پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

عقل‌گرایی در مسیر فلسفه


عقل‌گرایی در مسیر فلسفه

یكی از چالش‌هایی كه در روند فلسفی وجود دارد این ادعاست كه گزینش بین نظریه‌ها براساس شرایط و روحیه فیلسوف صورت می‌گیرد.البته درست است كه بحث فلسفی بر اساس خلق ذهنی فیلسوف پیش …

یكی از چالش‌هایی كه در روند فلسفی وجود دارد این ادعاست كه گزینش بین نظریه‌ها براساس شرایط و روحیه فیلسوف صورت می‌گیرد.البته درست است كه بحث فلسفی بر اساس خلق ذهنی فیلسوف پیش می‌رود و این منطق ذهنی نیز متاثر از عقاید، باورها و نگرش‌های شخصی فیلسوف به وجود می‌آید.اكثر اوقات دلیل حمله به اشخاص به جای بررسی عقاید و نظرات اندیشه‌ای آنها ریشه در شخصی شدن افكار فلسفی دارد كه در نتیجه آن شخصیت فیلسوف ارزشگذاری می‌شود و نه اثر فلسفی او. مثال‌های بسیاری از این واقعیت در تاریخ وجود دارد. به عنوان نمونه وقتی نام جونز را می‌آوریم به سرعت نگاه‌ها معطوف به شخصیت او می‌شوند و از آنجا كه او شخصیت اخلاقی سالمی نداشته آثار و نوشته‌هایش فاقد ارزش اخلاقی تشخیص داده می‌شود.

برای این نوع شخصی نگاه‌كردن به استدلال، نقدی وجود دارد. و آن اینكه از نظر روانشناسی احساس تعلقی كه انسان نسبت به نظریات می‌كند از روش به بحث كشیدن آن نظریات متفاوت است. شاید یك فیلسوف به گونه‌ای نسبت به بعضی نظریه‌ها كشش بیشتری داشته باشد اما این دلیلی بر به خطا رفتن شیوه بحث كردن او نیست. تنها نكته حائز اهمیتی كه نباید نادیده گرفته شود عقل‌گرایی در مسیر بحث فلسفی است.جبهه‌گیری‌های جزم‌گرایانه‌ای كه در بحث حادث می‌شوند همه حاصل فراموش‌كردن عقل‌گرایی است. فیلسوف وظیفه تبیین و تثبیت واقعیت را دارد و این وظیفه را هرگز نباید فراموش كند، لذا در این جهت یك خودآگاهی عقلانی لازمه بحث فلسفی است. اینكه احساس و منفعت شخصی و عمومی در لحظه مباحثه چه فرمانی می‌دهند فاقد هرگونه ارزش علمی در دنیای فلسفی است.این عقل‌گرایی فواید بسیاری دارد. از مهم‌ترین این فواید دادن پاسخی محكم و بی‌تردید به سوالات شك‌گرایان است. شك‌گرایانی كه گاه و بیگاه با مسائلی كه مطرح می‌كنند در تلاش برای خدشه‌دار كردن یك تئوری، بحث و اثرات برجامانده از یك مساله فلسفی هستند و با وجود چنین عقل‌گرایی‌ای بهترین پاسخ را دریافت خواهند داشت.

مترجم: مهدیه مفیدی