چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بازمانده
از هر حقیقتی که دربارهی اصالت درختان و رودخانهها و شهرها بود؛
خودم را جدا کردم.
نامم خیابانی خواهد شد برای خداحافظی
و قلبم در عکسهای رادیولوژی دیده خواهد شد!
من حتی خودم را از تو جدا کردم؛
ای مادر تمامی آسمانها و خانههای بیغم
حالا خون من؛ پناهندهای است متعلق به ارواح بیشمار و زخمهای باز
خدای من در فسفر چوب کبریت زندگی میکند؛
در خاکستری که هیزم دارد
وقتی که میخوابم به نقشهی جهان احتیاجی ندارم
حالا سایهی ساقهیگندم؛ تنم را میپوشاند
و کلمات من همانقدر با ارزشند
که یک ساعت دیواری قدیمی که زمان را اندازه نمیگیرد
از خودم جدایی ساز کردم تا به پوست تو برسم که بوی عسل و باد میدهد
به نام تو بازگشتم
که معنای تشویشی میدهد
که آرامم میکند
که دروازههای شهر را در خوابهای من باز میکند
از هوا؛ آب و آتش خودم را جدا کردم
از زمینی که در آن آفریده شدمَ.
درون من، موطن من اقامت دارد.
نیکولا مادزیروف
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست