شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

آیا جنگ تمدن ها نزدیک است


آیا جنگ تمدن ها نزدیک است

در پی افزایش اقدامات ضد اسلامی در جهان

بیش از چند دهه از مطرح شدن نظریه برخورد تمدن های ساموئل هانتینگتون نمی گذرد. در این نظریه هانتینگتون به جهان غرب هشدار داده‌است، که در قرن آینده رویا‌رویی و برخورد جدی بین تمدنهای گوناگون و از آن جمله برخورد تمدنهای غرب با اتحاد تمدنهای اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. ساموئل هانتینگتون ، آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر جدید را تحت عنوان برخورد تمدنها یاد می کند.

آن طور که از شواهد و قراین بر می آید این نظریه تاکنون توانسته است در میان برخی از اندیشمندان خارجی و حتی داخلی رسوخ کند! امروزه بسیاری از فیلم ها و سریال ها، رمان ها و حتی بسیاری از تحلیل های سیاسی در جهان به سمت نبرد آخر الزمانی پیش رفته است به گونه ای که در میان غالب آثار هنری و فرهنگی غرب به خوبی این نگاه آرماگدونی حکمفرما شده است!

چندی پیش نیز وقتی کشیش آمریکایی در ایالات فلوریدا ایالات متحده خواست تا دلیل اقدام موهن خویش را در قبال کلام الله مجید توجیه کند صحبت های خویش را با این جمله آغاز کرد : دیگر زمان نبرد نهایی نزدیک شده است"

اما آیا به راستی ما به جنگ آخر الزمان نزدیک شده ایم ؟! آیا زمان آن فرا رسیده است تا تمدن ها در تصادمی خونبار صیقل بخورند ؟! آیا اهانت به قرآن مجید در قلب به اصطلاح تمدن مدرنیته نشان از به صدا در آمدن ناقوس جنگ آرماگدون است و یا اینکه باید با رویکردی دیگر به تحلیل این موضوع پرداخت.

متاسفانه یکی از اساسی ترین مشکل ها که همیشه صاحب نظران و مفسران سیاسی با این مواجه بوده اند دریافت بی چون و چرای قالب های تحلیلی از غرب است.

بی شک اگر ما نیز دیدمان نسبت به پایان دنیا از روزنه غرب مدرن باشد باید بپذیریم که توهین به قرآن اولین برگ از آغاز تصادم خونبار و مرگبار تمدن ها در اوایل قرن بیست و یکم است. اما آنچه که از متون اسلامی و فحوای اندیشه شیعی به دست می آید آن است که اساسا در آخر الزمان جنگی بین تمدن ها رخ نخواهد داد. در اندیشه شیعه در آخر الزمان همچون فیلم های هالیوودی میلیون ها انسان کشته نمی شود و جهان با خطر نابودی مواجه نمی گردد . بلکه ظهور منجی بر حق ،حضرت صاحب الامر (روحی فداه) منوط بر ایجاد یک خواست جهانی در میان عالمیان است . به عبارت بهتر ظهور منجی زمانی رخ می دهد که انسان ها حقیقتا طالب و مایل به ظهور چنان منجی باشند.

با این حال لازم به نظر می رسد که اندکی بیشتر در خصوص ماهیت اقدامات غرب که رنگ و بوی آخر الزمانی به خود گرفته است تامل کنیم.طی چند سال اخیر سیاست های متعددی در سطح جهان علیه مسلمانان به راه افتاده که نشانگر دست های پرکارپشت پرده است.

از سوی دیگر امروزه هر آنچه که در رسانه های غربی و علی الخصوص سینمای هالیوود تولید می شود به نحوی صحبت کردن از آخرالزمان است . آخر الزمانی که در آن غرب مدرن باید با تمسک به پدیده عشق انسانی در برابر نیروهای شر [ گفتنی است در اکثر فیلم ها و سریال های غربی شر مطلق از سرزمینی در شرق طلوع می کند ] ایستادگی می کند و جهان را نجات دهد.

اما به راستی دلیل این همه ایجاد نگرانی در میان افکار عمومی دنیای غرب چیست ؟! چرا غرب هر روز انسان ها را بیش از پیش در مورد آخر الزمان نگران می کند ؟!چرا طی چند سال اخیر موج اسلام هراسی در سطح جهانی به شدت گسترش یافته است؟!

شاید مهمترین دلیل این اقدامات غرب را باید در فلسفه وجودی این تمدن دانست. در واقع می توان گفت ماهیت و ذات غرب مدرن به گونه ای است که خواهان ایجاد نگرانی و اضطراب در میان ابنای بشر است. اگر بخواهیم مهمترین مولفه ماهیت ساز غرب مدرن را شرح دهیم باید بگوییم در این تفکر انسان منقطع از وحی مدار هستی را تشکیل می دهد. اومانیسم ، لذت محوری ، تکیه بر علوم پوزیتیویستی و عقل ابزاری از مهمترین ارکان غرب مدرن است که انسان را به تدریج به وادی ضلالت رهنمون ساخته است .

اما باید دانست پس از تقریبا یک صدسال از استقرار این گفتمان فکری بر غرب نتایج و پیامدهای خطرناک این تفکر به شدت محسوس و ملموس است. امروز تمدن غرب به تدریج به سمت نیهیلیسم و پوچ انگاری در حال حرکت است . راسیونالیسم که زمانی دین را از صحنه زندگی انسان ها بیرون کرده بود امروز به یک پدیده خود ویرانگر بدل شده است ، پدیده ای که نتیجه آن چیزی جز یاس ، ناامیدی و بی میلی نسبت به زندگی نیست.

در چنین وضعیتی ایجاد یک دشمن فرضی و نگران ساختن افکار عمومی غرب در خصوص چنین موضوعی کاملا محتمل به نظر می رسد.امروز نظریه سازان در غرب درصدد آنند تا هر روز بیش از پیش انسان معاصر را درگیر ترس و وحشت کنند . ترس و وحشتی که در خلال آن یاس ها و ناامیدی ها که همگی ناشی از فراموش کردن اصل فطرت انسانی است به دیار نسیان سپرده می شوند .

نگاهی بر عملکرد رسانه های خبری تحلیلی غرب به خوبی ما را به این باور می رساند که پروژه اسلام هراسی ، یکی کردن مسلمانان و تروریست ها و خشن جلوه دادن دین مبین اسلام از جمله اصول و برنامه های اولویت دار دنیای غرب است . از این روست که می توان اقدام اخیر اقلیتی صرف در ایالات متحده در توهین به قرآن مجید را نیز مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.

این اقدام که در برابر سکوت معنا دار مقامات غربی و علی الخصوص کاخ سفید رخ داد حکایت از آغاز موج جدیدی از پروژه اسلام هراسی در غرب دارد . پروژه ای که هدف اصلی آن اغوای افکار عمومی غربی است. طی چندین ساله اخیر غرب به تدریج سعی کرده است تا به موضوعات تفرقه آمیز دامن بزند . انتشار کاریکاتور های توهین آمیز نسبت به پیامبر اکرم در دانمارک ، منع ساخت مناره در سوئیس و هم اکنون توهین به کلام الله مجید در خیابان های آمریکا یک پروسه هدف دار است که در قفای آن اندیشه های صهیونیستی غنوده است.

لذا در نهایت باید گفت بر خلاف آنچه که غرب سعی دارد در خصوص آخر الزمان مطرح سازد هیچ گونه برخورد بین تمدنی صورت نخواهد پذیرفت . آنچه که امروز از افکار عمومی جهان بر می آید آن است که نوعی بیداری نسبت به عملکردهای غرب و بنیان های نظری آن پدید آمده است . بیداری ای که نوید جهانی سازی به سبک مهدوی را به انسان ها بشارت می دهد . از این رو می توان گفت اقدام موهن در خصوص قرآن کریم که با حمایت ضمنی مقامات غربی رو به رو شد تنها به ایجاد بیداری و آگاهی بیشتر افکار عمومی جهان نسبت به ماهیت اقدامات غرب منتج خواهد شد .

محمد اسکندری