یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خزان بهاره سرا در بهار


خزان بهاره سرا در بهار

«بیژن ترقی هم درگذشت» ارسال این خبر, برگ های زرین یک به یک خزان شده تاریخ فرهنگ غنی ما را یادآور شد عجبا که خود ترقی, فرهنگی بس عظیم بود

۱) «بیژن ترقی هم درگذشت». ارسال این خبر، برگ‌های زرین یک به یک خزان‌شده تاریخ فرهنگ غنی ما را یادآور شد. عجبا که خود ترقی، فرهنگی بس عظیم بود. اکنون جامعه ما به خاک نشستن فرهنگی را نظاره نشسته که عمری با آن عاشقانه زیست. ترقی گنجینه‌ای بود که نه بدیلی داشته و دارد و نه فرهنگ معاصر ما توان حمل آن بار امانت را. نمی‌دانیم که پس از ترقی چه خواهد شد!

۲) بیژن ترقی دین زیادی بر فرهنگ و ادبیات معاصر دارد. تاثیر وی در موسیقی ایرانی بر هیچ کس پوشیده نیست اما نکته مهم در سبک‌شناسی ترانه وی بدعت در واژگان‌گزینی در ساختار ترانه و نیز نهادینه کردن ادبیات جدید در فرهنگ معاصر بود. ادبیات وی برعکس پرویز وکیلی، کمتر برآمده از فرهنگ عامه بلکه خود وارد کننده فرهنگ دیگری در قشر فرهیخته و قشر عامه بود. به عنوان نمونه می‌توان به ترانه به یاد ماندنی گل اومد بهار اومد ساخته مجید وفادار و خوانده شاپوری یاد کرد. عمده واژگان این ترانه کمتر اخذ شده از فرهنگ عامه و برآمده از گنجینه ادبیات کلاسیک است. اما آرایش واژگان، موجب نمادی از تاریخ فرهنگ عامه شده است ضمن اینکه فضای جدیدی در عرصه ترانه و موسیقی مردمی ایجاد کرد. با توجه به پژوهش‌هایی که در فرهنگ فولکلور دهه ۴۰-۳۰ داشته، هیچ ترانه‌ای مانند این ترانه زبانزد عام و خاص نشد و چه بهتر اینکه به‌جای ورود ادبیاتی ناسالم، شاهد ورود فرهنگی فاخر در جامعه بودیم. کمتر ترانه‌سرایی مانند ترقی اقبال نهادینه شدن ادبیاتش در قشر فرهیخته و عامه به این حد را داشت. از سویی دیگر در داخل جریان‌های ترانه‌سرایی نیز تاثیرگذار بود. ساختار به ویژه زبان ترانه وی، خود زمینه‌ساز جریان‌های دیگری در ترانه‌سرایی بود. گل اومد و بهار اومد خود دریچه‌های جدیدی را در ترانه معاصر گشود. چه ترانه‌هایی که از همین مطلع ساده، شوری در مخاطب ایجاد می‌کردند. نمونه بارز آن آهنگساز و ترانه‌سرای با ذوق جهانبخش پازوکی که دو ترانه متاثر از این فضا گفته که هر دو ترانه‌های شاخص‌اند. مهم‌ترین آنها هم «هزاران سال دیگه فصل بهار همینه» به خوانندگی شاپوری است.

۳)ترقی در ترانه‌سرایی نوپرداز نبود. عمدتا تاثیریافته از گنجینه ادبیات کلاسیک، به ویژه رپرتوار غزل فارسی بود، اما همچنان‌که گفته شد، آرایش واژگان به گونه‌ای بود که سراسر تازگی و طراوت از آن به مشام می‌رسید اما مهم‌ترین نکته در شناخت ترقی، سیر تطور وی در ترانه‌سرایی بود. وی در هر دوره‌ای زبان خاصی را اختیار می‌کرد به همین خاطر در سبک‌شناسی ترانه ترقی ما با یک سبک روبه‌رو نیستیم. حتی تفکر وی متناسب با تغییرات زمانی نیز شکل دیگری به خود می‌گرفت، این را می‌شود در سیر تطور ترانه‌های وی یافت.

۴ ) در دوره‌ای ترقی بسیار بر تازگی و ترنم در شعرش تاکید می‌کرد. ترانه وی سرشار از مناظر نوین بود. این تفکر را می‌توان در بهاریه‌سرایی‌های وی یافت. بهار دلنشین از جمله قطعات فاخر موسیقی ایرانی و ادبیات معاصر است. آهنگ این غزل که از روح‌الله خالقی است، ابتدا به‌صورت بی‌کلام عرضه می‌شد. اساسا ماهیت آهنگ غیرکلامی است و کلام‌گذاری روی آن کمی دشوار است اما به خوبی کلام ترقی بر آهنگ وی نشسته است. چه بسا تاثیرش کم از آهنگ آن نداشت. در این غزل ترقی معشوق را مانند بهاری قلمداد می‌کند که با آمدن کلبه ویران معشوق گلباران می‌شود. ترانه ترقی ضمن بهره‌بری از تصاویر بدیع، دربردارنده ملودی است. چه بسا ترانه‌های وی الهام‌بخش آهنگساز بوده است، کمااینکه خرم و تجویدی از این قابلیت سخن گفته‌اند. از این حیث ترانه‌های ترقی پر از واریته‌‌های جذاب است. ترانه‌های ترقی هرکدام از شاهکارهای تاریخ ادبیات آهنگین و اساسا از بنیان‌های فرهنگ معاصر است. یادم هست یکبار از استاد همایون خرم پرسیدم که شما کدام ترانه خود را بیشتر از همه می‌پسندید! گفتند همه آنها برای من زیبا هستند. اگر بگویم اشک من هویدا شد می‌بینم از سویی می‌زده شب، جایش خالی است یا در میان گل‌ها وقتی می‌گویم می‌بینم.... در ادامه دیدم همه این ترانه‌ها ساخته بیژن ترقی است.

در این نوع سبک ترانه‌سرایی ترقی، کلمات اصیل و شاید تکراری مانند صبا، گل، گلستان، بستان و ساقی زیاد دیده می‌شود. به عنوان نمونه می‌توان ترانه نسیم فروردین وزان شد (آهنگی از یاحقی) را مثال زد اما به‌قدری آرایش این کلمات زیباست که احساس تکرار به مخاطب دست نمی‌دهد. آهنگ بهاریه دیگر «آرد صبا از پی تو» اوج همکاری‌های مشترک ترقی و یاحقی است. تمپوی آهنگ نسبت به آهنگ‌های معمول کمی تندتر است و پردازش ترانه کمی سخت می‌نماید اما ترقی مناظر بدیعی در آهنگ خلق می‌کند که سراسر تصویرگری طبیعت در آن موج می‌زند. یادم است که در سبک و سیاق همین ترانه‌سرایی صفحه‌ بی‌اسم و رسمی به نام مرو سفر را دوستی برایم گذاشته بود که خواهان شناسنامه آن بود که بر اساس تمپوی آرد صبا، متوجه خلق مشترک آن توسط یاحقی و ترقی شدم البته واژه‌گزینی ترانه مرو سفر، نسبت به آرد صبا، امروزی‌تر است. ترانه دیگر، در میان گل‌ها ساخته همایون خرم است. (می‌گذرم تنها در میان گلها / گه به گلستان‌ها گه به کوه و صحرا) ساعت‌ها می‌شود درباره بدایع این ترانه سخن گفت. در این ترانه، ترقی واژگان کلاسیک را در فرمی نوین و به ویژه در قالب امروزین به کار می‌برد. نکته بارز در این ترانه خط و ربط داشتن مصراع‌ها در پی هم است. گویا داستان است. مخاطب از ابتدا در پی مقصود ترانه «در میان گل‌ها گه به گلستان گه به کوه و صحرا می‌رود» یا در ترانه «گردباد» که از زبان گردباد تصاویر زیبایی را تداعی می‌کند.

۵) یکی از استعدادهای بی‌نظیر ترقی، تصویرسازی مناظر طبیعت است. وی روایتی زنده از طبیعت و عناصر طبیعت دارد. در همین امتداد، برخی مواقع مناظر تصویر شده در ترانه وی انتزاعی و خودیافته است. در ترانه معروف بیداد زمان باز ساخته‌ دیگری از یاحقی، ابتدا تصویری از جدا شدن برگ خزان از درخت را روایت می‌کند که بیان وقعی است اما در ادامه نکاتی وجودشناسانه از این ریزش بیان می‌دارد که نگاه مخاطب را به طبیعت برمی‌انگیزد. در نگاه ترقی، بسیاری از عناصر طبیعی ساده، تبدیل به یک نگاه هستی‌شناسانه می‌شود. بعد برگ پاسخ می‌دهد که چرا از دامن گل جدا شده است. یا در ترانه آتش کاروان آتشی زکاروان به جا مانده، از شاهکارهای دیگر ترقی، باز همین دیالوگ را این دفعه انسان با آتش دارد. گردباد یکی دیگر از ترانه‌های وی است که بیان تصویری خاص از طبیعت دارد.



همچنین مشاهده کنید