سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

خاطره بازی های دیروز, خاطره سازی های امروز


خاطره بازی های دیروز, خاطره سازی های امروز

انیمیشن های جدید خیلی ها را چند ساعتی پای تلویزیون می نشانند

خاطره‌بازی ماجرای این روزهای نسل سوم است. بچه‌های نسل سوم به بعد دنبال خاطره‌ها هستند؛ کارتون‌های دوره کودکی، آهنگ‌ها و کاست قصه‌های بچگی، بازی و اسباب‌بازی‌های آن دوره. این خاطره‌بازی با کمی تفاوت به امروز هم سرایت کرده. سال‌هاست انیمیشن‌های مختلفی ساخته می‌شوند که نه فقط بچه‌ها بلکه بزرگ‌ترها را هم به سالن‌های سینماهای دنیا می‌کشانند. البته در ایران سالن‌های سینما و فیلم‌های مخصوص کودکان کمتر مخاطب کودک و نوجوان دارند، چه رسد به مخاطب بزرگسال. اینجا کارتون‌ها وارد می‌شوند، دوبله می‌شوند و بعد در دسترس همه علاقه‌مندان قرار می‌گیرند. پدیده این هفته می‌رود به سراغ خاطره‌سازی‌های جدید؛ کارتون‌هایی که یکدفعه بین کوچک‌ترها و بزرگ‌ترها باب شدند، آنها را پای تلویزیون میخکوب کردند و محبوبیت‌های بی‌نظیری به دست آوردند.

● گوش‌مروارید و آقای گرگ

پیام‌های اخلاقی کاملاً ساده ویژگی کارتون‌های دوره کودکی ماست. اگر گوش‌مروارید می‌دیدیم آقا گرگه نماد بدی‌ها بود و خرگوش کوچولو نماد خوبی‌ها. درس‌های اخلاقی بیشتر به صورت جدی و بدون چاشنی طنز به خورد ما داده می‌شد. همه چیز قطعی بود. سیاهی بد بود و سفیدی خوب. اما دوره جدید، دوره تغییر در فرم کارتون‌سازی است، هر چند محتواهای اخلاقی همچنان دست‌نخورده باقی مانده‌اند. نمادها تغییر شکل پیدا می‌کنند. اگر در قصه‌های قدیمی و به دنبال آن کارتون‌هایی که بر این اساس ساخته می‌شدند، غول‌ها همیشه باعث وحشت بچه‌ها و نماد بدی بودند سینماگران امروزی شخصیتی به نام شرک را خلق کردند که نه‌تنها باعث وحشت بچه‌ها نمی‌شود بلکه همه، از کوچک و بزرگ، او را دوست دارند. مفاهیم مطلق در حال تغییر شکل هستند. وقتش است که به جای ظاهربینی کمی هم به عمق و باطن پرداخته شود.

● ادویه‌ای به نام طنز

طنز یعنی خلاقیت. یعنی بیان مفاهیمی که شاید اگر در قالب جدیت بیان می‌شدند ذهن از ‌پذیرش آنها سر باز می‌زد. اما طنزهای هوشمندانه‌ای که در کارتون‌ها به کار گرفته می‌شوند، انعطاف‌پذیرند. مفاهیم بعضاً عمیق اخلاقی در قالب طنزهای ظریف طوری ساخته و پرداخته می‌شوند که بیننده‌ها با فراغت خاطر و بدون احساس معذب بودن به تماشای کارتون‌ها می‌نشینند. شخصیت‌های کارتونی به صورت ناگهانی دچار تحول نمی‌شوند، بلکه این فرآیند به صورت تدریجی و طی برخورد با عواملی که هر کدام در داستان در جای درست خودشان قرار گرفته‌اند، تغییر می‌کنند.

