چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

سیاست و جوانان


سیاست و جوانان

موضوع بحث در جامعه شناسی سیاسی, ارتباط گروه ها و دسته های اجتماعی با حوزه و حریم سیاسی است كه با قدرت درهم تنیده شده است

موضوع بحث در جامعه‌شناسی سیاسی، ارتباط گروه‌ها و دسته‌های اجتماعی با حوزه و حریم سیاسی است كه با قدرت درهم تنیده شده است.

وقتی سخن از ارتباط سیاست و جنسیت، سیاست و وضعیت مالی و رفاهی، سیاست و پایگاه اجتماعی در میان‌است، وارد حوزه «جامعه‌شناسی سیاسی» شده‌ایم.

جامعه‌شناسی سیاسی در مقام شاخه‌ای از علوم انسانی جدید كه رنگ و لعاب پوزیتیویستی دارد، به رابطه سیاست و جامعه به‌صورت جزئی، آماری و مستند نگاه می‌كند تا در پی این رویكرد راهی به پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای آینده باز نماید. وقتی در سخنرانی‌ها‌، اظهارنظرها و نوشته‌ها و داوری‌های سیاسی سخن از مردم می‌گوییم، یك مفهوم بسیار عام و كلی را به كار می‌بریم و در این واژه هیچ تفكیك دقیقی از تفاوت‌های سنی، موقعیت‌های مالی، شغلی، فرهنگی و تحصیلی انسان‌هایی كه مردم را شكل داده‌اند صورت نمی‌دهیم.

درحالی كه رویكرد جوانان با میانسالان و كهنسالان به امور سیاسی متفاوت است و این گروه‌های سنی سیاستگذاری‌های خاص خود را نیز می‌طلبند و نادیده انگاشتن این ظرائف به ناكامی‌های سیاسی و ناكارآمدی سیستمی می‌انجامد. در این نوشته كوتاه چند ملاحظه جدی در خصوص سیاست و جوانان را متذكر می‌شویم:

۱) جامعه جوان مدیریت جوان می‌طلبد. جامعه‌ای با ۳۰ میلیون جوان با مدیریت و نظامی همسویی، تعامل و همدلی می‌كند كه مدیران آن هم‌درد، هم‌نسل و همراه آنان باشند، نه مردمانی متعلق به زمانی و نسلی و دورانی دیگر كه با سرعت تحولات امروزی به كلی متفاوت از اكنون است. جوان‌گرایی و انتصاب جوانان در مصادر حساس در شیوه مدیریت امام(ره) با این ملاحظه صورت می‌گرفت.

۲)بدون تردید اولویت نخست تصمیم‌گیری‌ها در جامعه باید منافع و مصالح جوانان باشد. یعنی اگر رضایت مردمی را جستجو می‌كنیم مهمترین طیف‌سنی ۱۵ تا ۳۵ سال است. باید در هر تصمیم‌گیری، قانون‌گذاری، بخشنامه و... خود را به‌جای جوانان گذاشت و بازخورد تصمیم را به محك داوری قرار داد. به‌ویژه كه جوانان امروز در خانواده‌های ایرانی تفوق كمی و كیفی دارند یعنی اغلب در اكثریت عددی‌اند و هم نظرات ثاقب و موثری دارند.

۳ ) جوانان به مقتضای جوانی بیشتر به آینده می‌اندیشند تا به گذشته . به دیگر سخن بیش از خاطرات پیشین به آرزوهای پسین می‌اندیشند، از این رو تحرك زیادی دارند و آرمان‌گرایی در تار و پود وجودشان تنیده است. از این رو بدنه اصلی همه انقلاب‌ها جوانان بوده‌اند؛ زیرا كمتر محافظه كارند یعنی كمتر خواهان حفظ وضع موجود هستند. نظام‌هایی كه تنوع و تكثر را به‌ویژه در جوانان نمی‌پذیرند، عملاً با جوانان در افتاده‌اند.

۴ ) روحیه آرمان‌خواه جوانان موجب می‌شود نگرش انتقادی به همه چیز داشته باشند. یعنی هر پدیده‌ای را با شكل مطلوب ذهنی آن می‌سنجند و سپس از ضعف‌ها و كمبودها گله می‌كنند. بسیاری از انتقادهای جوانان به وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی كشور نه به‌خاطر لاابالی‌گری، خامی، تهاجم فرهنگی و... است بلكه به علت آرمان‌طلبی و البته بالارفتن انتظارات آنان از حاكمیت است ، كه امری ممدوح و امیدوار كننده است نه مذموم و مأیوسانه.

۵ ) پاسخ به هرم نیازهای جوانان باید مهمترین استراتژی رفاهی نظام باشد تا ضمن بسترسازی برای سازندگی كشور با تكیه بر جوانان از تهدیدهای بالقوه در این نسل پیشگیری شود. معضلاتی مثل اعتیاد، بزهكاری، بیكاری، فساد و فحشا، مهاجرت مخرب و‌... بیشتر پیش پای جوانان است. نتیجه اینكه جوان‌گرایی در سیاست نه یك شعار تبلیغاتی و تاكتیك كوتاه مدت بلكه یك ضرورت اجتناب‌ناپذیر است كه غفلت از آن پرهزینه خواهد بود.

امیر دبیری مهر