سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

معین معمار واژه ها


تاریخ بستر و مكان خوبی برای زندگی ابدی و جاودانه شدن است در این وادی هر كسی هم نمی تواند برای خود جا و مكانی بیابد و اسم و رسمی به هم بزند و در نهایت به ابدیت ملحق شود هر آن كو جان شیرین و عقل و خرد شریفی دارد در آغوش تاریخ خواهد آرمید تاریخ سرزمین ما ایران مملو از جانهای گرامی و شیرین است, ولی هر چه دارد بزرگ و حقیقتا شایسته زندگی همیشگی تاریخی اند یكی از این چهره ها دكتر محمد معین است كه در عمر تقریبا كوتاهش كارهایی را به انجام رساند كه در طی صدها سال هزاران و حتی میلیونها جان دیگر را یارای به انجام رساندن آن نبود معین به واژه ها هویت و شخصیت داد و خود به شخصیت همیشگی تاریخ تبدیل شد

براساس رسم معهود روزنامه‌نگاری معمولا در ایام وفات و یا تولد چهر‌ه‌های تاریخی و ادبی، در وهله اول بخش‌هایی از زندگی‌نامه آن چهره‌ها را شرح می‌دهند و به ترتیب از كارها و فعالیتهای علمی و یا عملی آنها هم سخن می‌گویند؛ البته این شیوه برای شناخت چهره‌های تاریخی و فرهنگی در نوع خود واجب و ضروری است. ولی باید توجه داشت كه فقط بیوگرافی نوشتن و به شرح زندگی شخصی بسنده كردن در واقع گاه به نوعی توضیح مطالب غیرضرور است، ولی خود این امر باز در قالب‌های خاصی قرار می‌گیرد كه در برخی مواقع شرح زندگی خصوصی افراد شاید از زندگی علمی و یا هنری آنها خواندنی‌تر باشد، مثلا همه افراد نمی‌توانند وارد گستره‌ی اندیشگی و یا علمی یك ریاضی‌دان شوند، اما شاید خواندن زندگی‌نامه آنها خالی از لطف نباشد. با این وصف به نظر من زندگی‌نامه بزرگان تاریخ بشری در نوع خود حاوی مطالب و درسهای آموزنده‌ای است كه چه بسا باعث تهییج و انگیزش خوانندگان هم شود، شاید مهمترین چیز در این بین نوع پرداخت و بیان راوی است؛ هر چه كه روایت شیرین، واقعی و بی‌پیرایه باشد مانند یك اثر علمی و ادبی در خواننده تأثیر خواهد گذاشت، اما اگر نویسنده نتواند چنانكه باید و شایسته است زندگی‌نامه چهره مورد نظر را خوب پرورش دهد تردیدی نیست كه نتیجه عكس خواهد داد. علی‌ایحال پر بیراه نیست كه در این مقال اندك نگاهی كوتاه به زندگی شخصی و علمی اندیشمند برجسته ایرانی دكتر محمد معین داشته باشم.

زندگی و دستاوردهای علمی معین

دكتر محمد معین روز دوشنبه نهم اردیبهشت ۱۲۹۷ شمسی در شهر رشت در یك خانواده‌ی مذهبی چشم به جهان گشود. پدر او شیخ ابوالقاسم از طلاب علوم دینی بود و جد پدری‌اش كه محمدتقی معین‌العلما نام داشت از روحانیون نامی و بزرگ عهد و زمان خود محسوب می‌شد. محمد هنوز شش سال بیشتر نداشت كه مادر و پدرش را فقط با فاصله پنج روز از دست داد. اول مادرش(طلعت) دیده از جهان فرو بست و پنج روز بعد پدرش(ابوالقاسم) نیز روی در نقاب خاك كشید. بعد از فوت والدینش جد پدری محمد سرپرستی او را به عهده گرفت. پرورش در خانواده‌ای اهل علم یقینا از عوامل مهم در درك محمد كوچك از زندگی پیرامون و دانش علمی و ادبی روزگار بود. اگر چه دكتر معین نتوانست از محضر جد اندیشمند خود در زمان طولانی بهره ببرد، ولی همان ۷ سال زندگی در كنار پدربزرگ به نوعی توانست پایه‌های شخصیتی او را شكل دهد. هنگامی كه محمد كوچك ۱۳ سال بیشتر نداشت پدربزرگش نیز چشم از جهان فرو بست تا محمد را در كوران آزمایش جدیدی قرار دهد. محمد تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه شماره یك رشت(شاهپور) گذراند و بعد از پایان سال اول متوسطه برای ادامه تحصیل به تهران آمد و دوره دوم متوسطه را در دارالفنون پی گرفت. وی از شاگردان برجسته كلاس بود و نمرات بالای او سبب می‌شد كه مورد توجه معلمان خود قرار گیرد. آگاهی او در حوزه زبان فارسی و زبان عربی به گونه‌‌ای بود كه اساتید او از شاگردی به سن و سال او انتظار نداشتند و همین امر سبب شد كه بتواند دوره‌های تحصیلی را با سرعت و موفقیت طی كند. كسب مدرك لیسانس ادبیات فارسی در ۱۶ سالگی در حقیقت نشانگر نبوغ و پشتكار دكتر محمد معین بود و همین توانایی‌ها در واقع سبب شد كه با سن كم در سال ۱۳۱۴ در حین انجام خدمت نظام به ریاست دانشسرای مقدماتی اهواز منصوب شود. بعد از چندی ریاست دانشسراهای وزارت فرهنگ و آموزش وپرورش را نیز به عهده گرفت. و جالب است كه به علت تسلط به زبان عربی در سال ۱۳۱۶ كتاب«علم‌النفس و آثاره فی‌التربیه والتعلیم»(روانشناسی تربیتی) نوشته دو تن از استادان مصری به نامهای «علی‌الجارم» و «مصطفی امین» را ترجمه كرد و در اهواز منتشر ساخت. شكی نیست آن چیزی كه باعث پیشرفت افراد می‌شود در وهله اول پشتكار و علاقه است، اگر پشتكار نباشد نبوغ به تنهایی راه به جایی نخواهد برد. این مهم را تاریخ به صراحت و روشنی پیش پای همگان گذاشته است و یكی از این چهره‌ها شخص دكتر محمد معین است. معین به گواهی تاریخ در زندگی خود فضایی خالی و تهی كه آن را به بطالت بگذراند نداشت و در همه حال در پی علم‌آموزی و كسب دانش بود. چه زمانی كه در خدمت نظام بود و چه هنگامی كه ریاست برخی از نهادها را به عهده داشت یك لحظه از علم‌آموزی دست برنداشت و جالب این است كه وی دانش را برای فرهنگ و تاریخ این آب و خاك می‌خواست نه برای كسب شهرت و یا مال‌اندوزی و ثروت. وی سعی می‌كرد كه به علوم زمان خود آگاهی یابد و با ابزار نوین بتواند به فرهنگ و زبان كشورش خدمت كند. خدمات او به فرهنگ و ادب ایران زمین نه تنها فراموش نمی‌شود بلكه از ستون‌های قابل اعتنا و شایسته برای همه اهل تحقیق و تتبع است. زمانی كه معین ریاست دانشسراها را به عهده دارد در همین حال با دانشگاه روانشناسی بروكسل به صورت مكاتبه‌ای در ارتباط است و دوره‌های روانشناسی عملی (خط‌شناسی، قیافه‌شناسی و مغزشناسی) را گذرانده و از آن دانشگاه مدرك قبولی دریافت می‌كند. دكتر محمد معین به نظر من هنوز یك استثنا است. فردی كه با زبانهای اوستایی، سانسكریت، پارسی‌باستان، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و لاتین آشنایی دارد و به برخی از این زبانها تكلم می‌كند نمی‌تواند یك فرد عادی باشد، آن هم زمانی كه وسایل ارتباط جمعی در ضعیف‌ترین شكل خود بودند و ابزارهای ارتباطی در ایران در حقیقت ابتدایی بود و فقط جان عاشق و شیدایی می‌خواست كه با وجود فقر امكانات به چنان توانایی و دانایی برسد و در عین حال نمی‌توان این همه پشتكار و جدیت او را نستود. كه ستایش اگر برای خداست ولی شكی نیست كه بهترین بندگان او را هم می‌توان ستود و دكتر محمد معین هم فردی ستودنی است. از اینكه در تاریخ دانشگاه ادبیات ایران نام دكتر محمد معین به عنوان اولین دكترای زبان و ادب فارسی درج است در واقع خود نشان‌دهنده بزرگی و مقام اوست.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید