سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

همه در تولید زندانی مقصریم


همه در تولید زندانی مقصریم

می گویند حضرت یوسف وقتی از زندان مصر آزاد شد دستور داد بالای سر در زندان بنویسند «اینجا قبرستان زنده هاست » این را می گویم تا بدانیم زندان جای خوبی نیست, حتی اگر همه شرایط رفاهی, تفریحی, فرهنگی, اجتماعی, مذهبی و روانی در آن مهیا باشد

می‌گویند حضرت یوسف وقتی از زندان مصر آزاد شد دستور داد بالای سر در زندان بنویسند «اینجا قبرستان زنده‌هاست.» این را می‌گویم تا بدانیم زندان جای خوبی نیست، حتی اگر همه شرایط رفاهی، تفریحی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و روانی در آن مهیا باشد.

بیشتر مردم زندان را محصول عملکرد دستگاه قضایی می دانند، در حالی که زندان به عنوان مکانی که آزادی های اجتماعی را سلب می کند و اثرات نامطلوبی بر زندانی و خانواده او می گذارد محصول عملکرد همه ارکان کشور است.

شاید عده ای قبول نداشته باشند، اما مهم ترین نقش در تولید زندانی را مردم به عهده دارند. بیشتر مردم فکر می کنند بهترین راه حل برای احقاق حقوقشان زندانی کردن طرف مقابل است.

در واقع بسیاری از مردم به دنبال تبدیل دعواهای حقوقی به کیفری هستند، چون به گمانشان از این طریق فرد مورد نظر را بیشتر تحت فشار می گذارند و زودتر به حقوقشان می رسند.

در کنار مردم، دستگاه های اجرایی یعنی دولت نیز در تولید زندانی نقش دارد، چون بخشی از لوایح دولت که با هدف جلوگیری از آسیب های احتمالی ناشی از قانون گریزی مردم به مجلس ارسال می شود در نهایت زندان را راه مقابله با تخلفات و تعرضات می داند.

در این میان مجلس نیز نقش آفرین است، چون لوایح اینچنینی دولت را تصویب می کند و خود نیز طرح هایی را با این مضمون به تصویب می رساند که البته در این حوزه نباید نقش آفرینی دستگاه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و انتظامی را در تولید زندانی از نظر دور داشت.

موضوع این است که در رابطه با زندان و زندانی ما نیازمند تغییر نگاه هستیم؛ یعنی به درجه ای برسیم که راه حل همه مشکلات را به زندان افتادن فرد خطاکار نبینیم.

در بیشتر کشورهای دنیا چنین تغییر نگاهی به وجود آمده به طوری که مردم به واسطه جرایم مالی و حقوقی، تخلفات غیرخطرناک، داشتن رفتارهای ناصحیح در اجتماع، نداشتن مهریه، دیه ناشی از تصادف و ده ها و صدها تخلف و جرم سطحی و سبک از این دست به زندان نمی روند.

علت نیز این است که حکومت ها در این کشورها به این نتیجه رسیده اند که اگر با به زندان افتادن یک فرد، یک مشکل حل می شود در عوض ده ها معضل جدید به وجود می آید و دامنگیر اجتماع می شود.

فردی که به زندان می افتد، اگر سرپرست خانواده اش باشد اولین پیامد رفتن او به زندان این است که امرار معاش آن خانواده قطع می شود که این مساله قوی ترین عامل در فروپاشی این خانواده است.

اختلال در تحصیل فرزندان فرد زندانی نیز اتفاقی است که دور از چشم همگان رخ می دهد، اما آمارها گویای این واقعیت است که بیشتر فرزندان زندانیان جزو ترک تحصیلکرده ها هستند.

خانواده بیشتر زندانیان، گرفتار انواع آسیب های اجتماعی ناشی از نبود سرپرست نیز می شوند آن هم در شرایطی که هیچ دستگاه و نهادی خود را متولی اداره امور خانواده زندانیان نمی داند.

اما سوال این است که این خانواده ها تا چه زمانی می توانند با کوچک کردن خود نزد بستگان، اقوام و آشنایان زندگی سخت خود را با قرض گرفتن اداره کنند؟

اگر اینها را کنار بگذاریم، هزینه های آشکار و پنهان برای کشور نیز کم از این نیست. طراحی و ساخت زندان ها، هزینه های نگهداری و پرسنلی، هزینه های بهداشت و درمان، تغذیه و اصلاح و تربیت زندانیان بسیار گران است و سنگینی آن بر دوش کشور احساس می شود. البته اینها هزینه های آشکار است که با عدد و رقم قابل ارائه است، برخلاف هزینه های پنهان همچون ایجاد سوءپیشینه برای زندانیان که تبعات منفی آن دامن بسیاری از افراد را گرفته است.

شاید کمی شعارگونه به نظر برسد، اما بسیاری از این هزینه را می شود با تقویت روحیه گذشت میان مردم از بین برد.

البته شکی نیست که برخی جرایم نیازمند برخورد قهری است و زندان برای نگهداری گروهی از مجرمان خطرناک ضروری است، اما منظور ما آن بخش از پرونده هاست که با گذشت و چشمپوشی می تواند اصلا در محاکم تشکیل نشود.

از نظر ما اگر دستگاه های قانونگذاری، اجرایی، نظامی، انتظامی و قضایی نیز چشم خود را به برخی تخلفات سطحی و غیرموثر مردم بسته نگه دارند دیگر کمتر به زندان و زندانیان نیاز خواهیم داشت.

رحیم مطهرنژاد

مدیرعامل بنیاد تعاون و حرفه آموزی زندانیان