دروغ های بوش و اطلا عات جعلی در مورد برنامه هسته ای ایران

شما هم ممکن است تاکنون گزارش ماه می محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هسته ای ایران را خوانده باشید, هیچ چیز از زمان گزارش ماه فوریه آژانس تغییر نکرده است

<کریستوفر کینگ> که یک تحلیلگر انگلیسی مسائل سیاسی و بین المللی است در مقاله‌ای در پایگاه اینترنتی>Redress< به افشای دروغ پردازی‌های آمریکا در خصوص برنامه هسته ای ایران پرداخته است،‌وی با یادآوری سابقه تاریخی دخالت آمریکا و انگلیس در ایران و نیز با اشاره به حمایتهای همه جانبه آمریکا از اسرائیل تاکید نموده است که اطلا‌عات ادعایی آمریکا در خصوص مساله هسته ای ایران، جعلی است. در زیر مقاله وی را می خوانیم:

شما هم ممکن است تاکنون گزارش ماه می محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هسته ای ایران را خوانده باشید، هیچ چیز از زمان گزارش ماه فوریه آژانس تغییر نکرده است. البرادعی در گزارش خود اعلا‌م کرده است که ایران در خصوص مطالعات ادعایی - که توسط آمریکا از یک کامپیوتر سرقتی به دست آمده و چند کشور ناشناس دیگر نیز در تهیه این اطلا‌عات نقش داشته اند - همکاری سازنده ای نکرده است. از گزارش های رسانه‌ها چنین برمیآید که لحن البرادعی در این گزارش تندتر بوده است.البرادعی باید دیدگاه ایرانی ها را درک کند. او به خاطر عدم بیان خواسته آمریکایی‌ها تحت فشار آنها برای کناره‌گیری و اخراج از سمت خود قرار گرفته است.در رابطه با اسناد ادعایی که توسط آمریکا و دوستانش به آژانس ارائه شده است، به سادگی غیر ممکن است که باور کنیم هر آنچه که آمریکایی ها می گویند، صحیح است . فهرست دروغهای آنها ( آمریکایی ها ) در خصوص عراق و افغانستان آنقدر شناخته شده است که اکنون نیازی به تکرار نیست . اکنون از نظر رسمی نیز با توجه به گزارش کمیته اطلا‌عاتی سنای آمریکا که اخیراً منتشر شد ، رئیس جمهور ایالا‌ت متحده، یک دروغگو است . در این گزارش بر گفته های نادرست بوش در خصوص جنگ عراق و افغانستان تاکید شده است . این مساله کاملا‌ً قابل باور است که اسناد ادعایی در خصوص ایران جعلی است ، بوش از اسناد جعلی در آستانه حمله به عراق استفاده کرد . در این اسناد ادعا شده بود که عراق برای برنامه تسلیحات هسته ای خود از نیجر اورانیوم خریده است این در حالی بود که حتی سرویس های امنیتی نیز می دانستند که این اسناد جعلی است .

جوزف ویلسون و همسرش والری پلیم ویلسون ( که کارمند سیا بود ) به خاطر اینکه ویلسون جزئیات این دروغ را فاش کرده بود در اقدامی تلا‌فی جویانه از طرف کاخ سفید شغل خود را ازدست دادند . بنابراین اگر البرادعی در خصوص این مساله بسیار احتیاط می کند کاملا‌ً حق دارد . درست است که ایران به بازرسان آژانس، اجازه دسترسی به همه مراکز خود را نداده است ! اما باید این نکته را در نظر داشت که ایرانی ها ممکن است در ذهن خود این مساله را به یاد بیاورند که چگونه آمریکا از نقش بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق برای بهره‌گیری از آنها به منظور جاسوسی از اهداف نظامی عراق سوءاستفاده کرد. در واقع اگر ایران مراکز خود را به بازرسان آژانس نشان دهد به مانند این است که این مراکز را به امریکا- برای هدف‌گیری آنها- نشان داده و به همین دلیل است که امریکایی‌ها اغوا می‌شوند که بر کار بازرسان نظارت کنند. مشکل دیگر هم این است که آژانس در گزارش‌های خود به روشنی از ایران انتظار دارد تا برای بی گناهی خود درخصوص مطالعات ادعایی مدرک نشان دهد. اما هنوز هیچ راهی که نشان دهنده نقض قانون از سوی ایران باشد، ثابت نشده است. آژانس باید مطمئنا از طریق بازرسی‌هایش به دنبال مدرک معتبر درخصوص داشتن برنامه تسلیحاتی از سوی ایران باشد. اسناد ادعایی که توسط امریکا ارائه شده از سوی منابع فاسد تهیه و به صورت گزینشی ارائه شده است. اسناد ادعایی به صورت الکترونیکی بوده و از طریق یک کامپیوتر به دست آمده است و امریکا قبل از اینکه این اسناد را ارائه کند آنها را برای دو سال نزد خود نگه داشته است. آژانس نیز اجازه نداشته است تا این اسناد الکترونیکی را به ایران نشان دهد. باید بیشترین بررسی در این خصوص صورت گیرد که این اسناد چگونه آماده و ویرایش شده و به صورت الکترونیکی به آژانس ارائه شده است؟

البته چنین درک می‌شود که این کار توسط امریکا صورت گرفته است. حقیقت این است که وقتی آژانس اجازه نداشته است تا این اسناد را به ایرانی‌ها نشان دهد، این مساله خود بی ارزش بودن این اسناد را ثابت می‌کند. اسنادی از این دست، بدعت زندان گوانتانامو را برای ما تداعی می‌کند، جایی که زندانیان آن اجازه ندارند از اتهامات و شواهدی که علیه آنهاست، اطلا‌ع یابند. بوش احتمالا‌ کتاب محاکمه کافکا را نخوانده است؛ کتابی که هنوز هم خوانندگان خود را به خاطر نوعی غیر منطقی بودن غریبی که درآن است ،‌شگفت زده می‌کند. از سوی دیگر رابطه آمریکا با اسرائیل در تضاد با رابطه این کشور با ایران است؛ ایرانی که هم آمریکا وهم اسرائیل در آرزوی بمباران و یا تهاجم به آن هستند. اسرائیل که اکنون ایران را به خاطر برنامه ادعایی تسلیحات هسته‌ای تهدید به حمله کرده است،‌خود ۱۵۰ تا ۲۰۰ کلا‌هک هسته‌ای دارد و اکنون نیز مشغول توسعه برنامه مخفی هسته‌ای خود می‌باشد. این رژیم همچنین پیمان منع اشاعه سلا‌ح‌های هسته‌ای (ان پی تی) راامضا نکرده است. اکنون می‌توان فروش غـیـرقـانونی رآکتورآب سنگین انگلیس به اسرائیل که این رژیم را قادر به ساخت پلوتونیوم کرده و با فشار مقامات دولت اسرائیل انجام گرفته را درک کرد. اسرائیل در پی کشتار نزدیک ۳۰۰ تن از سربازان انگلیسی و از جمله لرد مویون وزیر انگلیسی درقاهره و بمبگذاری هتل شاه دیوید و دیگر بمب‌گذاری‌ها ونیز کشتار و پاکسازی نژادی فلسطینی ‌ها تاسیس شد. تا امروز اسرائیل بـا قتل عام ،‌کشتار و اشغال سرزمین‌های فلسطینی به حیات خود ادامه داده، فلسطینی ‌ها را با سلا‌ح‌های سنگین می کشد و برای به زانو درآوردن غزه تلا‌ش می‌کند. اسرائیل یک دولت تروریستی است.

آ‌مریکا نیز از اسرائیل در جنایت‌هایش حمایت‌های مالی و تسلیحاتی به عمل میآورد و شاید هم ازبرنامه تسلیحات هسته‌ای این رژیم حمایت کرده است. تمام این موارد به یک طرف، آمریکا سابقه طولا‌نی در دخالت در امور دیگر کشورها دارد که اولین مورد ‌آن دخالت در امور ایران بود، زمانی که دولت دموکراتیک مصدق در سال ۱۹۵۱ صنعت نفت ایران را - که پیشتر در اختیار انگلیس بود- ملی اعلا‌م کرد، دولت انگلیس به تحریک آمریکا پرداخت که مصدق با کمونیستها سمپاتی دارد و از این جهت به دنبال جلب کمک آمریکا برای سرنگونی وی بود. سیا ملزم شد که کودتایی علیه مصدق ترتیب دهد و در نتیجه آمریکا و انگلیس دوباره شاه را به قدرت بازگرداندند و او نیز کنترل صنعت نفت ایران را به انگلیس و آمریکا سپرد. این ترتیبات پس از وقوع انقلا‌ب اسلا‌می در سال ۱۹۷۹ به هم خورد. در واقع بیش از آن که ایران بپذیرد که علیه انگلیس و آمریکاست، آمریکاست که از ایران متنفر بوده و رهبری اعمال تحریم های شورای امنیت علیه ایران را برعهده دارد. ایالا‌ت متحده، سلا‌ح های متعارف، شیمیایی و بیولوژیکی را در اختیار صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق قرار داد تا او از آنها در جنگ علیه ایران استفاده کند و این مساله به خاطر انتقام گیری از ایران به دلیل کنترل دوباره این کشور بر صنعت نفت خود و نجات گروگانهای آمریکایی بود که توسط دانشجویان ایرانی به گروگان گرفته شده بودند، هر چند که به هیچ یک از گروگانها صدمه ای وارد نشد. اکنون باید رفتار ایران را ارزیابی کرد. ایران هرگز یک کشور دیگر را اشغال نکرده است. ایران عضو ان پی تی است و بازرسان آژانس اعلا‌م کرده‌اند که هیچ مدرکی در خصوص برنامه هسته‌ای نظامی در ایران وجود ندارد. به نظر می‌رسد بزرگترین گناه ایرانی ها در چشم انگلیس و آمریکا، کنترل این کشور بر ذخایر نفتی خود و مخالفت با اسرائیل است. جنگ صدام حسین علیه ایران نیز که باتحریک آمریکا و انگلیس و به عنوان تلا‌ش این دو کشور برای تسلط بر میادین نفتی ایران بود، برای ایران یک جنگ کاملا‌ دفاعی بود. ایرانی ها در ذهنشان سابقه دخالت های خارجی را به یاد دارند. جرج بوش و جان بولتون از محور شرارت سخن می گویند، روشن است که دروغ می گویند، جنگهای انجام شده - در دوران بوش - جنگهای ایدئولوژیک بود که توسط مردان احمقی رهبری می شد که هدف آنها کنترل منابع طبیعی منطقه و توجیهی برای موجودیت ا سرائیل بود.

تونی بلر که اکنون یک کاتولیک شده به دنبال بخشش بی نهایت خداوند است. به نظر می‌رســـــد کـــــه او اکنــــــون به فکر سخنرانی‌های خود در خصوص عدل، ‌صلــــح و کمک به فقرا بـــــرای فراموش شدن نقـــــش وی در کشتار میلیون‌ها انسان است. شایعاتی درباره بـــــوش هم مطرح است که از احتمال کاتولیک شـــــدن وی سخن می‌گویند او هم ممکن است پس از جنایت‌هایش از ‌آنها وحشت داشته باشد. من (نویسنده) مشتاق آن روزی هستم که ببینم هم بوش و هم بلر هر دو به خاطر جنایات جنگی محاکمه شوند. برگردیم به مساله البرادعی و بازرسی آژانس. من معتقدم تا زمانی که هیچ مدرکی علیه ایران و هر کشور دیگری به طریق مناسب ارائه نگردد،‌همه ادعاها باید نادیده گرفته شوند. سازمان ملل، مقامات حقوقی دارد که می‌توانند در خصوص اعتبار این اسناد ادعایی در خصوص ایران ابراز عقیده‌ کنند.آمریکا وانگیس موفق شده‌اند بسیاری از کشورهای دیگر را با جنایت‌هایش همراه سازند. آژانس باید انسجام خود را به نفع جامعه بین‌المللی حفظ کند. آژانس باید در عین حال به نقطه نظر ودیدگاه ایران در راستای یک ســـــــری تهدیــــدات و دروغ‌های اسرائیلی وآمریکایی که ایران را در حالتی شدیدا تدافعی قرار می‌دهند، توجه داشته باشد.