● تغییر روند داستان‌های قدیمی

شنل قرمزی داستان آشنای سال‌های سال نسل‌های مختلف است. داستانی مثل سوپرمن اسطوره مورد علاقه خیلی از آدم‌هاست. اما مگر چقدر می‌شود این داستان‌های قدیمی را شنید و خسته نشد؟ سازندگان کارتون‌ها و انیمیشن‌ها خیلی از سوژه‌هایشان را از بین داستان‌های قدیمی انتخاب می‌کنند. ساختارشکنی آنها به شکل تغییر روند داستانی و تغییر شخصیت‌هاست. در انیمیشن داستانی شنل‌قرمزی (اغفال‌شدگان)، مادربزرگ که در داستان اصلی نقشی فرعی داشت، ناگهان دارای نقشی اصلی می‌شود. اگر تصور ذهنی ما تا قبل از دیدن این کارتون از مادربزرگ‌های قصه‌ها موجوداتی کسل، منفعل و آرام بود، در این انیمیشن تصور ذهنی ما کاملاً دچار نوسان می‌شود. مادربزرگ این قصه پا به پای جوان‌ها تفریح می‌کند، کارهای مهیج انجام می‌دهد و شیطنت می‌کند. ذهن‌ها تشنه داستان‌هایی هستند که هم رنگ و بوی آشنای گذشته‌ها را داشته باشند و هم چاشنی‌های جدید و امروزی.

● دوبله‌هایی با عطر ایرانی

خیلی وقت‌ها صحبت از بومی‌سازی می‌شود. دوبله‌های فارسی کارتون‌ها بدون شک یکی از عوامل تاثیرگذار بر روی میزان محبوبیت کارتون‌ها بین ایرانیان به خصوص بین بزرگسالان است. نسلی که با فیلم‌های فارسی بزرگ شده و لحن‌های لوطی‌وار برایش آشناست، ناگهان با دوبله‌هایی اینچنینی روبه‌رو می‌شود. شخصیت‌های پهلوان‌مسلک کارتون‌ها با صداهایی گیرا و تکیه‌کلام‌هایی پهلوانی دوبله می‌شوند. نمونه‌اش در کارتون عصر یخبندان کاملاً پیداست. مندی، ماموت این قصه، موجودی است که در ابتدا خیلی خشک و جدی به نظر می‌آید اما کم‌کم در طول داستان نشان می‌دهد که آنقدر‌ها هم که به نظر می‌رسد خشن نیست و خیلی هم به اصطلاح بامرام است. درست مثل شرک. دوبله این شخصیت‌ها به فارسی بسیار هوشمندانه انجام شده است. استفاده از اصطلاحات رایج بین ایرانیان و شعرهای معروف فارسی به جای شعرهای انگلیسی کارتون‌ها به میزان هضم مخاطب از داستان و علاقه‌مندی به شخصیت‌ها می‌افزاید.

● شخصیت‌هایی متضاد

معمولاً برای بارز کردن یک ویژگی می‌توان از تقابل آن خصیصه با خصیصه متضادش استفاده کرد. معمولاً شخصیت‌هایی که از افتادگی و متانت خاصی برخوردار هستند روبه‌روی شخصیت‌های متضادشان قرار می‌گیرند. در داستان‌هایی مثل عصر یخبندان و شرک وجود شخصیت‌هایی مثل سید و الاغ در مقابل مندی و شرک لازم است. خصایصی مثل سکوت، آرامش و متانت مترادف با عاقل بودن و تصمیم‌گیری صحیح می‌شوند. در مقابل شلوغ‌کاری، وراجی و نا‌آرامی مترادف با حماقت. اما نه حماقتی که افراد را فراری بدهد بلکه افراد شخصیت‌های این گونه را با نوعی دلسوزی دوست می‌دارند. ویژگی‌های شخصیت‌های متین داستانی با قرار گرفتن در برابر شخصیت‌هایی متضاد پررنگ‌تر می‌شوند و به صورت ضمنی روش درست رفتار کردن را به بچه‌ها و حتی بزرگ‌ترها می‌آموزند.

● مفاهیم بزرگانه در دنیای کودکان

یک غول سبز زشت که عاشق یک شاهزاده می‌شود و در راه رسیدن به عشقش تلاش می‌کند. مضمون شرک یک این بود؛ داستانی جدید با بهره‌گیری از ساختارهای داستان‌های قدیمی. اما رفته رفته، شرک تغییر شکل پیدا کرد. درست مثل آنچه از عشق در دنیای واقعی می‌گویند عشق تند او تبدیل شد به محبتی نسبت به خانواده و سپس خستگی‌اش از روزمرگی زندگی.

