چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
کودکان دوست دارند در برنامه سازی مشارکت کنند
در گذشتههای نهچندان دور، هر سال سهم بچهها از تلویزیون، کارتونهای تاریخ گذشتهای بود که عموما نیز در خارج کشور تولید میشد. اما در چند سال گذشته و با پیشرفت تکنیکهای انیمیشن در ایران و تولید زیاد این انیمیشنها، کودکان از برنامههای جدید بهره بردند. در این میان اما نیاز کودکان تنها با دیدن کارتون یا چند انیمیشن برطرف نمیشد و نیاز به برنامههای ترکیبی یا مجریمحور و سرگرمکننده کاملا حس شد.
به دلیل درک ضرورت ایجاد چنین برنامههایی از سوی مدیران تلویزیون، برنامههایی با حضور مجریان و خود بچهها در تلویزیون تولید شد. شاید بتوان گفت عموپورنگ اولین برنامهای بود که به طور اختصاصی و به صورت زنده برای کودکان اجرا و از استقبال خوبی برخوردار شد. در آن زمان مخاطب کودک برای اولین بار برنامهای میدید که در آن مجری ارتباط تلفنی و زنده با او برقرار میکرد، برایش شعرهای کودکانه میخواند و همراه امیرمحمد و صدای گلیجان، بخشهای کودکانه اجرا میکرد.
برنامههای کودک ویژگیهای خاصی دارد که آنها را از دیگر برنامههای ترکیبی متمایز میکند. اولین ویژگی آنها به خصوصیات ذاتی مخاطبان برمیگردد. این برنامهها به علت آسیبپذیر بودن مخاطبان خود باید بسیار فکرشده عمل کنند.
بد نیست نگاه دوباره و کارشناسانهای به این برنامهها داشت و پذیرفت صرفا با اتکا به چند خاله و عمو، ساخت چند عروسک و رنگ و وارنگ کردن استودیوی برنامه کودک موفقی شکل نمیگیرد.
برنامهسازی برای کودکان در گستره جهان و با شرایط بومی و فرهنگی خاص، نیازمند تحقیقات میدانی گستردهای است که باید بیشتر مورد توجه برنامهسازان و سیاستگذاران قرار گیرد.
کودکان ما امروزه در کنار تربیت خانوادگی و مدرسهای، از تربیت رسانهای نیز برخوردارند و تلویزیون علاوه بر پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی میتواند بر رفتار و رشد فکری کودکان تاثیر بگذارد و به نوعی علاقه و گیرایی را در قالب برنامهها در کودکان ایجاد کند.
برنامه «ململ» که با بخشهای متنوعی همچون جنگ هفته، پزشکی ـ سلامت، پیامهای بازرگانی، دانستنیها و مشاوره تلفنی از شبکه دو پخش میشود یکی از نمونههای خوب برنامههای آموزشی است. این برنامه هر روز با دو بخش جدید روی آنتن میرود که هرکدام از این بخشها به ارائه نکات آموزنده درباره مسائل تربیتی میپردازد.
مشارکت یکی دیگر از ویژگیهای اصلی برنامههای کودک به شمار میرود. به این معنا که بیشتر برنامههای تلویزیونی به سوی زنده اجرا شدن پیش میرود و از آنجا که یک برنامه زنده، مشارکت سطح بالایی میطلبد، مشارکت در تولید یک برنامه زنده به عنوان یک قالب برنامهسازی مطرح شده است.
در این میان اما دست برنامهسازان کودک به علت ویژگیهای ذاتی خود در به کار گرفتن کودکان و درگیر کردن آنها در برنامه از دیگر برنامهها بازتر است.
در حال حاضر مشارکت کودکان در برنامهها تنها به دست زدن و شادی کردن مصنوعی و اجباری ختم میشود (همچون برنامه خاله شادونه) در صورتی که کودکان به دلیل خاصیت درونی خود یعنی کنجکاوی نیاز دارند دنیای پیرامون خودشان را کشف کنند.
آنها نمیتوانند روی صندلی بنشینند و به حرفهای مجریان گوش کنند. آنها منتظر فرصتی هستند تا ارتباط نزدیک با مجری را تجربه کنند؛ با همسن و سالان خود نقاشی کرده، برای سایر کودکان برنامه اجرا کنند و از همه مهمتر به بازی گرفته شوند و احساس کنند در برنامه نقش فعالانهای دارند. در برنامه «جمعه به جمعه» (فیتیله سابق) با حضور مجید قناد گاه این اتفاق برای شرکتکنندگان حادث میشد و در بازیهای چندنفرهای که ترتیب داده شده بود، از آنها در پیشبرد اهداف برنامه کمک گرفته میشد.
روانشناسان معتقدند بازی نقش مهمی در رشد و آموزش فکری، اجتماعی و عاطفی کودکان دارد. کودکان هنگام بازی تجربه کسب میکنند، ادراک و تصور خود را رشد میدهند و به این ترتیب به ساختن مفاهیم در ذهن و روان خود میپردازند.
به عبارت دیگر، کودکان از طریق بازیهای گوناگون، بسیاری از قوانین و قواعد زندگی جمعی را فرامیگیرند. تواناییها و اعتماد به نفسی که کودک از طریق بازی کسب میکند بسیار آسانتر از آموزش سنتی به دست میآید؛ چراکه کودک در بازی، صمیمانه و آزادانه احساسات خود را ابراز میکند و قواعد ارتباط با کودکان همسن خویش را میآموزد که در نهایت به نوعی فهم ارتباطی میانجامد.
یکی از نمونههای خوب این برنامهها «گلآموز» است که از شبکه آموزش سیما پخش میشود و کودک در آن فرصت آشپزی مییابد و کاردستی میسازد. با این تفکر به کودکان امکان مشارکت در روند اجرای برنامه خودشان داده میشود و این کار علاوه بر این که اعتماد به نفس آنها را بالا میبرد به کودکان اجازه میدهد تا حد امکان خود را با قواعد و مقررات یک نهاد یا مکان تطبیق دهند.
روانشناسان یکی از نیازهای معنوی کودکان را بازی، شادی و نیاز به تغییر میدانند. کودکان با بازیهایشان به ما نشان میدهند چقدر مشتاقند چیزی جز آنچه هستند، باشند. کودک وانمود میکند پدر است، مادر است، معلم است و حتی روباه یا راسو یا خرگوش، چون میخواهد برای چند لحظه هم که شده تغییری در آنچه همیشگی است به وجود بیاورد و چه بهتر میشد اگر به جای استفاده از عروسکهای دستکشی، به کودکان تنپوش عروسکی میپوشاندند و آنها را به بازی دعوت میکردند تا پوسته دیگری را تجربه کنند و به شناخت برسند.
علاوه بر این، حضور همسالان به عنوان مجری و بازیگر برای انتقال مفاهیم و اهداف به مخاطب کودک تاثیرگذارتر است. به همان ترتیب که در برنامه ۱۶۱۶ حضور امیرمحمد گاه به مراتب از عمو پورنگ کاربردیتر میشود. نمونه دیگر این امر برنامه «گل گندم» است. گل گندم، برنامه کودک ویژه گروه سنی خردسالان است. هدف کلی این برنامه آموزش غیرمستقیم به کودکان برای سرگرمی و آشنایی بیشتر آنها با مسائل مختلفی همچون مشاغل مختلف، خوراکیهای مفید و... که درخور فهم کودکان باشد، است. در هر قسمت از برنامه گل گندم، چهار پنج کودک همراه با عروسک برنامه پرپرک حرکت میکنند و به مکانهای مختلف سر میزنند و مطالب و موضوعات جدیدی کشف میکنند.
دیگر عنصر مورد نیاز برنامههای کودک، طنز است؛ طنزی که بتواند کودک را به راستی شاد کند و بخنداند ارزشی بیحساب دارد؛ چراکه هم توانسته است کودک را از زحمت وانمود کردن و در نقش دیگران رفتن رهایی بخشد و به او در برابر غصهها، نگرانیها و تنهاییهایش ایمنی دهد و هم زیباترین موضوعها را به نحو سرگرمکننده و لذتبخش به کودکان ارائه دهد. «بهترین افکار و قشنگترین موضوعها اگر به نحو سرگرمکننده و لذتبخش به کودکان و نوجوانان ارائه نشود هرگز نفوذ کلام را نخواهد داشت.»
طنز، ضمن شاد کردن کودکان میتواند مسائل مربوط به زندگی را در بر گیرد و کودکان را در همه شئون زندگی راهنمایی کند و با آمیزهای از لبخند، رفتارهای غلط و ناصحیح را از صحیح بازشناساند.
طنز کودک و نوجوان از یکسو باید طنز بودن خود را ثابت کند و از سوی دیگر طنزی برای کودکان و نوجوانان باشد. متاسفانه در برخی برنامههای کودک بازیگران و برخی عروسکها از کنایهها و طنزهایی استفاده میکنند که نهتنها برای کودک قابل درک نیست، بلکه در بعضی موارد میتواند بدآموزی داشته باشد. به عنوان مثال در برنامه رنگینکمان که یکی از برنامههای محبوب کودکان است عروسک پنگول گاه شوخیهای کلامی نامناسبی دارد که شاید بزرگترها را بخنداند، اما برای کودک گنگ و بیمفهوم است.
باید به خاطر داشت کودکان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند و تلویزیون را همچون فردی میپندارند که هر لحظه میتواند داستانی نقل کند. آنها به تلویزیون دل میبندند و آن را همچون دوستی جذاب و سرگرمکننده میپندارند.
● خلاقیت بصری
ساختن برنامه برای کودکان از مقولههایی است که به ذوق و خلاقیت بصری زیادی برای جذب این مخاطبان پرانرژی و کمتمرکز نیاز دارد. خلاقیت، هم در فرم و هم در محتوای برنامهها میتواند وجود داشته باشد. بیشتر برنامههای کودک در مساله فرم که میتوان آن را در صحنهآرایی، دکور، طراحی لباس مجریان و عروسکها مشاهده کرد نوآوری دارد، اما گاه در محتوا به قوت فرم پیش نمیرود. با این حال برنامههایی هم خلاقیت دارند؛ بهعنوان مثال برنامه «فیتیله ۲» که همان برنامه معروف «فیتیله جمعه تعطیله» است. این برنامه در سری جدید خود به نوکردن فضای برنامه پرداخت. مانند آوردن عروسکهایی که به شکل عموهای فیتیلهای هستند و در ترانهها و نمایشها حضوری فعال دارند یا ساخت انیمیشنهایی که شخصیتهای اصلی آن عموهای فیتیلهای هستند که برای کودک بسیار جذابیت دارد. یکی دیگر از ویژگیهای بارز این برنامه، توجه ویژه به فرهنگ سنتی است که کمتر در برنامههای دیگر مشاهده میشود. این موضوع باعث میشود در عین جذابیت کلی برنامه، کودک را با فرهنگ و آداب و رسوم سنتی ایرانی آشنا کند.
مریم رها
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست