نگاه واقع گرایانه به مشکلات

یکی از راههای اصلاح سبک زندگی این است که افراد بیاموزند زندگی همیشه مطلوب نیست و چه دوست داشته یا نداشته باشند وجود مشکلات کوچک و بزرگ یکی از مهمترین حقایق دنیاست

یکی از راههای اصلاح سبک زندگی این است که افراد بیاموزند زندگی همیشه مطلوب نیست و چه دوست داشته یا نداشته باشند وجود مشکلات کوچک و بزرگ یکی از مهمترین حقایق دنیاست. یکی از مسائلی که افراد باید بیاموزند این است که زندگی مجموعه ای از مشکلات است، چه از آن شکایت کنیم یا برای حل مشکلات کاری کنیم.

زندگی همیشه به شکلی که ما دوست داریم عمل نمی‌کند. اگر می‌توانستیم راه خودمان را برویم، کار ساده‌تر می‌شد، احساس انصاف بیشتری می‌کردیم و تفریح و لذت بیشتری هم داشتیم، درد و رنج برایمان باقی نمی‌ماند و مجبور نبودیم کار کنیم. اما زندگی همیشه این گونه نیست به جای آن با واقعیت‌ها روبه رو می‌شویم، اما واقعیت هم آموزگار بزرگی است به ما کمک می‌کند تا بیاموزیم.ما چه دوست داشته یا نداشته باشیم وجود مشکلات یکی از مهمترین حقایق دنیاست، یکی از اولین و ارزشمندترین درسها درباره حقیقت است. فیلسوفان هزاران سال است که توضیح می‌دهند چرا دنیا این گونه است. بنابراین اگر دنیا را درک نکنیم و آن را به این شکلی که هست نپذیریم خواهان چیز دیگری خواهیم بود و هرگز به آن نخواهیم رسید و همچنان شکایت خواهیم کرد.

بنابراین وقتی واقعیت زندگی کردن را بهتر بشناسیم و با کاستی‌های آن به درستی کنار بیاییم و مشکلات و دشواری‌ها را به درستی مدیریت و کنترل کنیم از زندگی بیشتر و بهتر استفاده می‌کنیم و بهتر آن را درک می‌کنیم و بینش درستی از زندگی به دست می‌آوریم. وقتی می‌دانیم زندگی دشوار است و آن را می‌پذیریم می‌توانیم زندگی موثری داشته باشیم، برای اینکه از مشکلات زندگی گله کنیم می‌توانیم برای حل این مشکلات مترصد راه‌هایی شویم.یکی از تفاوت‌های بارز میان انسانهای موفق و آنهایی که شکست خورده‌اند را می‌توان در نگرش آنها را در قبال مشکلات زندگی جست‌وجو کرد.

ناکام‌ها می‌خواهند از مشکلات اجتناب کنند یا آنها را دور بزنند، اما موفق‌ها مشکلات را می‌پذیرند و به استقبال آنها می‌روند، حتی اگر در این میان متحمل رنج و ناراحتی شوند.اشکال بسیاری از مردم، صرف نظر از سن و سال آنها، این است که یا متوجه نیستند یا این حقیقت را قبول ندارند که زندگی با سختی‌هایی روبه روست. از این رو به جای اینکه خود را با مشکلات تطبیق دهند به جنگ با این مشکلات می‌روند، مرتب شکایت می‌کنند، هم به خودشان غر می‌زنند و هم به دیگران.

مرتب مشکلات زندگی خود را درشت نمایی می‌کنند، طوری صحبت می‌کنند که انگار مشکلات آنها منحصر به فرد است و احساس می‌کنند که زندگی برای دیگران راحت تر است، اما شکایت کردن سببی نیست که مشکلات را از میان بردارد، تنها بر شدت مشکلات می‌افزاید زیرا با شکایت بر ابعاد گرفتاری افزوده می‌شود شکایت کردن اقدامی‌برای نشاندن مشکلات بر دوش دیگران است.

ما انسانها وقتی این حقیقت را بپذیریم که زندگی دشوار است متوجه می‌شویم که هر مساله خود فرصتی مطلوب است و چالش‌های زندگی را می‌پذیریم و به جای اینکه به سختی‌ها اجازه بدهیم که ما را مغلوب کنند، آنها را به عنوان آزمونی برای خود مورد استقبال قرار می‌دهیم و می‌توانیم با استفاده از آنها به فراسوی مشکلات برویم.این یک واقعیت قطعی است که زندگی همیشه مطلوب نیست و حقیقتی است که باید آن را همیشه به یاد داشته باشیم. باید قبول کنیم حوادث بد برای انسانهای خوب هم اتفاق می‌افتد، گاه برای دیگران، گاه برای ما و اغلب به نظر می‌رسد که این حوادث برای کسانی روی می‌دهد که کمتر شایسته و سزاوار آن هستند. از آن گذشته گاه شاهدیم اتفاقات خوب برای کسانی روی می‌دهد که ابدا سزاوار آن نیستند.