یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
بافتن رویا با زبان
![بافتن رویا با زبان](/web/imgs/16/96/yxaog1.jpeg)
هرتا مولر ۲ سال پیش برای رونمایی از نخستین کتابش که به زبان رومانیایی در این کشور منتشر شد، به رومانی سفر کرد و درباره خودش و احساس نوشتنش سخن گفت.
بدترین تجربه عمرم زندگی تحت رژیمیدیکتاتوری بود. نیاز من به نوشتن هم از همین تجربه آمده است. مجبور بودم یاد بگیرم که با نوشتن زندگی کنم، نه به راهی دیگر. میخواستم استانداردهایی وجود داشته باشد که در رویاهایم میدیدیم. این خیلی طبیعی و ساده است و نوشتن راهی بود برای این که آنچه را نمیتوانستم در زندگی واقعی داشته باشم، صدا کنم.
نمیتوانستم به زبان رومانیایی بنویسم. واژهها را روی کارت مینوشتم و معنی آنها را درک میکردم. باور دارم که یکی از زیباترین چیزهای رومانیایی زبان روزمره آن است که وقتی در کارخانه ماشینسازی کار میکردم؛ به آن زبان صحبت میکردم. یک نفر امروز از من پرسید که از چیزهای روشنفکرانه چه یاد گرفتم و من گفتم یک عالم از ترانههای مردمی. وقتی اولین بار صدای ماریا تاناسه را شنیدم، برایم باور کردنی نبود.
آنجا بود که واقعا حس کردم فولکلور یعنی چه. موسیقی فولکلوریک رومانی با هستی از راههای بامعنی بسیاری در ارتباط است . این در حالی است که فولکلور آلمانی ابدا برای من مایه الهام نبود.
در دهکده ما عملا حضور ۲ زبان حس میشد، دهکده ما در رومانی بود، اما همه در این دهکده آلمانی حرف میزدند، این دو زبان تفاوتهای جالبی با هم داشتند و البته گنجینههایی برای من. استعارهها در رومانیایی بسیار حساس عمل میکنند و بهتر به هدف میخوردند و در تصویر مستقیم برای من، بهتر از زبان مادریام که آلمانی است، موثر میافتند.
وقتی یک ستاره به زمین میافتد، رومانیاییها میگویند یک نفر از دنیا رفت و آلمانیها میگویند یک آرزو بکن. این یکی از دلایل اصلی بود که میخواستم رومانیایی یاد بگیرم. من بسیار نسبت به پیشرفت رومانی حساس هستم. اما مجموعه واژگانی من در رومانیایی خیلی قوی نیست و وقتی دایره واژگانی ضعیف باشد، بیان خودت دشوار خواهد بود.
به خاطر میآورم وقتی امیل سیارون را در پاریس دیدم، به من گفت: از زمانی که به فرانسه آمده از صحبت به زبان رومانیایی خودداری میکند اما حالا که او پا به سن گذاشته به زبان رومانیایی رویا میبافد. او گفت این زبان است که از او محافظت میکند و او دیگر نمیتواند خودش را از آن حفظ کند.
وقتی ما یک اثر کولاژ یا تکه تکه و ترکیبی میخوانیم، فکر میکنیم میتوانیم آن را یک تجربه بنامیم. اما حالا دیگر چنین کولاژهایی را نمیتوان یک تجربه نامید.
حتی اگر میزان قابل توجهی چیزهای پوچ و یاوه هم در این کولاژها وجود داشته باشد، باز هم هر یک از آنها یک مفهوم انسانی را در خود نهفته دارد. این شعرها در وجود انسان ظاهر میشود و درباره آنچه مردم میاندیشند و زندگی میکنند، صحبت میکند.
پشت سر این تمرینهای سبک دار، شعری خیلی شجاعانه و جدی پنهان شده است. من از این نوع نوشتن استفاده کردهام، چون اگرچه من کولاژُ نمینویسم، دوست دارم از چیزهای خنده دار و مضحک حمایت کنم. و در این اثر «هرتا»ی درونی به من میگوید که در معانی واژههایی که بهکار میگیرم خیلی دقیق نباشم، چون میتواند به فاجعه منجر شود. او همه آزادی را که برای نوشتن این آثار احتیاج داشتم به من داد و من از آن لذت بردم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست