شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
کارلوس کاسترو
![کارلوس کاسترو](/web/imgs/16/138/y3jls1.jpeg)
پل کروگمن در کتاب <توسعه، جغرافیا و نظریه اقتصادی> میگوید دلیل آنکه برخی نظریههای اقتصادی را اقتصاددانان به شکل گستردهای به کار نمیبرند این است که نمیتوانند با آنها مدل ریاضی بسازند. وی در ادامه بر بسیاری از اندیشههای درست تاکید میکند که نمیتوان آنها را مدلسازی ریاضی کرد. مایکل پرلمان در کتاب <اقتصاد راهآهن: خلق اسطورهبازار آزاد> میگوید که دلیل دیگری وجود دارد که اقتصاددانان این نظریهها را نمیپذیرند؛ برخی نظریهها به دلایل ایدئولوژیک رد میشوند چراکه بازار آزاد، اعتقادی آیینی است. پرلمان از فرانسیس واکر، نخستین رئیس انجمن اقتصادی آمریکا نقل میکند که گفته بازار آزاد <صرفا آزمون ارتدوکسی اقتصاد نیست. از این اصطلاح برای تصمیمگیری در این زمینه استفاده میشود که آیا یک نفر اصلا اقتصاددان هست یا خیر.> به عبارت دیگر برای اینکه اقتصاددان باشی - بهویژه در دوران پس از شوروی- باید با اقتصاد آزاد موافق باشی؛ یعنی معتقد باشی که بازار به نحو کارآمدی منابع را تخصیص میدهد و اینکه شغل اقتصاددانان تعیین درست قیمتها است.
کتاب پرلمان نقد رادیکال این نوع اقتصاد است؛ اقتصادی که امروز به کار میرود. برای برخی از ما که اقتصاد خواندهایم و با پارادایم نظری آن مخالفیم آنچه پرلمان میگوید درست به نظر میرسد. در کلاسهای اقتصاد کمتر استادی است که اجازه بحثهای فلسفی را بدهد. دانشجویان مدلهای حداکثرسازی مطلوبیت و تعادل را بدون بحث درباره فلسفه سیاسی و پارادایم نظری بنیادی آن یاد میگیرند. در نظریه اقتصادی ـ که امروز به اقتصاد خرد تقلیل یافته است ـ فرض میشود که بیشتر، بهتر است، که افراد عقلانی هستند (یعنی مطلوبیت را به حداکثر میرسانند) زیرا بازار کارا است. دانشجویان، خواه به دلیل آنکه با فلسفه لیبرالیسم اقتصادی موافقاند یا به سبب ناآگاهی از آن، در خاتمه آن را بهمثابه تصویری دقیق از واقعیت اجتماعی میپذیرند. به آنها گفته میشود که مدلهای اقتصادی انتزاعی هستند و این از آن روست که علم اقتصاد، شبیه دیگر علوم اجتماعی، نظریههایی میسازد که رفتار افراد و گروهها را تبیین میکند. مردم شاید از آنچه انجام میدهند و دلیل آن آگاه نباشد اما ما قادر به تبیین رفتار مردم بر اساس نظریههای اقتصادی که با واقعیتها آزموده شده هستیم.
واقعا چنین است؟ مسالهاین گزاره آن است که بیش از حد عام است و میتواند هر انتزاع نظریای را توجیه کند. مساله حقیقی این است که آیا واقعیت از این پارادایم نظری حمایت میکند. پرلمان میگوید که در مورد اقتصاد ارتدوکس چنین نیست. بر اساس نظر وی، مدلهای مورد استفاده اقتصاددانان، مدلهای نظریه اقتصاد خرد، مربوط به بازار آزاد هستند و این مدلها نه چگونگی کارکرد عملی جهان را نشان میدهند و نه این را که جهان چگونه باید عمل کند. اما سایر علوم اجتماعی، مانند جامعهشناسی، از تنوع پارادایم برخوردارند. در اقتصاد فلسفهاصلی این تخصص در نزد اقتصاددانان کلاسیک، به استثنای کارل مارکس و نهاییگرایان که اقتصاد نوکلاسیک را آغاز کردهاند، لیبرالیسم است. در اقتصاد خرد، فلسفه سیاسی آدام اسمیت، دیوید ریکاردو، ویلیام استنلی جهونز، کارل منگر، لئون والراس، آلفرد مارشال و میلتون فریدمن که در مسائل اقتصادی کاربرد یافته، بر حرفه حاکم است. در جامعهشناسی این پارادایم نظری به عنوان انتخاب عقلانی شناخته میشود. گری بکر که به خاطر کاربرد این پارادایم در مسائل جامعهشناختی نوبل برد آن را صرفا <دیدگاه اقتصادی> میخواند. البته این سنت خیلی مطیع مدلسازی ریاضی است و شاید از این روست که ذات این حرفه اساسا در سروکار داشتن با ارقام است و ریاضیات منظر آن را خیلی جدی و علمی میسازد. با این حال، اقتصاد مدعی است که علمی است که هدف آن تبیین پدیدههای اقتصادی است. فرض نمیشود که فعالیتی فکری در نفس خود است؛ مدلهای اقتصادی باید جهان خارج از برج عاج ـ جهان واقعی ـ را تبیین کند. پرلمان برای آنکه نشان دهد چگونه ایدئولوژی بازار آزاد در برابر فعالیت علمی قرار دارد، نظریه اقتصادی مسلط را تشریح میکند. وی نشان میدهد که چطور الگوی پایهای عرضه و تقاضا در اقتصاد خرد اساسا مدل بازار آزاد است. وی بحث میکند که چطور این الگو هزینههای برگشتناپذیر را نادیده میگیرد و از این رو قادر به تبیین سرمایهگذاری نیست. از آنجا که قادر به ملاحظه سرمایهگذاری نیست، نمیتواند <موانع ورود> را که به انحصارهای چندجانبه و یکجانبه میانجامد و مسائلی که در سرمایهداری متاخر چیرگی دارند در نظر بگیرد. به عبارت دیگر قادر نیست بگوید جهان واقعی چطور کار میکند. پرلمان همچنین نشان میدهد که چرا جهان نباید بر حسب منطق بازار آزاد کار کند. بازار آزاد بارها و بارها نشان داده که شکست میخورد. از راهآهنهای سده نوزدهم، رکود بزرگ، رسوایی پسانداز و وام دهه ۱۹۸۰ تا شکست حباب مسکن و بحران مالی که تنها برخی نمونهها در ایالات متحده هستند، بازار نشان داده است که از منظر جامعه بهطور کلی غیرعقلانی است. تعجبی ندارد که چنانکه پرلمان نشان میدهد اهل کسب و کار دربست متعهد به ایده بازار آزاد نیستند و در نتیجه وقتی بازار آزاد منافعشان را تحتالشعاع قرار میدهد خواهان مداخله دولت میشوند. پرلمان شواهد تجربی ارائه میکند که اهل کسب و کار مانند آندره کارنیگی و جی پی مورگان به مزایای بازار آزاد اعتقاد نداشتند. حتی اقتصاددانانی مانند جان بیتسکلارک که به مدافع بازار آزاد معروف است و اقتصاد نوکلاسیک درس میدهد در عمل این مدل را کنار گذاشتهاند. زیرا او دید مانند مورد راهآهن، سرمایهداری غیررقابتیتر میشود. کلارک در عین حال که در دانشگاه نظریه اقتصادی تدریس میکرد در عمل علیه بازار آزاد بود.
آنچه را پرلمان <گرایش شیزوفرنیک کلارک به رقابت> مینامد میتوان با این واقعیت تبیین کرد که وی با شکاف میان نظریه و عمل مواجه شد که همان چیزی است که امروز برخی اقتصاددانان لیبرال با آن مواجهند. دستکم این چیزی است که <نیویورک تایمز> درباره پل کروگمن و لارنس سامرز گزارش کرده است که از بازارهای آزاد و تجارت آزاد حمایت میکنند اما اکنون میبینند که در زندگی واقعی مشکلات بسیاری وجود دارد؛ مشکلاتی مانند صنعتزدایی در کشورهای ثروتمند و از دست دادن شغلهای با پرداخت مکفی که با آن همراه بود. مساله آنها این است که ایدئولوژیای دارند و بر این باورند که این یک تئوری است. باور محکم اقتصاد خرد آن است که اگر جهان همچون تئوری عمل کند یعنی اگر بازار آزاد وجود داشته باشد، آنگاه کارایی رشد اقتصادی وجود دارد و همگان وضع بهتری خواهند داشت. اما این یک اعتقاد است نه یک واقعیت. بازار آزاد حباب بزرگ مسکن و بحران بانکی را پدید آورد چنانکه اقتصاد سیاسی مارکسیستی پیشبینی کرده بود و این بحران به معنای سختی بیشتر برای میلیونها کارگر در سرتاسر جهان خواهد بود. اخلاق علمی مستلزم آن است که اگر نظریه قادر به تبیین واقعیت نباشد، تئوری غلط است. آیا کروگمن و سامرز قصد دارند از این تئوری خلاص شوند یا قصد دارند مانند کلارک گرفتار شیزوفرنی ایدئولوژی و پراکتیس بازار آزاد شوند؟
البته تردیدی نیست که بخشی از علم اقتصاد به بازارهای غیررقابتی میپردازد. اما این به بخش دوم کتابهای درسی اقتصاد خرد تنزل داده میشود و در پایان ترم درس داده میشود. تا آن زمان منحنیهای عرضه و تقاضای برگرفته از منحنیهای هزینه نهایی و فایده نهایی شالوده تخصص اقتصادی است. سایر دورههای علم اقتصاد مانند اقتصاد کار، اقتصاد شهری، یا اقتصاد محیط زیست حول مفاهیمی بنا میشود که در نخستین بخش اقتصاد خرد که به بازارهای رقابتی اختصاص دارد درس داده میشود.
برگردان: پرویز صداقت
منبع: سایت تحلیلی البرز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست