یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ناتوی فرهنگی و استراتژی دفاع و حمله


ناتوی فرهنگی و استراتژی دفاع و حمله

با فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی و حاکم شدن نظام مبنی برهژمونی ایالات متحده تلاش می کند تا سیطره چند بعدی خود رادر حوزه های اقتصادی, فرهنگی, سیاسی و نظامی بر کل جهان اعمال کند

با فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی و حاکم شدن نظام مبنی برهژمونی ایالات متحده تلاش می کند تا سیطره چند بعدی خود رادر حوزه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی بر کل جهان اعمال کند.

جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری ساختار شکن، مخالف نظم نوین جهانی بر پایه های نظام سلطه است. از این رو طبیعی است که ایالات متحده تلاش کند تا با بهره برداری از ابزارهای نرم افزاری ودیپلماسی رسانه ای، بنیان های فرهنگی را در ایران تضعیف نماید. به همین دلیل یکی از کار ویژه های دیپلماسی فرهنگی کارگزاران بایستی این باشد که نسبت به شناسایی سناریوهای تهدیدزا در حوزه فرهنگ اقدام کرده و متولیان امر پاداستراتژی لازم را که بر آمده از انسجام فکری - رویه ای مثلث کارگزار - دانشگاه و حوزه است را تبیین، سازماندهی،اجرا و نظارت کنند.

بنابراین اهمیت مقابله با ناتوی فرهنگی به حدی است که مقام معظم رهبری بارها بر ضرورت هوشیاری برای دستیابی به خرد جمعی برای مهار آن تاکید فرموده اند زیرا جهانی شدن و قرار گرفتن کشورها دریک دهکده جهانی از شاخصه های برون سیستمی نظم مبتنی برثبات هژمونیک است، از این رو واشنگتن تلاش می کند تا با حاکمیت برابزارهای فرهنگی لیبرال دموکراسی را به عنوان یک مکتب جهان شمول به جامعه بین المللی تزریق کند و برای دستیابی به این هدف، ازنخبگان فکری نیز کمک می گیرد که از مصادیق آن می توان به نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون و یا پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما اشاره کرد.

جهت گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس مهندسی سه پارامتر منابع ملی، آرمان انقلاب و ارزش های اسلامی پایه گذاری شده است.

به عنوان مثال: مقابله با نظام سلطه هم با منافع ملی سازگاری دارد، اصل استقلال سیاسی و هم در ارزش های اسلامی به آنها تاکید شده است. از طرفی برخی از بازیگران منطقه ای نیز با الگو برداری از ایران، به سمت تمایلات استقلال خواهانه و مقاومت در برابر نظام سلطه تشویق شده اند، که تداوم این روند با هدف راهبردی واشنگتن که سلطه برنظام های منطقه ای و زیر سیستمی است، پارادوکس و اصطکاک دارد. در این راستا، تهاجم سخت افزاری صرف با چالش زیادی روبه روست که از موارد آن عبارتند از: نا کامی های امریکا در عراق و افغانستان، افزایش رشد تروریسم ومنازعات مسلحانه فرقه ای، مخالفت افکار عمومی با سیاست های جنگ طلبانه، پیدا نشدن تسلیحات کشتار جمعی در عراق، احیای قدرت طالبان و سازمان القاعده، افزایش قدرت نامتقارن جمهوری اسلامی ایران، شکسته شدن تابوی قدرت رژیم صهیونیستی پس ازجنگ سی و سه روزه، عمق استراتژیک پایین فلسطین اشغالی،پراکندگی نیروهای آمریکایی در منطقه و افزایش آسیب پذیری و درتیررس بودن آنها، آشنایی نسبی یگان های عملیاتی ایران با ژئوپلتیک منطقه، نفوذ معنوی ایران در میان جنبش های اسلامی، تهدید امنیت عرضه انرژی به دلیل عبور نزدیک به یک چهارم نفت دنیا از تنگه هرمز،خلا اطلاعاتی امریکا در سه حوزه بعد، دامنه و قابلیت های دفاعی ایران. موارد فوق بیانگر این است که امریکا در قبال ایران از یک رویکردتلفیقی استفاده می کند به عبارتی سناریوهای تهدیدزای ایالات متحده از سه بعد سخت افزاری، نرم افزاری و عدم تقارن تشکیل شده است. در بعد سخت افزاری امریکا به سمت جنگ اقتصادی و افزایش پلکانی تحریم های شورای امنیت متمرکز شده است، هر چند تلاش می کندناتوی نظامی را نیز در موضوع هسته ای ایران فعال کند و در بعدنرم افزاری به سمت ناتوی فرهنگی متمایل شده است. جمهوری اسلامی ایران هنگامی می تواند با ناتوی فرهنگی مقابله کند که به آسیب شناسی عملکرد دیپلماسی فرهنگی در دو حوزه درون مرزی - برون مرزی و در چهار سطح قانونگذاری، مدیریت، اجرا ونظارت اقدام کند و در گام دوم به سمت تبیین یک پاداستراتژی نرم افزاری پیش برود.

● راهکارهای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در برابر ناتوی فرهنگی

▪ از رویکرد امنیت ملی، مهم ترین و شاخص ترین راهکارهای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران عبارتنداز:

۱) توجه به سه مقوله ظرفیت سنجی، نیاز سنجی و امکان سنجی. متولیان دیپلماسی فرهنگی بایستی فرصت ها و آسیب ها وتهدیدها را از رویکرد استراتژیک و راهبردی مورد کنکاش قرار دهند،که در این راستا توجه به چند گام مهم ضروری می نماید: در گام اول بایستی از دیدگاه واقع گرایی و دوری از جزم گرایی،نسبت به شناسایی، طبقه بندی و اولویت بندی فرصت ها و نقاط قوت اقدام کرد. در گام دوم باید وارد تبیین خلاهای فرهنگی و مقوله نیاز سنجی شویم یعنی اینکه در سه سطح زیر سیستمی، ملی و منطقه ای، کاستی ها ونقاط ضعف مشخص می شوند. در گام سوم وارد فاز مدیریت احتمالات می شویم یعنی اینکه باظرفیت ها و ابزار موجود تا چه میزان می توان خلاهای فرهنگی را رفع کرد. بی توجهی کارگزاران فرهنگی به سه گام فوق الذکر، می تواندهزینه های عملیاتی مقابله با ناتوی فرهنگی را به شدت افزایش دهد.

۲) افزایش توجه کارگزاران به توسعه قدرت نرم بسیج

به دلیل اینکه بسیج از شاکله مردمی، ملی و فراگیر بودن برخوردارات،هرگونه توسعه فرهنگی و نرم افزاری این نهاد مقدس، می تواند به عنوان یک پتانسیل نیرومند فرهنگ ساز در ارتقا و تسریع سیاست های فرهنگی نظام کمک کند.

۳) آشنایی نسبی متولیان فرهنگی با سازو کارها و اهداف راهبردی سیاست های فرهنگی سند چشم انداز

متولیان سیاست های فرهنگی، هنگامی می توانند از اقدام های موازی و یا هزینه شدن بیهوده ظرفیت ها و قابلیت های نظام جلوگیری کنند، که در گام اول یک انسجام فکری رویه ای میان مثلث کارگزار، دانشگاه وحوزه، در مورد نحوه تحقق اهداف راهبردی سند چشم انداز ایجاد شود. به عنوان مثال ایالات متحده از سال ۲۰۰۵ به پیشنهاد کمیته خطرجاری به ریاست مارک پالمر، سیاست های براندازی نرم را درقبال - جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده که این سیاست می تواندبرای برخی از سیاست های فرهنگی کلان نظام اصطکاک ایجاد کند. در این راستا توصیه می شود تا اقدام های زیر مورد توجه کارگزاران قرارگیرد:

الف) آشنایی با اولویت های سیاست های فرهنگی نظام در سند چشم انداز

ب) آشنایی با اولویت های امریکا در سیاست بر اندازی نرم

ج) انسجام فکری - رویه ای میان کارگزاران فرهنگی با اتلاق فکرنخبگان حوزه و دانشگاه در مورد نحوه سیاستگذاری، مدیریت، اجرا ونظارت بر پاداستراتژی نظام در برابر ناتوی فرهنگی

۴) اجتناب از برخورد حزبی با مقوله فرهنگ

یکی از آسیب های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران،دخالت دادن نگرش های حزبی در سیاست های کلان فرهنگ است. به عنوان مثال با تغییر ریاست جمهوری و یا وزیر، نه تنها مدیران میانی تغییر می کنند، بلکه سیاست های حزبی نیز در تمام ساختارهای زیرسیستمی تزریق می شود، در حالی که سیاست های کلان فرهنگی بایستی با اولویت های سند چشم انداز مطابقت داشته باشد و تغییرکارگزاران نبایستی به تغییرات بنیادین در شیوه ها، ابزار و ثبات مدیریتی منجر شود.

۵- اجتناب از بهره برداری منابع فرهنگی در جهت منافع حزبی

یکی از موانع توسعه دیپلماسی فرهنگی، بهره برداری متولیان امر ازمنابع فرهنگی در جهت تاثیر گذاری بر نتایج رقابت های انتخاباتی است. نهادهای نظارتی، مانند مجلس شورای اسلامی بایستی با تصویب ساز و کارهای قانونی از هزینه شدن منابع بیت المال در مسیررقابت های حزبی که در مواقع رقابت های انتخاباتی پر رنگ تر می شود،جلوگیری کنند زیرا تداوم این فرآیند می تواند ثبات جهت گیری برنامه ریزی های راهبردی را با کندی و چالش مواجه نماید.

پرهیز از شکل گیری نهادهای موازی و متنوع در حوزه فرهنگ یکی از موانع توسعه دیپلماسی فرهنگی، وجود نهادهای موازی بااهداف یکسال است، که این خود می تواند برخی از چالش های زیر را درحوزه مدیریت کلان و راهبردی سیاست های فرهنگی ایجاد کند:

الف) نهادها با سیاست فرافکنی، هرگونه خلا و سوء مدیریت فرهنگی رابه نهاد دیگر نسبت می دهند

ب) افزایش بی مورد بودجه های فرهنگی

ج) تضعیف فرآیند نظارت بر نحوه مدیریت، توزیع و مصرف بودجه

د) تضعیف انسجام مدیریتی در حوزه فرهنگ و سلیقه ای شدن نظام تصمیم گیری

ه) افزایش زمان فرآیند تصمیم گیری.

اجتناب از مدل آزمون و خطا در دیپلماسی فرهنگی به هر میزان بعد و دامنه یک حوزه مطالعاتی افزایش یابد، به همان میزان پیامدهای تصمیم گیری غلط راهبردی نیز گسترش می یابد یعنی همان طور که نظام اقتصاد کلان ملی را نمی توان با الگو برداری ازآزمون و خطا اداره کرد، در مورد مقوله فرهنگ نیز نبایستی از این الگواستفاده شود، که این خود ضرورت بهره گیری ساختارهای فرهنگی ازمتخصصان فرهنگی را تقویت می کند. بنابراین در صورتی که کارگزاران بخواهند، مدل آزمون و خطا را درحوزه فرهنگ به کار برند بایستی آن را در یک نمونه کوچک مورد بازبینی قرار داده و آنگاه در سطح ملی به کار برند، که البته در این حد نیز بایستی دقت شود زیرا جمهوری اسلامی ایران از تکثر قومی - فرهنگی بالقوه ای برخوردار است و سیاست های فرهنگی را بایستی متناسب باشاخصه های جامعه شناختی و اکولوژیکی به کار برد.

به منظور مهار این چالش، توصیه می شود درمدیریت منابع انسانی از نظام عقلانیت محور استفاده شود و یک رابطه عقلانی بین سه مولفه جایگاه، شغل و تخصص وجود داشته باشد و برنامه های عملیاتی قبل ازاجرا در اتاق فکر کانالیز، سازماندهی و آسیب شناسی شوند.

آسیب شناسی و بازبینی عملکرد دیپلمات های فرهنگی (رایزن های فرهنگی)

یکی از ساز و کارهای جمهوری اسلامی ایران برای تقویت دیپلماسی فرهنگی، بازبینی دوره ای عملکرد دیپلمات ها و دفاتر فرهنگی خارج ازکشور است.

▪ کارویژه ای دیپلمات های فرهنگی عبارتنداز:

۱) نقش یک سنسور فرهنگی در رصد تهدیدهای فرهنگی را ایفامی کنند

۲) نقش یک نوع فیلتر در جهت جلوگیری از ورود برخی تهدیدهای فرهنگی را به عهده دارند

۳) به صورت متقابل به جاذبه های فرهنگی کشور میزبان توجه و هدف را مشخص می کنند

۴) انعکاس تصویر مناسبی از هویت ایران اسلامی

۵) انعکاس جنایات گروه های تروریستی از طریق نمایش فیلم و یابرگزاری نمایشگاه های فیلم و عکس

۶) ارتقای فرهنگ ایرانی - اسلامی ایرانیان مقیم خارج از کشور

۷) ترجمه، چاپ و توزیع کتاب های لاتین با موضوع فرهنگ

۸) تقویت تعلقات ملی مانند حمایت همه جانبه از نام خلیج فارس

۹) برگزاری نشست های کارشناسی

۱۰) تسهیل حضور نخبگان داخلی در سمینارهای فرهنگی مهم خارج از کشور

۱۱) حضور فعال جمهوری اسلامی ایران در یونسکو و به ثبت رساندن آثار ملی.

یکی از آسیب های دیپلماسی فرهنگی برون مرزی جمهوری اسلامی ایران، به کارگیری رایزنی های فرهنگی غیر متخصص و نا آشنا بافرهنگ منطقه است و یا اینکه در ارایه کار ویژه های فوق الذکر ضعیف هستند، که پیامد آن تضعیف تاثیر گذاری هویت ایرانی - اسلامی برساختارهای برون مرزی است.

● تقویت و توسعه صنعت توریسم

یکی از مهم ترین کار ویژه های سازمان ایرانگردی و جهانگردی،تشویق و توسعه صنعت توریسم به عنوان یکی از منابع درآمد زای غیرنفتی و انعکاس فرهنگ صحیح تمدن ایرانی اسلامی است.

این سازمان بایستی ضمن ارایه مشوق ها و تسهیلات لازم، در تعامل بارایزن های فرهنگی نسبت به آشنایی خارجیان با اماکن فرهنگی -زیارتی ایران اقدام کنند. در این میان رسانه های برون مرزی ایران نقش مهمی را به عهده دارند، حتی می توان با خرید برخی زمان های پرمخاطب در شبکه های بین المللی برای تحقق این کار ویژه اقدام نمود. شیوه دیگر، چاپ برخی از اماکن تاریخی مانند تخت جمشید و یاآرامگاه حافظ، سعدی و... روی کالاهای صادراتی است که مستلزم همکاری وزارت بازرگانی است. مثال فوق الذکر بیانگر این است که برای دستیابی به یک هدف فرهنگی ساختارهای مختلف جمهوری اسلامی ایران بایستی با هم هماهنگ باشند، به عبارتی یک عزم ملی در این حوزه ایجاد شود. آنچه مسلم است متولیان صنعت توریسم نتوانسته اند در چار چوب درآمد زایی غیر نفتی و یا مقابله با ناتوی فرهنگی از ظرفیت های موجودبهره برداری بهینه کنند، در صورتی که اگر جایگاه هر نهاد در دار بست کلان فرهنگی مشخص شود، بهتر می توان جنبش نرم افزاری فرهنگی را ایجاد کرد. اهمیت داربست کلان فرهنگی به حدی بالاست که اگر یک بخشی ازآن به درستی وظایف خود را انجام ندهد، می تواند به لرزش کل دار بست منجر شود.

برگزاری همایش ها و سمینارهای مناسب و موثر متناسب با سه مولفه زمان، مخاطب، موضوع

دلایل برگزار کنندگان همایش بایستی با دغدغه های فرهنگی دربسیج سطح درون سیستمی، ملی، منطقه ای، فرا منطقه ای و جهانی تناسب داشته باشد یعنی اینکه زمان برگزاری یک سمینار یا همایش بایستی طوری سازماندهی شود، که بتواند از وقوع یک مشکل،چالش ویا در نهایت بحران فرهنگی جلوگیری کند.

هم اکنون برخی از ابزارهای ناتوی فرهنگی برای ضربه زدن به انسجام ملی، تضعیف علقه های ملی است. نمایش فیلم ۳۰۰ و یا تلاش برای تغییر نام خلیج فارس یکی از راهبردهای امریکا برای تضعیف آحاد ملی است.

در سطح برون مرزی نیز، واشنگتن تلاش می کند تابا ارایه تصویر مجازی از بنیان های مکتب متعالی اسلامی و یا قرار دادن بعضی از مفاهیم مقدس، مانند الله در گروه های تروریستی، مانند جند الله،انصار الاسلام، و... زمینه های تخریب فرهنگ اسلامی را مهیا کنند. مخاطب همایش ها نیز متفاوت است مخاطب ممکن است قشرجوان، روحانیون، مبلغان مذهبی، دانشجویان، و... باشند. موضوع همایش ها نیز بایستی راهبردی باشد یعنی اینکه هزینه ای که از بیت المال برای برگزاری یک سمینار مصرف می شود، بایستی بتواند راهکارهایی را برای حل چالش های استراتژیک ارایه دهد و فقط جنبه تبلیغاتی نداشته باشد.

واکاوی برخی از همایش و سمینارها در ایران، بیانگر این است که به دلیل بی توجهی به سه مولفه زمان، مخاطب، موضوع، نتوانسته اندمتناسب با هزینه صرف شده، انتظارات را برآورده کنند.

تقویت مکانیسم های نظارتی بر قانونگذاری، مدیریت و اجرای سیاست های فرهنگی

سیاست های فرهنگی مقطعی و میان مدت جمهوری اسلامی ایران بایستی با اهداف سند چشم انداز افق ایران ۱۴۰۴ موازی باشد، یعنی اینکه در حوزه فرهنگ میان اهداف عملیاتی و راهبردی تطابق وجودداشته باشد به عبارتی متولیان فرهنگی بایستی با اهداف فرهنگی که در سند چشم انداز اشاره شده و به تایید مقام معظم رهبری نیز رسیده است، اشراف داشته باشند که طبق الگوی زیر قابل تعریف است: سیاست کوتاه مدت ساختارهای فرهنگی بایستی تحقق مصوبات سالانه مجلس و دولت باشد. سیاست میان مدت بایستی تحقق اهداف فرهنگی برنامه، پنج ساله توسعه باشد. سیاست راهبردی نظام نیز تحقق اهداف فرهنگی افق ایران ۱۴۰۴است.

● آسیب شناسی کار وجوه فرهنگی دیپلماسی عمومی

دیپلماسی عمومی یکی از شیوه های اثر گذاری سیاست کلان درسطح ملی و کلان است که برخی از ابزارهای آن عبارتنداز: رسانه های صوتی - تصویری، ماهواره، مطبوعات، اینترنت، کتاب، فیلم، عکس،اعزام تیم های ورزشی. جمهوری اسلامی ایران بایستی مدیریت ابزارهای دیپلماسی عمومی را به صورت دوره ای مورد باز اندیشی قرار دهد و متناسب با سطح،عمق و شیوه تهدیدها، از سبک های مختلف استفاده کند. دیپلماسی عمومی از ابزارهای هنجار ساز، ایستار ساز و فرهنگ ساز درجامعه است، که طیف وسیعی را زیر پوشش قرار می دهد و در صورت تبیین ساز و کارهای مناسب، می تواند جایگاه و موقعیت ایران را درعملیات های نامتقارن روانی - رسانه ای ارتقاء دهد. واژه دیپلماسی عمومی اولین بار توسط (ادموندگولیون) در دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچه در دانشگاه تافت به کار رفت. تشکیل دفتر ویژه ایران در وزارت خارجه امریکا و یا تاسیس دفاتر درشهرهایی مانند دوبی، استامبول، باکو، لندن و فرانکفورت، که محل ترددشمار زیادی از ایرانیان است، از اقدام های امریکا برای مدیریت افکارعمومی ایران است. از طرف امریکا در سال ۲۰۰۷ به مبلغ ۸۵ میلیون دلار در حوزه دیپلماسی عمومی علیه ایران اختصاص دارد، که پنجاه میلیون دلار آن مختص گسترش رادیو و تلویزیون فارسی زبان خارج از کشور است تابتوانند یکی از اهداف تهاجمی خود را که همان راهبرد (فشار از بیرون تغییر از درون) با استفاده از گفتمان های نرم افزاری است را تحقق بخشند.

بهره وری از (فن آوری های نوین) در اجرا و نظارت بر سیاست های فرهنگی در کشورهای توسعه یافته به شدت بر توسعه عمق دیپلماسی عمومی با بهره برداری از دیپلماسی دیجیتال و سایبر دیپلماسی مانند ماهواره واینترنت تاکید شده و یا از آخرین شیوه های روانشناسی تبلیغات استفاده می شود، در حالی که جمهوری اسلامی ایران از خلاهای فراوانی در این حوزه رنج می برد.

● بررسی باز خورد مدیریت اعزام دانشجو به خارج از کشور

دانشجویانی که با هزینه های دولتی در دانشگاه های خارج از کشورمشغول به تحصیل هستند، نقش سفیر غیر رسمی را به عهده دارند که مانند یک سیستم عمل می کنند، به طوری که هم بر محیط تاثیرگذاشته و هم از آن تاثیر می پذیرند. تجربه مطالعاتی و ارزیابی های میدانی نشان داده، افرادی که مدتی دریک محیط می مانند به مرور تحت تاثیر متغیرهای فرهنگی برون سیستمی آن منطقه قرار می گیرند و با توجه به اینکه اکثر این افرادبورسیه هستند و به احتمال قوی در مناصب مدیریتی بالا قرار می گیرند،می توانند بر افراد و ساختارهای زیر سیستی خود تاثیر بگذارند و در میان مدت در سطوح مدیریت راهبردی زمینه خلاهای هویتی را ایجاد کنند. به همین دلیل توصیه می شود: متولیان امر، نسبت به اعزام دانشجو به خارج از کشور، به ویژه در مورد موضوع های استراتژیک از رویکرد امنیت ملی برخورد کنند و نسبت به میزان تعلقات فرهنگی - ملی آنان مطالعات کارشناسی صورت پذیرد.

● نتیجه گیری

ایالات متحده در دیپلماسی خصمانه ناتوی فرهنگی از گفتمان نرم افزار گرایی برای دستیابی به گزینه تغییر رفتار و یا تضعیف نظام استفاده می کند، که هدف از آن تغییر مهندسی سیاسی - اجتماعی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ابزارهای قدرت نرم ونهادینه کردن صلح امریکایی از طریق ترویج و تبلیغ مکتب سیاسی لیبرال دموکراسی است. نو محافظه کاران ایالات متحده در دهه نود میلادی برای عملیاتی کردن اهداف خود، تنها از ابزارهای سخت افزاری بهره می بردند که نقطه عطف آن (جنگ دوم خلیج فارس) و نقطه اوج آن حمله به عراق درمارس ۲۰۰۳ است، که پس از آن تغییراتی در جهت گیری دیپلماسی امنیتی امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران ایجاد می شود، به طوری که واشنگتن به سمت بهره گیری از راهبرد تلفیقی قدرت نرم و سخت متمایل می شود، ولی در اواسط سال ۲۰۰۵ وزنه نرم افزارگرایی و بهره گیری ازابزارهای ناتوی فرهنگی برای تضعیف بازیگران مخالف نظام مبتنی برهژمون در اولویت دیپلماسی امنیتی - دفاعی امریکا علیه ایران قرارمی گیرد که عقبه فکری آن توسط مارک پالمراز پژوهشگران ارشدموسسه مطالعاتی کمیته خطرجاری آغاز شد و در آن با مفاهیم عوام پسندانه مانند... حمایت از حقوق بشر، و دموکراسی سازی تلاش می شود، زمینه های مداخله سخت افزاری و یا... مداخله های بشردوستانه فراهم شود. کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به دنبال تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری برای مقابله با ناتوی فرهنگی بایسته است از رویکردامنیت ملی به این مساله توجه کنند و هم اندیشی با ستاد فکری دانشگاه و حوزه به پاداستراتژی لازم برای مهار سناریوهای تهدید زا را تبیین، سازماندهی، مدیریت و نظارت کنند.

مصطفی دلاورپور اقدم