چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
از آموزش حروف الفبا تا برگزاری انواع مراسم
در تهران قدیم، پیش از تاسیس مدارس به شیوه جدید، دانشآموزان از شش تا ۱۸ سالگی باید در مکانهایی به نام مکتبخانه، خواندن و نوشتن را فرا میگرفتند. اما به دلیل استفاده از روشهای سختگیرانه و مستبدانهای که در این مکتبخانهها اجرا میشد، بیشتر محصلین از رفتن به مکتب رفتن سر باز میزدند تا جایی که در آغاز مشروطیت تنها سهدرصد از کل جمعیت کشور باسواد بودند و مابقی نمیتوانستند بخوانند و بنویسند.
● ماهیت مکتب خانه
در آن روزگار دو نوع مکتبخانه وجود داشت، یکی به صورت خصوصی که در منازل اعیان، اشراف و رجال برای فرزندانشان بود و نوع دیگر مکتبخانههای عمومی بودند که تمام طبقات و خانوادهها فرزندانشان را راهی آنجا میکردند. شهریه مکتبخانههای اعیانی، ۱۰قران (۱۰ریال) و مکتبخانههای معمولی بین پنج تا ۱۰قران بود. مکتبخانه، از اتاقهایی در کوچه، گذر، بالاخانههای مشرف به کوچه و اتاقهای جلو هشتی خانهها به صورتی که مزاحم اهل خانه نباشد تشکیل میشد. البته گاهی هم بعضی از مکتبخانهها، اتاق یا سردابی برای تنبیه و مجازات شاگردان بازیگوش و درسنخوان داشتند که به آن محل سیاهچال میگفتند که مدت کمی شاگردان را در آنجا نگه میداشتند. این مکتبخانهها توسط ملا یا ملاباجیهای زن شناخته شده محلات اداره میشد که هیچکدام از آنها نباید سوءسابقه داشته باشند. ملاها با عمامه، عبا و ردا و ملاباجی زن نیز با چادر و چارقد، با ترشرویی با شاگردان برخورد میکردند. معمولا ملا و ملاباجیها زن و شوهر بودند که شوهر دکان و زن مکتبخانه را میگرداند یا برعکس. صورت ظاهری مکتبخانه عبارت بود از یک دست نمد، فرش، حصیر یا گلیمی مندرس، میز پایه کوتاه، تشکچه مکتبدار و دانشآموزان زیراندازهایی مثل قالیچه پادری، تکه قالی، گلیم که هرکسی بر حسب وسع مالی خانوادهاش به همراه خود میآورد. همچنین چندین ترکه از درختان آلبالو و انار که کنار میز قرار داشت و چوب فلکی نیز در کنار اتاق.
● تنبیه شاگردان
به دلیل سختگیریها و روشهای دیکتاتوریای که مکتبدارها بهکار میگرفتند، شاگردان هم، دست به اقدامات شیطنتآمیزی میزدند یا اینکه از خواندن درس سر باز میزدند. مکتبدارها برای اطفالی که نیاز به تنبیه داشتند ابتدا از ترکه استفاده میکردند. ترکه کوتاهی بود برای شاگردانی که پای میز کوتاه معلم مینشستند و در دسترس بودند و دیگری چوب ترکه بلندی بود که برای کسانی که دورتر نشسته بودند، از دیگر انواع تنبیه برای شاگردان، ریگ گذاشتن زیر لالهگوش و مداد میان انگشتان گذاشتن بود. اما بدترین تنبیهی که برای شاگردان اجرا میشد، چوبفلک بود که هنوز در اذهان تهرانیان قدیم بهجا مانده است. چوبفلک، چوبی به قطر دسته بیل به طول یک متر و نیم بود که در دو قطعه میان آن با سی، چهل سانت فاصله دو سوراخ ایجاد کرده بودند. طنابی به طول یک متر از سوراخها گذرانده و سر آن را گره میزدند. طرز کار بهاینگونه بود که مقصر را میخواباندند و پاهایشان را از طناب رد کرده و دو نفر نیز دو سوی چوب را گرفته و آن را محکم میپیچاندند تا پاها از طناب خارج نشود و یک نفر هم مامور چوبزدن به کف پاها میشد که متاسفانه ترکه و چوبفلک تا سالها پس از به وجود آمدن مدارس نیز ادامه داشت. زجر و آزار مکتبدار نسبت به شاگردان به اندازهای بود که مرخص کردن آنها از چنگ مکتبداران ثواب بزرگی به شمار میآمد که دردها را شفا میداد و حاجتها روا میساخت، مثلا اگر زنی در حال وضع حمل بود و کار به سختی میکشید، فورا اطرافیان زائو، پولی به یکی از مکتبداران میدادند که مکتب را تعطیل و شاگردان را مرخص کند تا به خوشی این آزادشدگان، خداوند به مریض آنها رحم کرده و زائو زودتر از شکنجه زایمان رهایی پیدا کند.
● دروسی که آموزش داده میشد
دروسی که در مکتبخانهها تدریس میشد عبارت بود از خواندن و نوشتن حروف الفبا و در سال دوم به آنها عمجزو (جزوهای از سورههای کوچک قرآن) آموزش داده و در سالهای بعد قرآن، گلستان سعدی، نصاب الصبیان، جامع عباسی، ابواب الجناس و... . تدریس میشد. همچنین معلم مکتبخانه مکلف بود تا شاگردان خود را به معارف دینی و مذهبی آشنا کند. در قبال آموزشهایی که ملا و ملاباجیها به فرزندان مردم میدادند، از شاگردان این انتظار را داشتند تا فرمانهای آنها را اجرا کنند. مانند جاروکردن دکان، اتاق مکتبخانه و حیاط، پر کردن کوزه یا تغار آبخوری، بادبزن به دست گرفتن بالای سر ملا یا ملا باجی در تابستان، منقل آتش بهپا کردن در زمستان، چای و قلیان درست کردن، خرید نان، سبزی و مایحتاج، نگهداری از کودکان خردسال ملاباجی و... . همچنین در هر عید و عزا برایشان قند و تنباکو و به هر مناسبت غذای پخته از خانه برای ملا و ملاباجیها میآوردند. با اینکه گفته میشد مکتبداران به مال مردم چشم طمع داشتند اما در نزد عوام از احترام خاصی برخوردار بودند و آنها را مثل فرشته رحمتی میدیدند که فرزندانشان را از گمراهی و ضلالت نجات میدهند. بهعنوان مثال در عوض آموزش نابینایان یا کودنها پولی دریافت نمیکردند ولی در قبال آن خانوادهها برای آنها پیشکش و فرستادنیهای زیادی میآوردند.
● شغل دوم ملا و ملاباجیها
ملاها و ملاباجیها علاوه بر آنکه در مکتبها، آموزش میدادند، در مجالس خانوادگی به قرائت قرآن، مولودی، سفره حضرت عباس، زینب، رقیه و... میپرداختند. همچنین به خواندن و نوشتن کاغذهایی که مردم بیسواد برایشان میآوردند خود را مشغول میکردند. ساعت معلومکردن، استخاره کردن، اذان به گوش بچه گفتن، اسم گذاشتن، دعای فرج پای زائو خواندن، هفت و چله خانگی برگزار کردن، همگی به پای ملا و ملاباجیها بود.
فرزانه نیکروح متین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست