دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
گسترش فعالیت بانکی به خارج
عملکرد نادرست سیاست آمریکا و بحران حوزه یورو، به ظاهر، برای چین فرصتی طلایی فراهم میکند. بیتردید، آشفتگی در ایالاتمتحده و اروپا احتمالا به صادرات چین لطمه میزند، اما این کشور قصد دارد در بلندمدت اقتصاد خود را در جهت مصرف داخلی دوباره شکل دهد. با توجه به اینکه جناح تیپارتی از حزب جمهوریخواه آمریکا سرمایهگذاران را از دلار وحشتزده میکند، اقبال به یوآن چین بهعنوان ذخیره ارزی بینالمللی افزایش مییابد.
این مساله به چین در جذب سرمایهگذاران بیشتری که به دنبال متنوع کردن سبد سرمایهگذاریهای خود هستند، کمک میکند. اوراق قرضه دولتی چین به یک دارایی معیار جهانی مهم تبدیل میشود و این مساله به بخش خصوصی این کشور کمک میکند، سرمایه را با شرایط معقول جذب کند. این در شرایطی است که احتمالا برتری فدرال رزرو آمریکا در تعیین شرایط پولی در سراسر جهان کاهش خواهد یافت. یک دهه تغییر جهت به سمت جهان چند قطبی تولید، به جهان ارزی چند قطبیتر منجر خواهد شد و یوآن بازیگر مهمی خواهد بود.
اما چین، بهرغم تاریخ منحصر به فرد و مزایای کنونی، ضعفی را میپرورد که کاملا شبیه به آن چیزی است که موجب بسیاری از مشکلات در ایالاتمتحده و اروپا شد، بانکهای بزرگی که محتاط نیستند. اقدامات اخیر چین نشان میدهد، گرچه در حال حاضر از سالها برتری بهره میبرد، اما ترغیب موسسات مالی به جهانی شدن احتمالا به یک مشکل جدی منجر میشود.
از قضای روزگار، دولت بریتانیا درحالی که تلاش میکند با پهن کردن فرش قرمز برای سرمایهگذاران خارجی، میهماننوازی کند در واقع اقتصاد چین و موسسات مالی این کشور را به تله میاندازد. بریتانیا با تشویق چینیها به تاسیس موسسات مالی جهانی دارای مقررات اندک نه تنها رفتار غیرمسوولانه را رواج میدهد، بلکه کل اقتصاد را به سمت فعالیتهای بیحاصل و خود ویرانگر سوق میدهد.
چین برای مدتی طولانی کنترل شدیدی بر بانکهای عمده خود داشته است. سیاستهای اعتبارات به تقویت گاه به گاه اقتصاد کمک کرده است؛ اما مقامات همچنین توانایی کند کردن رشد اقتصادی را درصورت لزوم حفظ کردهاند. بانکداری به ابزاری برای سیاست اقتصادی تبدیل شده است که رشد اقتصادی و اشتغالزایی را تضمین میکند و تورم را در سطح قابل قبول نگه میدارد.
اما این سیاست برجسته چینی با این ایده گره خورده است که چین باید یک سیستم بانکی بینالمللی والا داشته باشد. مادامی که این سیستم با احتیاط رفتار کند، این بلندپروازی اشتباه نیست؛ اما متاسفانه اکنون مشخص شده که درسهای دشوار بحران مالی اخیر در چین فراموش شده است.
بانکداران هیچ گاه علاقهای به قوانین سخت ندارند و دوست ندارند از آنها خواسته شود سرمایه فعالیتهایشان را از طریق داراییهای مرتبط با اوراق قرضه تامین کنند. در شرایط خوب و بد، شعار آنها این است که«باید حداقل سرمایه موردنیاز کمتری برای بانکها در نظر گرفته شود» این مساله به این معنی است که آنها باید اجازه داشته باشند، بیشتر استقراض کنند.
ایسلند، سوییس و بریتانیا همگی با طی کردن راهی دشوار یاد گرفتهاند که به بانکها به نسبت خطری که برای اقتصاد ایجاد میکنند، اجازه بزرگ شدن بدهند. نجات مالی بسیار پرهزینهتر است و همچون مورد ایسلند در واقع ممکن است، غیرقابلانجام باشد. حتی اگر مانند بریتانیا هزینه زیان کاملا ویرانگر نباشد، آسیب مستقیم به اعتبار داخلی و به اعتماد کافی است که اقتصاد را برای نیم دهه یا بیشتر به عقب براند.
مروین کینگ، رییس سابق بانک مرکزی انگلستان، گفته است که: «بانکها جهانی زندگی میکنند و محلی میمیرند.» به بیان دیگر، زمانی که همه چیز خوب پیش میرود، فکر میکنید مهم نیست یک بانک بینالمللی خاص سرمایه خود را از کجا به دست میآورد و اوراق قرضه آن در کدام حوزه قضایی منتشر میشود، اما زمانی که اتفاقهای بدی رخ میدهد و بر بازارهای مالی فشار وارد میشود، با توجه به اینکه نگرانی از ناتوانی در پرداخت بدهیها وجود دارد، طلب داشتن از یک بانک بیمه شده در آمریکا یا از بانکی که اساسا نظارت خاصی روی آن نیست، کاملا فرق میکند.
چین قصد دارد فعالیت بینالمللی بانکهایش را افزایش دهد و بریتانیا هم از این فعالیتها در لندن استقبال و پیشنهاد میکند با بانکهای چینی فعال در لندن بهعنوان شعبه (براساس قوانین چین) رفتار میکند نه به عنوان بانک تابع (براساس قوانین بریتانیا).
مارک کارنی، جانشین کینگ در بانک مرکزی انگلستان میگوید: ما با فراهم کردن وامهای نقد برای پشتیبانی از بانکهای بزرگ «آماده پذیرش کسب و کارها هستیم»، اما دارایی بانکهای بریتانیا پیش از بحران به هشت برابر تولید ناخالص داخلی این کشور بالغ میشد و احتمالا با این مشوق کارنی دوباره به آن سطح نزدیک خواهد شد. آیا بانک مرکزی انگلستان و وزارت دارایی واقعا میتوانند برای کل این مبلغ بیمهنامه زیان فراهم کنند یا مقامات بریتانیا راهی را میپیمایند، تا به ایسلند دیگری تبدیل شوند (در ایسلند ارزش دارایی بانکها به بیش از ۱۱ برابر تولید ناخالص داخلی این کشور رسیده بود)
مقامات چینی باید در سیاستهایشان بازنگری کنند. ماجرای چین مثل داستان سیندرلا است که سرانجام امکان شرکت در میهمانی و تبدیل شدن به یک بازیگر برجسته را پیدا میکند؛ اما نیمهشب به سرعت فرا خواهد رسید و بحران مالی پایانی همچون پایان این داستان افسانهای ندارد.
نویسنده: سایمون جانسون
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست