چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تیغ در دست طفل نادان است
جامعه ایران در سده اخیر یعنی از انقلاب مشروطه مسیر تازهای از تجربه سیاسی را آزمود. انقلاب مشروطه، تغییر سلطنت قاجار و شروع حاکمیت خاندان پهلوی بر ایران، اشتغال ایران در جنگ دوم جهانی، شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت و سپس کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شکلگیری احزاب سیاسی با ایدئولوژیهای مارکسیستی، سوسیالیستی و گروههای زیرزمینی چپ با رویکرد مسلحانه و چریکی، تشکیل گروههای مذهبی مخالف رژیم پهلوی و در نهایت شکلگیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ فرازهایی از این تجربه تازه جامعه ایرانی است. نتیجه این تحول شکلگیری نظامهای گفتمانی گوناگون و گاه رقیب و متضادی است که عموما در آنها انقلابیگری و عصیان علیه نظم مسلط در کانون این نظامهای گفتمانی قرار داشت. در این نظامهای گفتاری سرچشمه تمامی مسائل و مشکلات جامعه ایرانی به رژیم سیاسی حاکم بر ایران یعنی حکومت پهلوی ارجاع داده میشد و البته فرض میشد که با سرنگونی این نظام سیاسی میتوان بهشت را در ایران مستقر کرد.
در سالهای پس از ماجرای اسماعیل آغا یعنی در هنگامه اشغال ایران در جنگ دوم جهانی اولین تشکل سیاسی کردی یعنی کوملهژ-کاف در مهاباد ظاهر شد. این تشکل پس از سه سال به حزب دموکرات کردستان ایران تغییر نام داد و به دنبال خروج نیروهای شوروی از بخش شمالی کشور، رهبران این حزب به دار آویخته شدند. فعالیتهای حزب پس از یک وقفه، در لوای حزب توده به تدریج و البته در مقیاس محدود گاه و بیگاه استمرار یافت. سالها بعد گروهی از اعضای حزب دموکرات به شمال عراق عزیمت کرده و به فعالیت سیاسی پرداختند. در اوایل انقلاب این حزب مجددا در مهاباد فعال شد و به تدریج همراه با دیگر گروههای چپ در بخشی از مناطق کردنشین مستقر شدند تا اینکه با تثبیتدولت و پس از درگیریهای خونین و پرتلفات میان نیروهای دولتی و این احزاب، این گروهها از منطقه خارج شدند.
بیگمان ارزیابی کارنامه دکتر عبدالله ابریشمی هنگامی واقعبینانه خواهد بود که توجه شود این نویسنده و فعال اجتماعی در چه منطقه و چه اوضاع و احوالی به فعالیت پرداخته است. ابریشمی در سال ۱۳۱۰ در مهاباد متولد و در سال ۱۳۳۷ بهعنوان پزشک داروساز از دانشگاه فارغالتحصیل شد. از آن پس در کنار فعالیت حرفهای به تدریج وارد فعالیت فرهنگی شد و با نوشتن مقالات و یادداشتهای مختلف در روزنامهها به بیان مسائل و مشکلات کردها پرداخت. پس از انقلاب در کنار پذیرش مسوولیت هلالاحمر و شبکه بهداشت مهاباد و در اوج فعالیتهای گروههای سیاسی در منطقه، به فعالیتهای فرهنگی خود ادامه داد. ضمن اینکه با انتشار نامهای خطاب به مقامات جمهوری اسلامی و نیز احزاب سیاسی همواره به بیان مشفقانه نظرات و گاه هشدارهای خود میپرداخت. ابریشمی در اواخر مردادماه ۱۳۶۰ مورد سوءقصد قرار گرفت و به طرز معجزهآسایی از این سوءقصد جان سالم به در برد. هرچند مدتها در کما بود و بارها مورد جراحی قرار گرفت و بخشی از توانایی بینایی و شنوایی خود را از دست داد. او به محض معالجه باز به فعالیتهای فرهنگی اجتماعی روی آورد و تاکنون چندین جلد کتاب و دهها مقاله منتشر کرده است. با این مقدمات، مشخص میشود که منش دکتر ابریشمی و روشی که وی برای دستیابی به آرمانها و اهداف خود برگزیده است تا چه اندازه دوراندیشانه و خیرخواهانه بوده است. از سویی در زمان و زمانهای که بخش قابلتوجهی از نخبگان آرمانشهرگرای میهن به دنبال دگرگونی به هر روش و هر هزینه و قیمتی بودند، شخصی نوشتن، گفتن، نصیحت کردن، تذکر، هشدار و پرهیز از تندروی را برگزید. اینگونه شخصیتها در تاریخ سده اخیر ما بس کمشمارند. یکی از این نادر شخصیتها آن هم در جامعه ملتهب مهاباد این دوره کسی نیست به جز دکتر ابریشمی. او در اوج بحران انقلابیگری و چریکبازی و فضای خشن ناشی از درگیری تند دهه اول انقلاب با نگارش نامه، یادداشت، مقاله و امثال آن اندرز و هشدار میداد. تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب پادگان مهاباد غارت شد و این ابریشمی بود که در این شرایط سخت هشدار میداد.
از کلام یا نوشتار ابریشمی نفرت نزایید، غیریتسازی صورت نگرفت و حذف دیگری تراوش نکرد، این انسانگرایی در منش، بینش، روش و دانش او در حالی برجسته میشود که دریابیم در این روزگاران و تنها در بحران پس از انقلاب در مناطق کردنشین آذربایجان غربی و کردستان هزاران تن از فرزندان این مرز و بوم در طرفین ماجرا در خون خود غلتیدند. اگر در آن روزها هشدار مشفقان و دردمندانی چون طالقانی، بازرگان و نیز برخی نخبگان کرد چون کاکاحمد مفتیزاده و دکتر ابریشمی آویزه گوش ماجراجویان دو طرف درگیری قرار میگرفت، آیا چنین هزینههای سنگین و دهشتناکی را مردمان این دیار میپرداختند؟
این ویژگی ابریشمی، او را به نقد دو خصیصه افراطگرایی در آن فضای ملتهب رهنمون میسازد؛ نقد باور به حل مسائل از طریق لوله تفنگ و باروت و نیز نقد ایدئولوژی مارکسیستی برخی جریانهای حاضر در منطقه. ابریشمی از سویی با هر نوع توسل به اسلحه و رویکرد مسلحانه، درگیری نظامی و خشونتورزی مخالفت بود و از دیگر سو به آسیبشناسی نفوذ اندیشه مارکسیستی در میان گروههای حاضر در مناطق کردنشین میپرداخت. او به نقد افراطی، جنگ، درگیری، ترور و آدمکشی میپرداخت اما به ناگاه خود در معرض این نوع از خشونت عریان قرار گرفت! آری تیغ افراطگرایی به استعجال به سوی ابریشمی آمد چراکه به زبان فروغیبسطامی؛ از پی قتل مردم دانا / تیغ در دست طفل نادان است
ابریشمی ترور شد اما به یاری خدا معجزهآسا از این حادثه جان سالم به در برد. این اقدام افراطیون البته ابریشمی را تا نزدیکی مرگ کشاند و بعد از مدتی اغما و بارها جراحی و آسیب وارد شدن بر بینایی و شنوایی او نهایتا به خیر ختم شد اما این اقدام افراطیون موجب نشد ابریشمی از مسیر خود که همانا نفی خشونت و آدمکشی است خارج شود. او در منطقهای سنتی - عشیرهای و در فضایی مملو از استعداد برای انتقامگیری، هیچگاه در پی انتقام برنیامد و نفی خشونت و رویکرد مسلحانه را بر هر نوع رویکرد دیگری ترجیح داد.
با این توصیف به نظر میرسد توانسته باشم به ترسیم سادهشده بخشی از رویدادهای غمانگیز این دوران در گوشهای از میهن نزدیک شده باشم. اما در این فضای ترسیمشده اگر شنوندگان این سخنرانی بشنوند که در آن فضای ملتهب همراه با درگیری نظامی، ترور و در حالی که بسیاری از نخبگان درگیر جنگ و نبرد بودند، یکی در گوشهای خواهان تاسیس دانشگاه بود، چه قضاوتی خواهند داشت؟ آیا با دیده شگفتی به این رویکرد نمینگرند؟ آری در این فضای جنگی، ابریشمی در کنار سایر فعالیتها، دائما در حال پیگیری تاسیس دانشگاه در مهاباد بود. این حساسیت قابل تامل و این دوراندیشی و باور به نقش علم و دانش و فرهنگ عقلانی در توسعه از فرازهای مهم زندگی دکتر ابریشمی است.
در این منظر ابریشمی آرمانگرای رمانتیکی نیست که داعیه حل همه مشکلات بشریت ایران، کردها و حتی مکریان و مهاباد را داشته باشد. او به سادگی و روشنی برای مهاباد دانشگاه میخواهد. شاید این درایت، استقلال رای و دوراندیشی او به این جهت باشد که راه حل برطرف شدن بخشی از مشکلات منطقه را از رهگذر توسعه علمی میداند.
آری، میتوان نقادانه با آرا و آثار دکتر ابریشمی به گفتوگو نشست. بخشی از دادههای تاریخی وی را در مورد مباحث مربوط به کردها مورد تردید قرار داد و بر سر مفاهیم، فرضیات و مباحث مورد تاکید دکتر ابریشمی به محاجه پرداخت.
و البته این ذات اندیشهورزی است که نقد را در درون خود میپروراند. اما فراموش نکنیم در زمانهای که جان آدمی بیمقدار بود ابریشمی در فضایی ملتهب معیاری بود برای نکوداشت و کرامت صلح، گفتوگو و تحمل.
* متن تلخیص شده سخنرانی احسان هوشمند در بزرگداشت عبدالله ابریشمی
احسان هوشمند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست