جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سه جنگ یك فاجعه


سه جنگ یك فاجعه

اكنون در عراق سه جنگ داخلی متفاوت جریان دارد نخستین آنها میان نیروهای ائتلاف به رهبری آمریكا و شورشیان مخالف دولت است جنگ دوم میان كرد ها و دیگر گروه ها در شمال عراق و جنگ سوم میان گروه های مذهبی در مركز كشور جریان دارد مورد سوم بیشترین اهمیت را دارد چرا كه بیانگر بیشترین احتمال وقوع یك فاجعه انسانی و بی ثباتی طولانی در عراق و منطقه است

آیا هیچ راهكاری وساطت بین المللی، همكاری منطقه ای، تمركززدایی یا مذاكرات نهادی می تواند عراق را از یك جنگ داخلی تمام عیار و دولت بوش را از یك شكست مفتضحانه در سیاست خارجی نجات دهد این سئوالی است كه مجله فارن افرز به اقتراح گذاشته است و كارشناسان سیاست خارجی به آن پاسخ داده اند. این پاسخ ها با توجه به مقاله نگریستن به بغداد اندیشیدن به سایگون نوشته استفن بیدلكه متن آن دیروز در همین صفحه به چاپ رسید نگاشته شده است.

اكنون در عراق سه جنگ داخلی متفاوت جریان دارد. نخستین آنها میان نیروهای ائتلاف به رهبری آمریكا و شورشیان مخالف دولت است. جنگ دوم میان كرد ها و دیگر گروه ها در شمال عراق و جنگ سوم میان گروه های مذهبی در مركز كشور جریان دارد. مورد سوم بیشترین اهمیت را دارد چرا كه بیانگر بیشترین احتمال وقوع یك فاجعه انسانی و بی ثباتی طولانی در عراق و منطقه است.

استفن بیدل این موقعیت را به خوبی تشخیص می دهد اما نسخه ای اشتباه برای آن می پیچد. همانطور كه بیدل معتقد است منازعه میان مذهبی یك جنگ داخلی قومی مذهبی است و نه جنگی بر اساس طبقه و یا ایدئولوژی. و ارتش آمریكا بایست تلاش كند تا بهترین شیوه مبارزه با این شورش را از جنگ ویتنام بیاموزد. اما پیشنهاد او برای مشاركت قومی مذهبی در قدرت، كه از ژانویه ۲۰۰۶ خط مشی دولت بوش بوده است و به خرد متعارف بدل شده است، غیر عملی است. قدرت مشاركتی به ندرت به خوبی عمل می كند و دورنمای آن به ویژه در عراق به شدت تیره است. شیعیان قدرتمندتر از آنند كه بخواهند و یا نیاز داشته باشند قدرت را با دیگران قسمت كنند، اعتماد بسیار كمی میان نخبگان گروه ها وجود دارد، و هیچ نهادی در عراق قادر به تضمین هیچ چیزی برای هیچ كس نیست. سطح خشونت فراتر از حدی رفته است كه این گروه ها بتوانند در كنار یكدیگر با امنیت زندگی كنند. در مراحل اولیه تر، ممكن بود این منازعه را از طریق مصالحه حل كرد، اما اكنون دیگر امكان ندارد.

اكنون تمام اعضای اجتماعات با عدم امنیت روبه رو هستند. شدت خشونت پس از بمب گذاری در حرم عسگریین در فوریه ۲۰۰۶ شدت گرفته است اما در واقع سال هاست كه خشونت وجود دارد. شورشیان از سال ۲۰۰۳ شهروندان عراقی را به قتل می رساندند.در اواخر آوریل ۲۰۰۶ مطبوعات آمریكا خبر از ۳۵۰۰ كشته در دو ماه اخیر دادند اگرچه به نظر می رسد تعداد واقعی كشته ها بسیار بیشتر باشد. در طول همان مدت بر طبق آمار صلیب سرخ عراق، بیش از ۸۹ هزار نفر آواره شده اند.

خطر در مناطقی كه هر دو اجتماع در كنار یكدیگر زندگی می كنند ، برای مثال بغداد و ایالات پیرامونی آن انبار، بابیل، دیالا و صلاح الدین بزرگتر و خونبار تر است.

قبل از سال ۲۰۰۳ تمام عرب های عراقی هویت خود را در تقابل با كردها و دیگران، عرب می دانستند. اما از آن هنگام اگرچه هویت های ملی و نژادی ناپدید نشده است اما تحت الشعاع هویت های خاص تر و فرقه ای تر قرار گرفته است. ۹۲ درصد رای دهندگان در سال ۲۰۰۵ رٲی خود را به احزاب فرقه گرا دادند و اكنون هر دو این اجتماعات از زبانی بسیار افراطی استفاده می كنند كه خواهان نابودی طرف دیگر است.

بیدل به واشینگتن توصیه می كند كه تلاش های خود را در جهت تقویت دولت موقتا تعطیل كند تا بتواند معامله ای را میان تمام گروه ها برقرار سازد و از طریق تهدید این گروه ها به تغییر در سهمشان در قدرت نظامی، بین آنها مصالحه به وجود آورد. در عمل چنین خط مشی ای به این معنا است كه ائتلاف عراق متحد كه بلوك اصلی احزاب شیعی مذهب است، را به صرف نظر كردن از غنائم پیروزی در انتخابات دسامبر وادار ساخت.

آیا هیچ راهكاری وساطت بین المللی، همكاری منطقه ای، تمركززدایی یا مذاكرات نهادی می تواند عراق را از یك جنگ داخلی تمام عیار و دولت بوش را از یك شكست مفتضحانه در سیاست خارجی نجات دهد این سئوالی است كه مجله فارن افرز به اقتراح گذاشته است و كارشناسان سیاست خارجی به آن پاسخ داده اند.بیدل به واشینگتن توصیه می كند كه تلاش های خود را در جهت تقویت دولت موقتا تعطیل كند تا بتواند معامله ای را میان تمام گروه ها برقرار سازد و از طریق تهدید این گروه ها به تغییر در سهمشان در قدرت نظامی، بین آنها مصالحه به وجود آورد. در عمل چنین خط مشی ای به این معنا است كه ائتلاف عراق متحد كه بلوك اصلی احزاب شیعی مذهب است، را به صرف نظر كردن از غنائم پیروزی در انتخابات دسامبر وادار ساخت. این استراتژی احتمالا شكست خواهد خورد. تلاش جهت تقسیم قدرت میان گروه های فرقه گرا نه تنها منازعات را خاتمه نمی دهد بلكه می تواند به آن شتاب نیز ببخشد. ابراهیم جعفری مجبور به كناره گیری شد اما ائتلاف عراق متحد دچار انشعاب نشد.

به رغم رقابت های داخلی، رهبران شیعی تعهد خود را برای تصمیم گیری درباره موضوعات مهم قبل از مذاكره با آمریكا، حكومت و یا هركس دیگری، دو چندان كردند. در آوریل ائتلاف عراق متحد نوری المالكی را به عنوان كاندیدای خود انتخاب كرد. احزاب عمده سنی و كرد بلادرنگ این كاندیدا را پذیرفتند اگر چه مالكی آخرین گزینه آنها بود.تلاش برای ایجاد یك نیروی امنیتی واقعا عراقی ره به جایی نخواهد برد چرا كه هیچ جنبش نیرومند و به لحاظ سیاسی مشروعی وجود ندارد كه به عراق وفادار باشد. برخی از واحدهای ارتش عراق كه تحت كنترل آمریكا قرار دارند از به كار بردن خشونت در جهت اهداف فرقه گرایانه منع شده اند.در مارس ائتلاف عراق متحد از ایالات متحده خواست تا نیروهای خود را از دخالت بیشتر در وزارت امور داخلی باز دارد. بیشتر رهبران شیعی خواستار خروج سریع نیروهای آمریكایی نیستند اما تنها به این دلیل كه امید دارند پیش از آنكه جنگ داخلی وسعت گیرد كمك های بیشتری از آمریكا دریافت كنند.

هر تلاشی جهت وادار ساختن عراقی ها به تقسیم قدرت می تواند منجر به كاهش سریع و مفتضحانه سربازان آمریكایی و یا خروج كامل آنها شود. در هر حال متوقف كردن خشونت میان گروه های مختلف ورای توان هر دولتی در عراق است.به عنوان یك نتیجه، عراق در حال تجزیه شدن به بخش های قومی مذهبی است. هر چه اوضاع ناامن تر می شود، مناطق و محله های شهری مختلط به بخش های مجزا تفكیك می شوند. هیچ كس نمی داند كه این فرآیند تا چه اندازه پیش رفته است. برخی گزارشات می گویند كه بسیاری از شهرها تا كنون تك قومی شده اند. شبه نظامیون شیعی و سنی از داوطلبان جدید اشباع شده اند. جریان آزاد میان مناطق قومی و مذهبی به طور روزافزونی توسط ایست بازرسی های شبه نظامیان و یا دولت قطع شده است.عراق به تدریج مرزهای داخلی قومی خود را مستحكم می كند. از آنجا كه آرایش قومی بغداد پیچیده تر از آن است كه به دو قسمت تقسیم شود، برخی از مناطق آن به محدوده هایی بدل خواهد شد كه با سیم خاردار احاطه شده اند. این راه حل نادرست قبلا نیز در پیش گرفته شده است. در اورشلیم مونت اسكوپیوس از ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ یك جزیره یهودی نشین بود. در این ضمن ایالات متحده نیرومندترین قدرت نظامی در عراق باقی خواهد ماند. در چنین وضعیتی تنها یك وظیفه بر جای می ماند. به حداقل رساندن خسارات انسانی ناشی از پاكسازی قومی. ایالات متحده از طرف بیشتر جهان برای مصائبی كه برای مردم عراق اتفاق می افتد مقصر است. هر چه بیلان اتهامات كوتاهتر باشد بهتر است.برآورده سازی این الزام به معنای كاربرد قدرت نظامی آمریكا در جهت حمایت از آوارگانی است كه می خواهند مهاجرت كنند. نیروهای آمریكایی بایست از مناطق و محله های آسیب پذیر مختلط در برابر افراطیون تا زمان انتقال این مردم به مكان های امن، دفاع كنند.ممكن است برخی بگویند كه این سیاست به پاكسازی قومی مشروعیت می بخشد، اما در غیر این صورت بایست با هزینه های چند برابر عدم حفاظت از آوارگان و پناهندگان روبه رو شد. به هر اندازه كه این سیاست موفق شود، عراقی ها درد و رنج كمتری را متحمل خواهند شد. چنین سیاستی سنی های عراق را كه هنوز خارج از قدرت هستند آرام نخواهد كرد. همچنین حكومت های عصبانی عرب را. اما هیچ خط مشی ای نمی تواند از این نارضایتی جلوگیری كند. سه سال شورش در عراق آنچنان تروریسمی به وجود آورده كه مشكل بتوان آن را متوقف كرد.

چایم كافمن

ترجمه: تهمینه رستاخیز

چایم كافمن استاد روابط بین الملل در دانشگاه لهای



همچنین مشاهده کنید