی تحویل میكند، گذشتگان آن را سخت شوم و نامبارك میانگاشتند، از شعرهای برخی شاعران ایرانیِ پس از اسلام مانند حكیم سنایی، مُعزّی، خاقانی و... رابطهٔ بین مسیح و یلدا ضمن ادراك، سند تأیید مییابد، چونان این شعر سنایی:
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
كه از پیوند با عیسی چنان معروف شد یَلدا
این موقعیت از زمان در ایران برابر باور رایج در عهد باستان برابر با انقلاب زمستانی بود، شبی كه میشد در فاصلهٔ فَلَق تا شَفَق از روی نگریستن به آسمان، میزان باردهی زمین و پربارانیِ سال بعد و پرمحصولی یا كممحصولی را شناسایی كرد، به همین سبب، نذر و قربانی دادن از آداب ویژهٔ آن بوده، علاوه بر آنكه این شب دارای نیایشهای ویژه نیز بوده است، چون سنگینی آن حیات را در روی زمین تا یك سال بعد تعیین میكرد، معبد تخت سلیمان در ناحیهٔ تكاب محل قربانی و نذر در این زمان مقدس بوده كه با ایستادن در جایگاههای زیجمانند آن چگونگی حاصل كشاورزی در سال بعد را تشخیص میدادهاند. سنگینی تاریكی در این شب موجد هول و هراس در باور آدمیان بوده است.
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز ز چاه شب یلدا آید
این شب و روز بعد از آن زمان اعلام فصل آرامش برای كشاورزان بوده، در عین حالی كه شب هول و هراس آنان نیز بود، پس به هر راه ممكن كوشش در آرام كردن خویش داشتند، به همین سبب بیرونی مینویسد: «پادشاهان كوشش مینمودند تا در این شب با كشاورزان همسفره شوند و به آنان به زبان خویش خسته نباشید بگویند.» در ادامه مینویسد: «آنها به كشاورزان میگفتند: قوام دنیا به كارهایی است كه به دست شما میشود، به همین سبب آن را خُرّم روز مینامیدند.»۲
با توجه به پیشینهٔ كهن یَلدا به عنوان روز مقدس یا زمان مقدس، در ایران، همواره دارای آیین ویژه بوده؛ چون، در باورهای كهن، شب زایش خورشید بود. همچنین نشانهٔ تاریكی طولانی و گسترده كه نماد اهریمن از آن برداشت میشد و برای رهایی نور از چنگال تاریكی باید به شادی میپرداختند. چون از روز بعد قدرت نور بیشتر از تاریكی میشد. به همین سبب نایابها و كمیابهای خوردنی را گاه به صورتی تازه بر سر سفره میآوردند.
رسم خشكاندن خربزه در تابستان و گذاشتن آن خشكیدهها زیر برف برای تازه شدن و مصرف در شب یلدا، از این نمونهها بود. رسم كیسه كردن انگور بر سر شاخ درخت برای این شب از دیگر نمونهها بود. ایرانیان در هر زمان مقدّسی به آیین جمعجویی میپرداختند. تشكیل حلقهٔ جمع و مَودَّت در خانواده، ملاقات ارواح انسانی با یكدیگر در یك محل و پناه گرفتن در كنار گرما، دو تعریف میتواند داشته باشد: الف: نزدیك شدن فكری و معنوی ب: انرژی گرفتن از ذهن یكدیگر در كنار آتش
چون در این شب باید برای فرار دادن تاریكی وسیله باید فراهم میكردند، پس، از صدا و بهویژه اصوات منظم بهرهٔ فراوان میگرفتند. رسیدن به نور شادی میطلبید به همین سبب صدای خنده و شادیِ ناشی از اجرای بازیهای آیینیِ انتقادآمیز چونان: ترهبازی، غربالبازی (دیگ به سر بازی)، آتشكبازی و... در فضا میپیچید.
چون فردوسی به زدن طبل شادی در سر هر ماه در هفده مورد در شاهنامه اشاره میكند، میتوان نتیجه گرفت كه دمیدن نور و گسترده شدن آن در سحرگاه پس از شام یلدا به یقین انجام میشده است:
سر ماه باید كه از كَرِنای
خروش آید و زخم هندی درای
سر ماه هنگام بانگ خروس
ببستند بر كوههٔ پیل، كوس
دی ماه برای ایرانیان چهار جشن بزرگ در خود داشته، روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم كه بنا بر گاهشماریِ كهن، چون نام ماه با نام فرشتگان یكی میگردید تمام آن روزها را جشن میگرفتند تا به نور قدرت بیشتری بخشیده شود.
پس، شادی كردن از شب یلدا آغاز میگردید. كهنسالان برای كودكان اوسانه۳ و داستانَك خندهآور میگفتند.
مَتَلهای آهنگین و شادیآور نُقل كلام در مجالس بود. فال گرفتن به هر گونهای در بین زنان رایج میشد؛ فال حافظ، فال چِل بیتو در فارس، فال كوزه در لرستان و...
روایتخوانان موسیقایی مردان و جوانان را پای مجلس خود مینشاندند و با توأم ساختن قصّه و آوازهای هیجانانگیز مجالس پرشور و گرمی ایجاد میكردند.
یلدا در حقیقت شَب جشنِ خانوادگی بر اساس آیینِ همدلی و ارتباط بود و آوازها صدای این ارتباط را به عالم بالا میرساند. دوبیتیخوانیها مضمونی یَلدایی و زمستانی پیدا میكرد:
مَرِه وَر قَرقَرِه كِردَن نَمُردُم
مَرِه وَر خِرخِره كِردَن نَمُردُم
به تویِ چلّهٔ قَرِّ زمستون
مَرَه بیپیرْهَه كِردَن نَمُردُم
روایت بیرجند
در این شب خانوادهٔ پسری كه همسرش در زمان عقد به سر میبرد، با چیدن و آماده نمودن خوانچهای به نام «هفت رنگ» هدیهای به در خانهٔ عروسشان میفرستادند كه همراه با ساز و دهل انجام میشد. خوانچهٔ هفت رنگ آهنگ «هفتجور» میطلبید و چه تأسفآور است كه امروزه دریغ از یك آهنگ آن، این آهنگ را هفت نوا، هفت مُقوم، هفت نغمه هم میگفتند.
در بسیاری از روستاها و شهرهای كوچك، شب یَلدا بر بام خانهها میشدند و یا گویِ آتش به هوا میپراندند یا در آتشگردانها ذغالها را شعلهور میساختند و منظرهٔ بدیعی از چرخش آتش در هوا و یا خطّ آتش با پراندن گوی آتشین به هوا پدید میآوردند. این آتشبازی و شادی با آوازهای ویژهای همراه میشد، چونان ترانهٔ جمعیِ اَرُق و مَرُق (Aroq maroq) كه در روستای اَخلومَه خراسان میخواندند:
اَرُق مَرُق، بَندِ چَرُق
صَبا مُرُم، پِی سَمارُق
خَر بِشنو، گو بشنو
اسال سال نُومَه
زمستونش به همه كومَه
در چنین شبی مستمندان نیز برای گرفتن میوهٔ شبچَره در كوچهها و محلهها به راه افتاده و آوازهای ویژهای را با مضامین ویژهٔ شب یلدا به صورت دعاگونه میخواندند تا مردم به یاریشان بشتابند. این آواز و رسم در اروپا هنوز رایج است و در آنجا نیز چنین آوازهایی را در شب كریسمس و نوئل میخوانند:
هر كس كه میدَه خربوزه
حُشرِشان كُن به حضرت حمزه۳
هر كس كه میده انگور
در قیامت مَكُن تو چشمش كور
هر كس كه میده سبزی
رحمتت را به روی او ریزی
آن كسانی كه میدهند حلوا
حشرشان كن به حضرت زهرا(س)
(آیا به فكر جمعآوری آوازهای تضرّعآمیز گدایان بودهایم؟)
به هر شكل یَلدا جشنی كهن است كه با همهٔ شادیها و آوازهایش، هدفی جز نزدیكی دلها و ایجاد فضای همدلی و دوری از فضای یأس و سیاهیِ دلمردگی و افسردگی ندارد و باید آن را گرامی داشت. آیینی كهن كه موسیقی در آن به هر شكل جاری و نامحسوس بوده و امروزه حتی نمیدانیم یك آواز آن را چگونه میخواندهاند و یا بازیهای آیینی آن چه شكلهایی از موسیقی و حركت را در خود داشته است. آنچه بازمانده تكههایی از سفالینهای ناملموس است به نام موسیقی یَلدا!!
پینوشت:
۱ـ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، اكبر داناسرشت، ابن سینا، ۱۳۵۲، ص ۳۳۱.
۲ـ همان، ص ۲۹۵.
۳ـ اوسانه: افسانهٔ كوتاه.
هوشنگ جاوید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست