یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

وظیفه انسان نسبت به خدا و والدین


وظیفه انسان نسبت به خدا و والدین

اسلام در متن كتاب خود قرآن, به صورت ویژه ای به وظیفه فرد نسبت به والدین پرداخته است همچنین به این مسئله در احادیث فراوان معصومان ع توجه شده است

در مكتب اسلام در مجموع باید و نبایدها، مجموعه‏ای از حقوق بیان شده، كه از آن جمله است: حقوق خدا بر انسان، و حقوق والدین (پدرو مادر) بر انسان، یكی از دقیقترین مسائلی كه اسلام به آن پرداخته، تقابل این دو حق است. نحوه تعامل این دو حق، باعث بحثهای فراوانی می‏شود كه البته این بحث در بررسی و تامل در مسئله حقوق پدر و مادر بر فرزند و وظیفه‏ای كه فرزند نسبت به والدین دارد، اجتناب ناپذیر خواهد بود.

اسلام در متن كتاب خود قرآن، به صورت ویژه‏ای به وظیفه فرد نسبت به والدین پرداخته است. همچنین به این مسئله در احادیث فراوان معصومان (ع) توجه شده است. همچنین، قرآن در برخی آیات كه درباره اطاعت از پدر و مادر و احسان به آنها سخن می‏گوید، به تعامل و رابطه این اطاعت با پیروی از دستورهای خداوند به صراحت تاكید می‏كند، و خطوط و مرزهای آن را مشخص می‏نماید. در این نوشتار سعی بر آن است كه وظیفه فرد نسبت به خداوند و والدین از دیدگاه قرآن و نحوه ارتباط وتعامل آنها بررسی شود.

● احترام به پدر و مادر در منطق اسلام

اگر چه عواطف انسانی و حق شناسی به تنهایی برای رعایت احترام در برابر والدین كافی است. ولی از آنجا كه اسلام حتی در مسائلی كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن رابوضوح در می‏یابد سكوت روا نمی‏دارد و به عنوان تاكید در این گونه موارد هم دستورهای لازم را صادر می‏كند، درباره احترام به والدین آنقدر تاكید كرده است كه در كمتر مسئله‏ای دیده می‏شود به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره می‏كنیم:

الف) در چهار سوره قرآن مجید، به نیكی به والدین بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار گرفته است. این همردیف بودن، بیانگر این است كه اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام می‏گذارد.

۱) ( .....لا تعبدون الا الله و بالوالدین احساناً» بقره /۸۳ (.... بجز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید).

۲) (واعبدوا الله و لا تشركوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (نساء ۳۶) و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریك نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.

ب) اهمیت این موضوع تا آن پایه است كه هم قرآن و هم روایات، صریحاً توصیه می‏كنند كه حتی اگر پدر و مادر كافر باشند، رعایت احترامشان لازم است.

۱) ( وقضی ربك الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً» (اسراء ۲۳) و پروردگارت حكم كرد كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید.

۲) (الا تشركوا به شیئاً و بالوالدین احساناً» (انعام ۱۵۱) چیزی را با او شریك نكنید و به پدر و مادر نیكی كنید.

۳) (و آن جاهداك علی ا ن تشرك بی مالیس لك به علم فلا تطعمها و صاحبهما فی الدنیا معروفاً» (لقمان ۱۵) و اگر آنان به تو اصرار كنند كه با من آنچه را كه علم به آن نداری، شریك كنند اطلاعتشان مكن ولی در دنیا به نیكی با آنان رفتار كن.

ج) شكرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شكرگزاری در برابر نعمتهای خدا قرار داده شده است؛ چنانكه می‏خوانیم: «ا ن اشكرلی ولوالدیك الی المصیر» (لقمان ۱۴) مرا و پدر و مادرت را شكركن كه بازگشت به سوی من است؛ با این كه نعمت خدا بیش از آن اندازه است كه قابل احصا و شماره باشد، پس، این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.

قرآن حتی كمترین بی‏احترامی را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حدیثی، امام صادق (ع) می‏فرمایند: «لو علم الله شیئاً هو ادنی من اف لنهی عنده و هو من ادنی العقوق، و من العقوق ا ن ینظر الرجل الی و الدیه فیجد النظر الیها» اگر چیزی كمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهی می‏كرد. «اف» كمترین اظهار ناراحتی است. و از این جمله، نظر كردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.

ه) با اینكه جهاد یكی از مهمترین برنامه‏های اسلامی است، تا هنگامی كه جنبه وجوب عینی نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در این جهاد موجب ناراحتی آنان شود، جایز نیست. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است كه مردی نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و عرض كرد، جوان با نشاط وورزیده‏ای است و جهاد را دوست دارد، ولی مادرش از این موضوع ناراحت می‏شود. پیامبر (ص) فرمودند: «ارجع فكن مع والدتك فوالذی بعثنی بالحق لانسها بك لیله خیر من جهاد فی سبیل الله سنه» برگرد و با مادر خویش باش. قسم به آن خدایی كه مرا به حق مبعوث كرد، یك شب مادر با تو مأنوس شود، از یك سال جهاد در راه خدا بهتر است.

البته، هنگامی كه جهاد جنبه وجوب عینی پیدا كند، كشور اسلامی در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود، هیچ عذری حتی نارضایتی پدر و مادر پذیرفته نیست.

پبامبر (ص) فرمودند: «ایاكم وعقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد ممن سیرع الف عام ولایجدها عاق» از عاق پدر ومادر بترسید زیرا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می‏رسد؛ اما هیچگاه به كسانی كه مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسید.

این تعبیر، اشاره لطیفی به این موضوع دارد كه چنین اشخاصی نه تنها در بهشت گام نمی‏گذارند، بلكه در فاصله بسیار زیادی از آن قرار دارند و حتی نمی‏توانند به آن نزدیك شوند. سید قطب در تفسیر فی‏ظلال القرآن، حدیثی به این مضمون از پیامبر (ص) نقل می‏كند كه مردی كه مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف می‏داد، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده كرد. عرض كرد: «آیا حق مادرم را با این كار انجام دادم».

پیامبر فرمودند: «نه، حتی جبران یكی از ناله‏های او را به هنگام وضع حمل» نمی‏كند.

یك نكتهٔ كه دراینجا باید ذكر شود، این است كه گاه می‏شود پدر و مادر پیشنهادهای غیر منطقی یا خلاف شرع به انسان می كند، بدیهی است اطاعت آنان در هیچ یك از این موارد، لازم نیست. ولی با این حال، باید با برخورد منطقی و انجام دادن وظیفه امر به معروف و نهی از منكر در بهترین صورتش، با این گونه پیشنهادها برخورد كرد. امام كاظم (ع) می‏فرمایند: «كسی نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پرد وفرزند سئوال كرد. فرمودند: باید او را با نام صدا نزند (بلكه بگوید پدرم)، جلوتر از او نرود، قبل از او ننشیند و كاری نكند كه مردم به پدرش بدگویی كنند (نگویند خدا پدرت را نیامرزد كه چنین كردی)».

● توحید و نیكی به پدر و مادر، سرآغاز یك رشته احكام مهم اسلامی

«لا تجعل مع الله الها اخر فتقعد مذموماً مخذولاً و قضی ربك الا تعبدوا الا ایاء و بالوالدین احساناً اما یبلغن عندك الكبر احدهما اوكلاهما فلا تقل لهما «اف» و لا تنهر هما و قل لهما قولاً و كریماً و احفض لهما جناح الذال من الرحمه و قل رب ارحمهما كما ریبانی صغیراً ربكم اعلم بما فی نفوسكم ان تكونوا صالحین فانه كان للاوابین غفوراً» (اسراء ۲۲-۲۵) با خدای یكتا، خدای دیگری به خدای مگیر كه نكوهیده و خوار خواهی ماند. پروردگارت مقرر داشت كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیكی كنید. هر گاه تا تو زنده هستی هر دو یا یكی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مكن و با آنان به اكرام سخن بگو. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من، همچنانكه مرا در خردی پرورش دادند، بر آنان رحمت آور. پروردگارتان از هر كس دیگر به آنچه در دلهایتان می‏گذرد. داناتر است. و اگر از صالحان باشید. او توبه كنندگان را می‏آمرزد.

آیات مورد بحث، سر آغازی برای بیان یك سلسه از احكام اساسی اسلام كه با مسئله توحید وایمان شروع می‏شود، توحیدی كه خمیر مایه همه فعالیتهای مثبت و كارهای نیك و سازنده است. آیه نخست با توحید شروع شده است و تاكید می‏كند كه نباید برای خداوند یگانه هیچ معبودی قرار داد. آیه نمی‏گوید: «معبود دیگری را با خدا پرستش مكن». بلكه می گوید: قرار مده» تا معنای وسیعتری داشته باشد. یعنی، نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا، و نه در پرستش معبود دیگری را در كنار «الله» قرار مده.

سپس به بیان نتیجه شرك می‏پردازد، كه همانا با نكوهش و خواری نشستن است. انتخاب كلمه «قعود» (نشستن) در اینجا، اشاره به ضعف و ناتوانی است، زیرا در ادبیات عرب، این كلمه كنایه از ضعف است؛ همانگونه كه گفته می‏شود: « قعد به الضعف عن‏القتال» (ناتوانی سبب شد كه از بیكار با دشمن بنشیند).از جمله بالا استفاده می‏شود كه شرك، سه اثر بسیار بد در وجود انسان می‏گذارد:

۱) شرك مایه ضعف، ناتوانی، زبونی و ذلت است؛ در حالی كه توحید، عامل قیام، حركت و سرافرازی است.

۲) شرك، مایه مذمت ونكوهش است؛ چرا كه یك خط روشن انحرافی است، در برابر منطق عقل و كفرانی است آشكار، در مقابل نعمت پروردگار. و آنكس كه تن به چنین انحرافی دهد، در خور مذمت است.

۳) شرك سبب می‏شود كه خداوند، مشرك را به معبودهای ساختگی‏اش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. و از آنجا كه معبودهای ساختگی نیز قادر به حمایتش بردارد و از آنجا كه معبودهای ساختگی نیز قادر به حمایت كسی نیستند و خدا هم حمایتش را از چنین كسانی برداشته است، آنان «مخذول» و بدون یار و یاور خواهند شد. در آیات دیگر قرآن نیز همین معنا به شكل دیگری مجسم شده است؛ چنانچه می‏فرماید: «مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء كمثل العنكبوت اتخذت بیتاً و ا ن اوهن البیوت لبیت العنكبوت لو كانوا یعلمون» ( عنكبوت ۴۱) (مثل آنان كه غیر از خدا را به دوستی گرفتند، مثل عنكبوت است كه خانه‏ای بساخت و همانا سست‏ترین خانه‏ها، خانه عنكبوت است، اگر می‏دانستند.

بعد از اصل توحید، به یكی از اساسی‏ترین تعلیمات انسانی انبیا- با تاكید مجدد بر توحید- اشاره شده است؛ كه همانا نیكی به پدر و مادر است.

«قضا»، مفهوم محكمتری امر دارد. و فرمان قطعی و محكم را می‏رساند. این مطلب، نخستین تاكید در این باره است، قرار دادن توحید در كنار نیكی به پدر و مادر، تاكید دیگری بر اهمیت این دستور اسلامی است. مطلق بودن «احسان» كه هر گونه نیكی را در بر می‏گیرد، و همچنین «والدین» كه مسلمان و كافر را شامل می‏شود، سومین و چهارمین تاكید در این جمله است. نكره بودن «احساناً» كه دراین گونه موارد برای بیان عظمت می‏آید، پنجمین تاكید محسوب می‏شود. توجه به این نكته لازم است كه فرمان، معمولاً روی یك امر اثباتی می‏رود؛ در حالی كه در اینجا، روی نفی رفته است. این نكته، ممكن است به خاطر آن باشد كه از كلمه «قضی»، فهمیده می‏شود كه جمله دیگری در شكل اثباتی در تقدیر است یا اینكه مجموع جمله نفی و اثبات : «الا تعبدوا الا ایاه». در حكم یك جمله اثباتی؛ اثبات عبادت انحصاری پروردگار است.

سپس، یكی از مصداقهای روشن نیكی به پدر و مادر بیان شده است. در اینجا، به قسمتی از ریزه‏كاریهای برخورد بسیار مودبانه و احترام آمیز فرزندان به پدران و مادران از دیدگاه قرآن، اشاره می‏شود.

۱) از یك‏سو، روی حالت پیری آنان- كه در آن موقع نیازمندتر به حمایت ومحبت و احترامند- تاكید می‏كند، و فرزندانشان را از كمترین سخن اهانت آمیز به آنان نهی می‏كند. آنان ممكن است بر اثر كهولت، طوری شوند كه نتواند بدون كمك دیگری حركت كنند، از جا برخیزند و حتی ممكن است قادر به رفع آلودگی از خود نباشند. در این مواقع، آزمایش بزرگ فرزندان شروع می‏شود.

۲) از سوی دیگر، قرآن تاكید می‏كند كه در این هنگام نه تنها به آنان نباید «اف» گفت: و با صدای بلند و اهانت آمیز با آنان صحبت كرد، بلكه با قول كریم و گفتار بزرگوانه باید با آنان گفتگو كرد. همه اینها، نهایت ادب در سخن را می‏رساند، كه زبان كلید قلب است.

۳) از سوی دیگر، دستور به تواضع و فروتنی داده شده است، تواضعی كه نشاندهنده محبت و علاقه باشد، و نه چیز دیگر

نویسنده: دكتر علی اكبر تاجداری متخصص حقوق و اقتصاد

منابع:

۱- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، تهران، كانون انتشارات محمدی، ۱۳۵۸.

۲- مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۷۰.

۳- مولانا (تبریزی)، سید مصطفی، حقوق والدین و فرزند،۱۳۴۹.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.