جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

نقدی بر کثرت‌گرایی آیینی


نقدی بر کثرت‌گرایی آیینی

کثرت‌گرایی، حاصل اذعان به وجود یا ضرورت تنوع در قلمرو اندیشه‌ وعمل است. در قلمرو اندیشه کثرت‌گرایی حاکی از آن است که حق و صدق، گرانیگاه مطلقی ندارد.‌
در کثرت‌گرایی آیینی ، …

کثرت‌گرایی، حاصل اذعان به وجود یا ضرورت تنوع در قلمرو اندیشه‌ وعمل است. در قلمرو اندیشه کثرت‌گرایی حاکی از آن است که حق و صدق، گرانیگاه مطلقی ندارد.‌

در کثرت‌گرایی آیینی ، کثرت‌ نه تنها واقعی است، بلکه اصیل و ریشه‌دار است و نمی‌توان برای رفع آن چاره‌ای اندیشید. نظام‌های فکری و سبک‌های زندگی آدمیان، چندان باهم متفاوت‌اند که نمی‌توان یکی از این دنیاها را مقیاس سنجش دیگری گرفت، یا یکی را جایگزین دیگری کرد. در واقع می‌توان گفت میان آنها تباین برقرار است. ریشه‌های این روایت از کثرت‌گرایی را می‌توان در آرای برخی از اندیشمندان معاصر، بویژه در آثار لودویگ ویتگنشتاین )Wittgenstein , Ludwig(، پیتروینچ P(‌، Vinch‌)، تامس کوهن )kuhn , Tohmas( و برخی از اندیشمندان مابعد تجدد، همچون ژان فرانسوا لیوتار Lyotard , J.F)‌‌( و ژاک دریدا Derrid ,J )‌‌( یافت.‌

کثرت‌گرایی آیینی با نقادهای مختلفی روبرو شده است. یکی از جنبه‌های این نقد، ناظر به آن است که این شکل از کثرت‌گرایی امکان نقد بیرونی به دیدگاه‌ها، نظریه‌ها و فرهنگ‌ها را از میان برمی‌دارد. برای مثال جاروی Jarvie(‌) در بررسی دیدگاه وینچ، بیان می‌کند که این دیدگاه امکان نقد بیرونی به شکل‌های زندگی را از میان می‌برد. این سخن از آن رو گفته شده است که از نظر وینچ، برای نقد یک شکل از زندگی، نخست باید آن را فهمید و نمی‌توان آن را فهمید مگر با حضور در درون آن و زیستن در قالب آن. به این ترتیب، نقد، حداکثر به نقدی درونی تبدیل می‌شود؛ یعنی تنها با توسل به معیارهای شناخته شده و تصریح شده در درون یک دیدگاه یا فرهنگ می‌توان به نقد و ارزیابی آن پرداخت. نکته دیگری که در نقد کثرت‌گرایی آیینی به آن توجه شده، این است که این روایت از کثرت گرایی، وضعیتی تناقض‌آمیز دارد. برای نمونه، استفن تولمن)Toulmin( به دیدگاه کوهن از این زاویه انتقاد کرده است. از نظر تولمن، نکته تناقض‌آمیز در دیدگاه کوهن، همین است که الگوهای علمی مختلف برای یکدیگر دانسته نشده و نسبت عدم تفاهم میان آنها در نظر گرفته شده است. کوهن می‌گوید: “طرفداران الگوهای علمی رقیب، در دنیاهای مختلفی به کار تجارت خویش مشغول‌اند.” نکته مورد نظر این است که آیا در این صورت می‌توان برای رقابت معنایی قائل شد؟ زیرا رقابت هنگامی معنا دارد که دو تاجر، در دنیایی واحد و بازاری واحد به تجارت بپردازند و چه بسا بتوان گفت که حتی رقابت باید بر سر کالای مشابهی صورت بگیرد. از این رو می‌توان گفت که تولمن معتقد است که انقلاب‌های علمی، نه تنها مستلزم عدم تفاهم‌ گریزناپذیر میان الگوهای علمی نیست بلکه مستلزم نوعی تفاهم‌پذیری میان آنها است. دیویدسون)DavidSon(، برهانی درباره این وضعیت تناقض‌آمیزی که در کثرت‌گرایی آیینی مطرح است بیان می‌دارد که تحت عنوان “برهان ترجمه” argument from translation(‌) صورت‌بندی شدن است اما به دلیل طولانی شدن بحث تنها به بیان رئوس این برهان که از هفت نکته اصلی سامان یافته می‌پردازیم:‌

۱) ادعای اینکه دیگران در دنیای مفهومی متفاوتی از دنیای ما زندگی می‌کنند، متضمن آن است که آنها سخن می‌گویند و می‌اندیشند زیستن در یک دنیای مفهومی بدون سخن گفتن و اندیشیدن شدنی نیست.‌

۲) ادعای اینکه دیگران سخن می‌گویند و می‌اندیشند، متضمن آن است که آنها در واقع چیزی می‌گویند (نه اینکه تنها اصواتی تولید می‌کنند.)‌

۳) ادعای اینکه دیگران چیزی می‌گویند، متضمن آن است که ما دستکم تاحدی مراد آنها را در‌می‌یابیم. در غیر این صورت، آنچه از دهان آنها خارج می‌شود، تنها اصواتی خواهد بود، همچون اصواتی که از یک ماشین تولید می‌شود.‌

۴) برای دریافتن مراد دیگران لازم است که گفته‌های آنها را به زبان خودمان ترجمه کنیم. چنانکه اگر مراد کسانی را که به زبان بیگانه‌ای سخن می‌گویند دریابیم در واقع گفته‌های آنان را با معناهایی معادل در زبان خودمان قرین کرده‌ایم.‌

۵) اما برای اینکه بتوانیم گفته‌های آنان را ترجمه کنیم، باید برخی اعتقادها، تمایل‌ها، نگرش‌ها و نیز شیوه‌هایی برای مرتبط ساختن این عناصر ذهنی به یکدیگر را به آنها نسبت دهیم.‌

۶) برای نسبت دادن چنین عناصر ذهنی (اعتقاد، تمایل، نگرش) به آنان باید فرض کنیم که آنان با ما زمینه مشترکی از اعتقادها، تمایل‌ها و اصول فکری دارند.‌

۷) اما داشتن زمینه مشترکی از ظرفیت شناختی، اعتقادها و اصول استدلال به معنای آن است که ما در همان جهانی زندگی می‌کنیم که آنان می‌زیند. برقرار کردن تعامل معنادار با دیگران، بدون داشتن چنین زمنیه مشترکی ممکن نیست.

هادی رضایی،کارشناس ارشد فلسفه