یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بازنده بزرگ بازی خزر


مقامات بلند پایه ترکیه, آذربایجان, گرجستان و قزاقستان درهیجدهم نوامبر ۱۹۹۹ در ترکیه گرد آمدند تا با امضای «بیانیه استانبول», عزم راسخ خود را برای ساخت خط لوله «باکو تفلیس جیهان» اعلام کنند بیل کلینتون, در مقام رئیس جمهوری آمریکا که برای دیداری رسمی از ترکیه به این کشور سفر کرده بود, «بیانیه استانبول» را به عنوان شاهد امضا کرد تا نشان دهد آمریکا تا چه اندازه به ساخت این خط لوله اهمیت می دهد

در آن هنگام پایین بودن بهای نفت، بالا بودن هزینه تولید نفت خزر و هزینه ساخت این خط لوله سبب شد که مقامات نفتی و سیاسی ایران، امضای بیانیه استانبول را اقدامی صرفا سیاسی بخوانند که سند آن در بایگانی کشورهای ذی نفع خاک خواهد خورد، اما کشورهای امضا کننده این بیانیه، چند روز پیش در مراسمی با شکوه، آغاز بهره برداری از این خط لوله را جشن گرفتند. ذخایر نفت خزر، برای آمریكا، افزون بر منافع اقتصادی،‌ به لحاظ منافع بلند مدت راهبردی نیز اهمیت به سزایی دارد. ذخایر نفت این منطقه آن قدرها که تصور می شد، فراوان و غنی نیست و با خوشبینانه ترین برآوردها، می تواند جانشین مناسبی برای آن باشد. با وجود این، برای زمام داران آمریكا منبعی با ارزش است.تأمین انرژی از محلی غیر از خلیج فارس یكی از اصلی ترین اولویت های سیاست های انرژی آمریكا است. جرج بوش، همچون پیشنیان خود، تعدد منابع تأمین انرژی و تنوع مسیر های انتقالی آن را از عناصر مهم تأمین امنیت ملی می داند. ذخایر نفت خزر به غرب نزدیك است و مهم تر آنكه صاحبان آن، عضو اوپك نیستند. همچنین از دید دولت مردان آمریکا، کوتاه کردن دست ایران و روسیه از نقش آفرینی در انتقال نفت این منطقه، از مصداق های تامین امنیت عرضه انرژی به شمار می رود. از این رو، آمریكا با حمایت به موقع از تولید نفت در این منطقه و حمایت از طرح های انتقال آن از مسیر شرق به غرب، بیشتر به منافع سیاسی و امنیتی خود نظر داشت تا منافع اقتصادی. طبیعی است كه آمریكا تمام تخم مرغ های خود را در یك سبد نگذارد. از این رو برای این كه چنین نكند به ناچار قواعد و ضوابط اقتصاد رقابتی و دنیای آزاد را به كنار نهاد و كار خود را مصلحت اندیشانه و با قدرت سیاسی به پیش برد. حمایت گسترده سیاسی از ساخت «خط لوله شرق به غرب»، بده- بستان با روسیه، حمایت گسترده از جمهوری آذربایجان، ‌جلوگیری از دستیابی ایران به منابع بحر خزر و حمایت های نظامی از جمهوری های تازه استقلال یافته، اصلی ترین اقدام هایی است كه آمریكا برای تأمین هدف های خود در این منطقه، به جد و جهد تمام انجام داده و می دهد. برای متنوع ساختن منابع عرضه انرژی، ذخایر كافی نفت و گاز در این منطقه وجود دارد، اما انتقال آن از مسیر دلخواه آمریكا به بازارهای جهانی بسیار دشوارتر از توسعه میدان های نفتی این ارزیابی می شد. آمریكا با توجه به ملاحظات سیاسی و در چارچوب منافع ملی خود، آشکارا از ساخت خطوط لوله ای حمایت کرد که همگان، بر غیر اقتصادی بودند آن تاکید داشتند. حمایت از شركت های نفتی خصوصی، ‌حمایت از دول منطقه، به ویژه جمهوری آذربایجان، گماردن نماینده و مشاور ویژه برای رئیس جمهور و وزیر خارجه در امر دریای خزر،‌ حمایت از دانشگاه های معتبر، برای انجام دادن بررسی های دقیق و گسترده به منظور شناسایی منافع آمریكا در این منطقه و به دست دادن راهكارهای اجرایی برای دستیابی به آن، از جمله اقدام هایی است كه آمریكا از آن غافل نبوده و كم و بیش در پیگیری آن موفق عمل كرده است. خط لوله باكو- جیهان برای انتقال روزانه یك میلیون بشكه نفت از آذربایجان به بندر جیهان در دریای مدیترانه طراحی شده است. خط لوله یاد شده از قلمرو جمهوری های آذربایجان، گرجستان و تركیه می گذرد. طول آن نزدیك به ۱۷۶۰ كیلومتر است و هزینه احداث آن ۳ تا ۴ میلیارد دلار برآورد شده است. بیشتر شركت های بزرگ نفتی این خط لوله را به لحاظ اقتصادی به صرفه نمی دانستند و بر این باور بودند که نفت صادراتی این منطقه برای پوشاندن هزینه های آن طرح كافی نیست. مدافعان محیط زیست نیز به طور رسمی با اجرای این طرح مخالف کردند. هنگامی که عملیات ساخت این خط لوله آغاز شد، ۶۴ سازمان غیر دولتی در اروپا و آمریكا مخالفت خود را با آن علام كردند. این سازمان ها طی یاد داشتی به مسئولان بانك جهانی، بانك توسعه و ترمیم اروپا، بانك صادرات و واردات آمریكا و بانك تعاون بین المللی ژاپن، دلایل مخالفت خود را ابراز داشتند. به اعتقاد آنان این خط لوله توجیه اقتصادی ندارد و به دلیل وجود مناقشات قومی و ملی در مسیر این خط لوله، ‌امكان عملیات خرابكارانه وجود دارد که پیامدهای ناگواری برای محیط زیست درپی خواهد داشت. امضا كنندگان نامه، از سازمان ها و مجامع بین المللی یاد شده خواستند تا هنگامی که تمام شرایط لازم برای حفاظت از محیط زیست و تأمین حقوق ملی و منطقه فراهم نشود؛ از تأمین منابع مالی این طرح خودداری ورزند. به هر تقدیر، خط لوله پرمناقشه باکو- جیهان با وجود تمام عوامل اقتصادی و زیست محیطی بازدارنده، سرانجام به بهره برداری رسید. کشورهای درگیر در این طرح هریک به گونه ای از منافع آن بهره مند شدند:

۱- ترکیه، با حمایت آمریکا، توانست نقش مهمی در انتقال نفت خزر به بازار های جهانی به عهده گیرد و از قبل آن افزون بر به دست آوردن درآمدهای ناشی از «حق انتقال»، پیوند های سیاسی اقتصادی خود را با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز مستحکم کند.

۲-جمهوری آذربایجان در «دیپلماسی نفتی» پیروزی ارزشمندی به دست آورد و ضمن آسان سازی صدور نفت خود به اروپا و کسب درآمدهای ناشی از انتقال نفت دیگر کشورهای منطقه، به منبعی قابل اعتماد برای تامین انرژی اروپا تبدیل شد. شاید از این رهگذر راه پیوستن آذربایجان به «ناتو» نیز هموارتر شود.

۳- جمهوری قزاقستان از سرزمین بسته خود، راه مطمئن دیگری به بازارهای آزاد باز کرد و برای متنوع ساختن مسیرهای صادراتی نفت خود گامی دیگر برداشت. افزون بر این، با کشورهای غربی پیوند محکم تری بر قرار کرد و این، برای کشورهایی که نظام حکومتی آن ها با معیارهای کشورهای آزاد و مردم سالار همخوانی ندارد، دستاوردی با ارزشی به شمار می آید.

۴- جمهوری فقیر گرجستان نیز افزون بر ایجاد منبع درآمد، نقش مهمی در تامین صلح و آرامش در منطقه، به ویژه مناقشه میان روسیه و چچن، به عهده می گیرد.

۵- منافعی که از ساخت این خط لوله نصیب آمریکا می شود بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. آمریکا برای کاستن از وابستگی خود به نفت خلیج فارس، یک گام پیش نهاد و برای محروم کردن ایران و روسیه از درآمد زایی و نقش آفرینی در انتقال نفت خزر، اقدامی درخور توجه ای را به سرانجام رساند. همچنین از وابستگی کشورهای منطقه خزر به شبکه های خط لوله روسیه کاسته شد و کشورهای نزدیک به آمریکا (آذربایجان، ترکیه و گرجستان) هر یک به منافعی درخور توجه دست یافتند. به هر تقدیر این کشورها از رهگذر نزدیکی و دوستی با آمریکا به نان و نوایی رسیدند و دریافتند که دوستی با قدرت های بزرگ غیر منطقه ای هم می تواند برای آنها سودمند باشد. باکو-تفلیس- جیهان، یکی از پرهزینه ترین و ایران یکی از کم هزینه ترین و اقتصای ترین مسیرهای صادرات نفت خزر به شمار می رفت، با وجود این ایران نتوانست در انتقال نفت این منطقه نقش شایسته و بایسته ای به عهده بگیرد. بسیاری از کارشنان بر این باور بودند که به مجرد وارد شدن فشارهای اقتصادی، انتقال نفت از مسیر باکو-جیهان، زیان ده خواهد شد و مسیر ارزان تری نظیر ایران، در اولویت صادرات قرار خواهد گرفت، اما در عمل چنین نشد. آمریکا نشان داد که می تواند با استفاده از ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود، یک طرح زیان ده و غیر اقتصادی بزرگ را اجرا گذارد و به پایان ببرد. هیچ بعید نیست که اگر ضرورت ایجاب کند، بار دیگر چنین کند. در بازی خزر در عمل ایران و روسیه از نقش آفرینی در منطقه خزر کنار گذاشته شدند. البته روسیه توانست با استفاده از نفوذ قوی خود در منطقه امتیازهایی نصیب خود کند، اما در این میان، ایران، بازنده بزرگ بازی خزر شد.

هنوز بازی های دیگری در منطقه در پیش رو است. باید فرصت را غنیمت شماریم و خود را برای بازی های بعدی آماده کنیم. بازی خزر تجربه ای بود که اگر هوشمندانه عمل کنیم، در بازی انتقال گازطبیعی به هند و پاکستان به کارمان خواهد آمد. می توانیم در آن بازی، پیروز میدان باشیم اگر بتوانیم از تمام ظرفیت های خود استفاده کنیم.