یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

تراژدی غزه و پارادوکس بازیگران اصلی


تراژدی غزه و پارادوکس بازیگران اصلی

موضوع صلح خاورمیانه و نتایج کنفرانس پرسر و صدای آناپولیس در امریکا که به ابتکار جرج بوش رئیس جمهور این کشور برگزار شد, در روزهای اخیر با شرایط ویژه و غیرانسانی نوار غزه بیش از پیش به یک شعار فعلاً دست نیافتنی تبدیل شده است

موضوع صلح خاورمیانه و نتایج کنفرانس پرسر و صدای آناپولیس در امریکا که به ابتکار جرج بوش رئیس جمهور این کشور برگزار شد، در روزهای اخیر با شرایط ویژه و غیرانسانی نوار غزه بیش از پیش به یک شعار فعلاً دست نیافتنی تبدیل شده است. زمانی که روند و پروسه تحولات در مجموعه ارگانیکی سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و انسانی یک پدیده در جهت تعارض و تقابل بیشتر حرکت می کند هرگونه خواست ذهنی یا ادعای به دور از واقعیت عینی در مورد ارائه و عملیاتی شدن یک راه حل در بهترین حالت خود می تواند یک شعار دست نیافتنی و در نگاه بدبینانه تر یک دروغ بزرگ به حساب آید. نقش عوامل تاثیرگذار درونی در فلسطین و اسرائیل و همچنین جامعه بین الملل و منطقه خاورمیانه با تمام تلاشی که برای تعدیل این منازعات به صورت مصنوعی انجام می گیرد، نشان دهنده واقعیت شکنندگی و عدم اعتماد همه بازیگران دخیل در ماجرا است.

حتی در تحلیل جزیی تر، هر کدام از این نیروها درون خود و محیط پیرامونی دچار تناقض های ساختاری و پارادوکس های اساسی بوده و از توان و قدرت تصمیم گیری یا اراده واقعی برای تثبیت و به فعل نشاندن اهداف خویش محروم بوده اند. در اسرائیل کابینه «ایهود اولمرت» نخست وزیر این کشور هم اکنون با بحران مشروعیت و حفظ اکثریت پارلمانی خود روبه رو شده است و به نظر می رسد با گزارش کمیته بررسی جنگ یک ماهه با حزب الله لبنان موقعیت نخست وزیر متزلزل تر از آنچه هم اینک است، خواهد شد. در تشکیلات خودگردان فلسطینی که طی یک سال گذشته تنها نمایندگی و حاکمیت بر نیمی از فلسطین را دارا بوده است نیز موقعیت «محمود عباس» چندان مساعد نیست و طی هفته اخیر با شدت یافتن بحران نوار غزه و سکوت یا بی عملی وی با انتقادات بی شماری حتی درون کادرهای جنبش فتح روبه رو شده است. البته وضع جنبش حماس که کنترل نوار غزه را در دست دارد هم بهتر از رقیب خود نیست و آنان هم با شکافی که به واسطه درگیری های درونی با تشکیلات خودگردان و ساخت ملی فلسطین ایجاد کرده و منجر به انزوای کنونی نوار غزه شدند، بر عمق مشکلات موجود افزوده اند. ایالات متحده به عنوان اصلی ترین بازیگر بیرونی در عرصه منطقه و دایه دار صلح خاورمیانه نیز با گره زدن مسائل فلسطینی - اسرائیلی به دیگر منازعات منطقه یی به جای تعدیل و کاهش تقابل ها سعی در استفاده دلبخواه از چنین شرایطی برای تثبیت هژمونی خویش داشته است. این وضعیت که به لحاظ ساخت درونی و بیرونی خویش در جزء و کل دچار تناقض و پارادوکس های بعضاً نقض کننده است توان تاثیرگذاری مثبت را از بازیگران سلب کرده و از بطن آن تراژدی انسانی نوار غزه بیرون آمده است.

بامداد روز چهارشنبه ۲۳ ژانویه با انفجار قسمت هایی از دیوار حائل بین نوار غزه و مصر، منطقه با وضعیت بغرنجی روبه رو شد که تاکنون هیچ کدام از بازیگران خود را برای چنین وضعیتی آماده نکرده بودند. بستن گذرگاه های مرزی بین نوار غزه و اسرائیل و همچنین قطع سوخت رسانی به این نواحی که منجر به خاموشی و نبود کامل امکانات تامین انرژی شد، مردم به تنگ آمده نوار غزه که از همه سو تحت فشار بوده اند را به سمت خاک مصر برای تامین احتیاجات اولیه زندگی رهسپار کرد. بنا بر آمار موسسات محلی و بین المللی در سه روز اول این مساله بیش از ۷۰۰ هزار تن از ساکنان نوار غزه به شهرهای مرزی مصر رفته و این هجوم آوارگان فلسطینی همچنان ادامه دارد. آنچه از دریچه دوربین های تلویزیونی خبرگزاری های بین المللی و منطقه یی مشاهده می شود شاید در دیدگان کسانی که از نزدیک با چنین مشکلاتی مواجه نبوده اند یک نوع توحش به نظر آید اما واقعیت بسیار فراتر از این ساده انگاری است. حتی ترحم نیز در این بین چیزی از عمق فاجعه نمی کاهد چرا که تصویر این فاجعه دقیقاً داستان زندگی روزمره مردم غزه بوده است که تاکنون همگان از کنار آن به آسانی گذشته اند یا اینکه توجهی در چارچوب تشدید این وضعیت اسفبار داشته اند. بی تفاوتی امریکا و به طور کلی جامعه جهانی، هجوم و تنبیه جمعی مردم ساکن در نوار غزه از سوی رهبران تل آویو به بهانه موشک پرانی، سکوت محمود عباس رئیس تشکیلات فلسطینی و به نوعی عدم مسوولیت پذیری و تلاش همه جانبه وی در مقابله با وضعیت غزه و همچنین انعطاف ناپذیری جنبش حماس و اقدامات شبه نظامیان وابسته به این جنبش برای ایجاد زمینه بهانه جویی اسرائیل، همگی قطعاتی از این پازل وحشت تلقی می شوند.

وضعیت تراژیک مردم در نوار غزه آنان را به موجوداتی شبیه کرده است که برای حفظ بقای خود حاضر به هر اقدام و سرنوشتی خواهند بود و نادیده گرفتن این موضوع در آینده می تواند معضلات را به درون خاک مصر و حتی اسرائیل نیز بکشاند. چنانچه این وضعیت در نوار غزه ادامه یابد بدون شک کرانه باختری هم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و حرکت های اعتراضی در این منطقه به ظاهر امن و آرام شروع خواهد شد. این وضعیت هر چند جنبش حماس را به عنوان یکی از مسببان آن در افکار عمومی فلسطینیان از رونق می اندازد ولی به همان میزان نیز موقعیت متزلزل عباس را بیش از گذشته شدت خواهد بخشید. در این روزها بیش از همیشه مردم فلسطین و بسیاری از تحلیلگران این حوزه نبود یک رهبر کاریزماتیک و ملی همچون «مروان برغوثی» که هنوز در حبس اسرائیل است را احساس می کنند. فشار افکار عمومی اعراب منطقه به دولت های خود و وحشت این رهبران از گسترش دامنه شورش های همدردانه آنان، تمامی مساعی و کوشش هایی را که تاکنون برای صلح انجام شده بر باد خواهد داد.

اردشیر زارعی قنواتی