دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فرصت بروز فردیت در تشکل های فرهنگی


فرصت بروز فردیت در تشکل های فرهنگی

صرف نظر از رقابت حرفه ای که برخلاف دوره های پیش این انجمن در این انتخابات رخ داد, داستان نهادسازی , چیستی , چرایی و چگونگی آن مطلب مهمی است که در موضوع جریان سازی فرهنگی هنری می تواند نقش بسزایی داشته باشد

در چند ماهی که گذشت ، از مهم ترین اتفاقاتی که در حوزه صنفی نویسندگان افتاد، مجمع عمومی و انتخابات انجمن قلم بود که به تحول اساسی در ترکیب هیات مدیره و اداره کنندگان این نهاد حرفه ای منجر شد.

صرف نظر از رقابت حرفه ای که برخلاف دوره های پیش این انجمن در این انتخابات رخ داد، داستان نهادسازی ، چیستی ، چرایی و چگونگی آن مطلب مهمی است که در موضوع جریان سازی فرهنگی - هنری می تواند نقش بسزایی داشته باشد.کشور ما به لحاظ اقتصادی هنوز یکی از ۱۰کشور اول دنیا در اقتصاد دولتی است و از آنجا که از دیرباز تاکنون تقریبا بیش از ۸۰درصد ثروت جامعه در اختیار مجموعه حکومت بوده است ، تاسیس و بقای نهادهای مردمی خود بنیاد و مستقل در هر زمینه دشوار است ؛ بویژه در زمینه هایی که رویکردهای اقتصادی و ظرفیت های مالی برای دوام و قوام و بقا در آن ضعیف تر است.به این ترتیب نهاد مردمی در عرصه فرهنگی و بویژه در حوزه ادبیات را از سویی می توان به عنوان آیینه جمعی نویسندگی در هر کشور دانست و از سوی دیگر، به عنوان مرکزی این مدیریت مطالبات حرفه نویسندگی نه تنها برای خود نویسندگان بلکه برای جامعه و دولت این نهاد در جایگاه مهمی قرار دارد.

در کشور ما نهادهای نویسندگی براساس تاریخ خود همواره گره خورده به مسائل سیاسی اجتماعی بودند.

به نوشته بسیاری تاریخ نگاران ، کانون های نویسندگان و داستان نویسان از مولودات پسامشروطه و پسا رضاخانی بود که گاهی کارکردی جز مبارزه با رژیم شاه البته از جبهه چپ نداشت و بهانه ای برای هم قدمی و هم داستانی کسانی بود که با رویکرد واحدی قصد فعالیت های اجتماعی یا سیاسی را داشتند.

در واقع در این نگاه می توان کانون ها و انجمن های نویسندگی را در مقطعی (و حتی تاکنون ) جانشینی نه چندان شایسته برای احزاب سیاسی دانست .

این سوء کارکرد نیز شاید هیچگاه اجازه رشد و رویش هادی را به صورت یک نهاد صنفی حامی قلم و قلم ورزی نداده است و دولت ها را بر آن داشته که با کمک های بی موقع و یا سلب کمک های لازم از نهادهای هوادار خود از سویی و کنترل شدید فعالیت های جمعی اهالی قلم از سوی دیگر، هیچ گاه امکان بالندگی این جریان را فراهم نکنند.

البته این لایه بیرونی ماجراست و این رشته یک سر بسیار مهم داخلی نیز دارد که فهم آن نهادهای خودساخته صنفی را در اصلاحات مورد نیاز و جهتگیری ها لازم کمک شایانی می کند.

پیش از ارائه این موضوع بسیار مهم که جان این کلام محسوب می شود، در اینجا لازم است به عنوان نمونه به اهداف داخلی انجمن قلم ایران که به همت ۲۰نفر از هنرمندان و نویسندگان متعهد کشورمان در سال ۷۸تاسیس شد، اشاره کنم :

برخی اهداف تاسیس انجمن قلم عبارتند از:

الف) مجتمع ساختن اهل قلم ، به قصد ایجاد الفت و همدلی بیشتر بین آنان.

ب) ایجاد زمینه مناسب برای احراز نقش فعال تر شاعران ، نویسندگان و مترجمان در جامعه و حضور مثبت تر و موثرتر آنان در روند تحولات تاریخی و اجتماعی کشور.

ه) تلاش در جهت دادن رونق ، اعتلا و غنای هر چه بیشتر به آثار ادبی و تحقیقی از طریق تبادل تجارب و نظریات اعضائ، برقراری ارتباط با مراکز هنری و فرهنگی داخلی و خارجی ، برگزاری دوره های کوتاه مدت آزاد فرهنگی هنری ، و انتشار جزوه ها و کتاب های آموزشی ، با مجوز لازم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

و) اقدام به معرفی چهره راستین ادبیات و هنر و فرآورده های فکری اصیل کشور به جامعه هنری و فرهنگی جهان ، از طریق فراهم کردن مقدمات لازم برای ترجمه این آثار به زبان های دیگر، شرکت در سمینارها و مجامع تخصصی داخلی و خارجی ، انجام سخنرانی و انتشار مقاله های تحقیقی در زمینه های مذکور.

ط) تلاش در جهت دادن ، گسترش و رونق به فرهنگ مطالعه در جامعه از طریق برگزاری یادواره ها جشنواره ها، سمینارها، گردهمایی ها و مسابقه ها.

آری ، رشته داخلی آسیب پذیری نهادهای نویسندگان هدف گیری هایی است که با کارکرد متوازن آن دارای تفاوت های زیادی است.

به طور مثال و خلاصه ، بررسی اهداف و کارکردها و عملکرد همین انجمن نشان می دهد ساختار و اهداف و سیاست ها با موضوعات بلند پروازانه و بعضا غیرواقعی مندرج در اهداف دارای مرزبندی مشخصی است.

مشکل اصلی نهادهای صنفی نویسندگی این است که اساسا خود این نهادها در ۴محور سرگردانند و نمی دانند واقعا باید به کدام سوی این دنیای مخروبه ای که باید نویسنده آن را آباد کند، بپردازند.

در رویکرد اجرایی دستگاه برنامه ای این انجمن ها نکاتی قابل توجه و تامل است:

۱) مسائل مادی و دفاع از حقوق صنفی ، شان ، مالکیت معنوی و آتیه نویسندگان در جامعه که این کار لزوما از سوی نمایندگان نویسندگان عملی نیست .در این راستا، هر نهادی پیش از هر چیز احتیاج به چند فعال اجتماعی و استخدام حقوقدانان و کارشناسانی در زمینه تحلیل سرمایه گذاری و ظرفیت سازی مالی و اقتصادی و همچنین رایزنی با نهادهای ذی ربط حکومتی و ادارات رفاه اجتماعی دارد.

۲) جریان سازی فکری ، فرهنگی و تخصصی در زمینه های تخصصی نویسندگی که احتیاج به توافق و انسجام نویسندگان به تدوین یک مانیفست و تلاش برای عملی کردن و رسوخ آن به نهادهای اجرایی و آموزشی دارد.

۳) فعالیت های اجرایی است که به منظور ایجاد انگیزه در قالب مدیریت یا اجرایی جایزه های ملی ، دولتی و مردمی در زمینه های هنر نویسندگی رخ می دهد که به لحاظ درگیری با جنبه های مختلف مدیریت اجرایی لزوما نمی توان به عهده نویسندگان نهاد و اساسا یک فعالیت مدیریتی کلان است که نویسنده یا غیرنویسنده ای که آن را برعهده می گیرد، باید بتواند آن را به بهترین وجه ، مدیریت کند.

۴) موضع آخر ایجاد یک شبکه اطلاع رسانی داخلی و هم افزایی دانش نویسندگی در میان خود نویسندگان است که این خود، یک کارکرد داخلی است.

اجرای آن نیز باز یک تخصص مدیریتی و احتیاج به تسلط مجریان به فناوری های نوین و توان بهره گیری از ابزارهای این موضوعات دارد.

آنالیز، تجزیه و تحلیل ریاضی این موضوعات و تفکیک این رسالت ها و سیاست هایی که می تواند به عملی شدن این فعالیت های چهارگانه منجر شود، نشان می دهد در جنبه های داخلی تغییر یکی از سایت های فرهنگی ، راندمان نیم درصدی انجمن قلم و نهادهایی از این دست در ابعاد داخلی و علمی در همه این ۸سال و حتی اختلافات سلیقه ای را که یک هفته نشده بعضی از هیات مدیره جدید انجمن را به ارائه مقالات افشاگرانه رهنمون شده ، باید در ساختار غلط اداره این نهادها دانست.

در تحلیل مشخص شد ۳کارکرد مهم این نهادها را نویسندگان ضرورتا حل نمی کنند، بلکه باید موضوعات ذکر شده از سوی کسانی که تجربه مدیریت دارند، مورد مداقه و حل قرار گیرد. حال آن که هر بار در انتخابات انجمن های این چنینی عملا فقط امکان انتخاب نویسندگان معروف تری وجود دارد که اتفاقا مشغله های زیادی در انبوهی از انجمن ها، شوراها و سازمان ها دارند؛ و هر چه به اعتبار این نهادها افزوده می شود، ممکن است پای کسانی که هیچ ربطی به موضوع نویسندگی ندارد نیز به هیات مدیره این نهادها باز شود.

در این اوضاع تا زمانی که ساختار اجرایی یا به قول ادبا کار این انجمن ها از اتاق پیشکسوتان و اهل دل این نهادها جدا و اتاق فکر و اتاق عمل تفکیک نشود، دعوای گزارش های کار و گزارش کارهای زمین مانده هیات مدیره های سابق و لاحق همچنان ادامه خواهد داشت.

● امضاء برای بی ارزش کردن موضوع

ارزش کار به این است که برنامه ای از سوی کسانی که تشخص های فردی آنها (داستان نویسی و شعر) و عقاید خاص آنها باعث معروفیت و نقش آفرینی اجتماعی بوده ، انجام پذیرد.

بعضی این قدر که امضای بیانیه ای با یکهزار عضو یک تشکل اجتماعی با ارزش تر از امضای بیانیه ای با ۱۰۰عضو از سوی تشکل مشابه آن است ، تعداد امضای یک بیانیه از اهل قلم که تشخص های فردی آنها مهم و حیاتی است ، هر چه بالاتر رود، نشان دهنده بی ارزش بودن و دم دستی بودن موضوع است.

ببینید چقدر موضوع بدیهی و پیش پا افتاده است که همه کسانی که به مناسبت منحصر به فرد بودن دیدگاه هایشان تعریف و نقش اجتماعی دارند، آمده اند و آن را تایید کرده اند....

محمدصادق دهنادی