چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

رویکرد علمی در انسان شناسی دین به چه معناست



      رویکرد علمی در انسان شناسی دین به چه معناست
جک دیوید الر ترجمه جبار رحمانی

انسانشناسی به مثابه یک علم، قلمروی را خاص خودش برای تحقیق کردن تعریف کرده، این قلمرو شامل تمام رفتارهای انسانی، و تنوع مسحور کننده و خیره کننده‌ آنها می‌شود. مذهب نیز در این قلمرو قرار می‌گیرد. اما دقیقاً انسانشناسی می‌خواهد چه کاری را انجام دهد؟ «مطالعه» مذهب، یا هر چیز دیگر از چشم‌اندازی انسانشناختی، یا هر چشم انداز علی دیگر، به چه معنی است؟ این «مطالعه» به این مفهوم نیست که به مذهبی جدید معتقد شوم، یا در متخصص مذهبی شویم، یا استاد یا عامل اجرایی مذهبی خاص بشویم. طلاب روحانی برای «مطالعه مذهب» مشابه کار الهی‌دانان و متکلمان انجام می‌دهند، که کار آنها تأمل عمیق در اعتقاد یا مذهبی خاص و یا دفاع از آنها است. این روش ها نمی‌توانند مورد علاقه انسانشناسی باشند (انسانشناس به دنبال کاری مشابه طلاب روحانی و ... نیست). انسانشناسی، یک علم دفاعی (در دفاع از یک مذهب) نیست، آنچه که انسانشناسی همانند هر علم دیگری در نهایت می‌خواهد با موضوع انتخاب شده‌اش انجام دهد، اینست که آنرا تبیین کند و توضیح دهد[1].

تبیین و توضیح مذهب یا هر پدیده فیزیکی و اجتماعی به مفهوم ساخت مدلی از آنست که برای تعیین فرآیندها و مکانیسم‌هایی که در آن عمل می‌کنند، و یا ارائه دلایلی برآنهاست. به عنوان مثال عده‌ای ممکن است به مطالعه گیاهان بپردازند: آنها به دنبال فهم و شناسایی تمام انواع مختلف گیاهان ومشخصه‌های بدنی و رفتاری آنها خواهند بود. این کار یک دغدغه ارزشمند است، اما در نهایت با ارائه فهرستی از جزئیات گیاهان پایان می‌پذیرد: در حقیقت، این فهرست تفصیلی به آنها اجازه می‌دهد که به پرسش‌هایی در این حوزه پاسخ دهند: یک گیاه چیست؟ چه مولفه‌هایی یک گیاه را به یک گیاه تبدیل می‌کند، چه تعداد از انواع گیاهان وجود دارند؟ اینها یک مرحله توصیفی از کار است. به هر حال اگر آنها بخواهند عمیق‌تر کار کنند، ممکن است بخواهند که گیاهان را مورد تبیین و توضیح قرار دهند. این کار می‌تواند مربوط باشد به طرح پرسشهایی کاملاً متفاوتی، برای مثال بجای پرسش اینکه یک گیاه چیست؟ باید پرسید چرا یک موجود، یک گیاه است؟

مطالعه انسانشناختی دین به عنوان مطالعه علمی، نیز امری مشابه است. ما می‌توانیم مذاهب را توصیف کنیم و فهرستی از آنها تهیه کنیم. اما در بعضی موارد می‌خواهیم یک گام بیشتر برداریم و تبیین کنیم. دیگر به تعاریف (مذهب چیست؟) یا توصیفات میان فرهنگی (چند نوع مذهب وجود دارد؟) بسنده نخواهیم کرد، بلکه به سمت این پرسش خواهیم رفت که چرا و چگونه مذهب شکل می‌گیرد؟ یک جواب صریح اینست که «زیرا آن (مذهب)، برحق است و حقیقت دارد» و یا اینکه« زیرا خدا یا خدایان آن را به ما داده‌اند» اینها پاسخهایی هستند که انسانشناس یا علم در کل نمی‌توانند به آنها تکیه کنند و آنها را بپذیرند. از سوی دیگر تبیین انسانشناختی یا هر تبیین علمی دیگر از مذهب یا هر امر دیگری، آنرا بر اساس امری دیگر تبیین می‌کند. این امری دیگر می‌توانند طیفی از امور را در بر گیرد، اما اساساً فرآیند تبیین چیزی، ارائه دلیلی برای آن، بر اساس امری غیر از خود آنست، فهم کارکرد آن یا بنیادهای آن در خارج از خودش.

هدف یا شکل نهایی تبیین علمی، یک نظریه است. نظریه ما را به سوی شیوه خاصی برای مواجهه با داده‌ها هدایت می‌کند. برای یک پژوهش و جستجو، چه عناصری بیش از همه مهم، تقلیل ناپذیر و عام هستند، آنها در چه رابطه‌ای با یکدیگر قرار دارند، آنها طی چه فرآیندهای تعاملی، واقعیات مورد پژوهش را تولید می‌کنند؟ یک نظریه باید برای ماارائه دهند مدلی همراه با مکانیسم و فرآیندهایی باشد که در ارتباط با موضوع پژوهش بوده و آنرا ایجاد کرده باشند، این نظریه همچنین باید انتظارات و پیش‌بینی‌هایی را به دست دهد که از طرفی قابل آزمون باشند و این امکان را برای ایجاد کند که آن پیش‌بینی‌ها را ابطال یا تأیید کنیم.

بنابراین نظریه باید امکان استفاده از آن را برای بدست آوردن دانش با فهم بیشتر به ما بدهد. انسان‌شناسان و سایر محققان حوزه دین، چشم‌اندازهای نظری متنوعی را ارائه کرده‌اند، که هر کدامشان به نوبه خود محدود کننده یا خلاق هستند. هیچ چشم‌اندازی به تنهایی، همانند هیچ تعریف خاصی، نخواهد توانست که تمام ماهیت و محتوای دین را در بر بگیرد. ورای همه اینها ما بایست از تقلیل گرایی پرهیز کنیم، این تلقی که پدیده‌ای همانند مذهب می‌تواند بر حسب (می‌تواند تقلیل یابد به ) علت یا مبنای غیر مذهبی واحدی تبیین شود، حتی اگر آن علت یا مبنا، امری اجتماعی، زیست شناختی یا روانشناختی باشد. در عین حال اگر هم نتوانیم، می‌توانیم این آگاهی را بدهیم که نظریات انسانشناختی/ علمی مذهبی، «دلیل » یا تبیین برای مذهب را در امر غیرمذهبی می‌توانند پیدا کنند.

 

 

 

[1]  - این مطلب ترجمه بخشی از کتاب زیر است

Eller, Jack David (2007)  Introducing Anthropology of Religion, London: Routledge