در آخرین سری کارتون شرک این تغییر شکل به یکی از اساسی‌ترین معضلاتی که به خصوص در جوامع غربی باب شده است، پرداخت: یکنواختی زندگی پس از ازدواج و ندانستن قدر دستاوردهای زندگی مشترک. در این داستان مخاطب با مردی خانواده‌دار رو‌به‌رو می‌شود که دلش برای روزهای آزادی خودش تنگ شده است و می‌خواهد دوباره یک غول باشد. او از نجات دادن همسرش پشیمان است. در این داستان شخصیت منفی، کسی است که شرک را از تمام چیزهایی که دارد دور می‌کند تا یک روز از روزهای مجردی‌اش را برگرداند. در نهایت کار به جایی می‌رسد که شرک دوباره برای به دست آوردن زندگی‌اش تلاش می‌کند و حتی تا مرز نابودی و فدا کردن خودش نیز پیش می‌رود. بازگشت او به زندگی متاهلی‌اش، آن هم با علاقه‌ای بیش از پیش، نماد تشویق به بازگشت زوج‌ها به دانستن ارزش دستاوردهای زندگی‌شان و گذشت و فداکاری است؛ مفهومی که بیشتر از بچه‌ها بزرگسالان با آن ارتباط می‌گیرند.

● بچه‌های امروز

احتمالاً شما هم متوجه تفاوت‌های بچه‌های امروزی با یکی دو نسل قبل شده‌اید. آنها به طرز حیرت‌آوری باهوش و تیز هستند. مسائل مربوط به بزرگسالان را کاملاً درک می‌کنند و تا حدودی که بتوانند ارزیابی. نمی‌توان به قطعیت گفت که ساخت کارتون‌هایی با مضمون اتفاقات دنیای بزرگ‌ترها باعث این امر شده یا آمادگی ذهنی بچه‌ها برای ‌پذیرش مفاهیم بزرگسالان باعث ساخت این کارتون‌ها. اما هر چه که هست، بچه‌ها با مفاهیم ارائه‌شده در این مجموعه‌ها به خوبی ارتباط برقرار می‌کنند. کارتون‌ها دوجانبه هستند. مفاهیم کلی برای بچه‌ها کاملاً قابل درک هستند و نکات ظریف و جانبی مورد علاقه بزرگ‌ترها. بی‌حساب نیست که بعضی‌ها بچه‌های امروزی را سر بزرگ می‌دانند.

● رهایی از کسالت

مسلماً پرداختن به اوقات فراغت و برنامه‌ریزی برای آن، یکی از ضروریات برای همه نسل‌هاست. بزرگ‌ترها دوست دارند وقتی خسته از سر کار به خانه برمی‌گردند آرامش داشته باشند و حتی بخندند. انیمیشن‌های جدید کاملاً این امکان را به آنها می‌دهد. کارتون به خودی خود نمادی از دنیای پاک، شیرین و معصوم کودکی است و از این جهت می‌تواند بزرگسالان را به خود علاقه‌مند کند. از طرف دیگر مفاهیم گنجانده‌شده بسیار متنوع و مفرح هستند و حتی برای ساعتی هم که شده می‌توانند ذهن درگیر آدم‌بزرگ‌ها را معطوف به خود کنند و خستگی‌شان را از بین ببرند.

● اسطوره‌ وال- ای

وال- ای بدون شک یکی از بهترین‌هاست؛ انیمیشنی که می‌تواند برای سالیان سال در ذهن‌ها باقی بماند. موجودی که در مفاهیم ذهنی ما مترادف با بی‌احساسی است، یعنی یک روبات با تلاش بی‌نظیری مفاهیم عمیق انسانی را زنده می‌کند. زندگی یکنواختش با ورود ایوا، روبات مونث، عوض می‌شود. این داستان از کلمات استفاده بسیار اندکی برده است. در عوض رفتارها و نمادها بهترین عناصر انتقال‌دهنده پیام‌ها هستند. زمینی که از دست رفته است توسط دو روبات نجات پیدا می‌کند آن هم با نیرویی فوق بشری به نام عشق. این انیمیشن ویژگی‌های منحصر به فردی دارد مثل شکستن قراردادها، عدم استفاده از کلمات و طرح داستانی کاملاً نوین.

● آن سوی پرچین کارتون‌ها

در این سال‌ها اسم کارتون‌هایی همچون رئیس مزرعه، آن سوی پرچین، شرک، عصر یخبندان و پاندای کونگ‌فوکار برای بیشتر افراد آشناست. این کارتون‌ها از محبوبیت‌های بی‌نظیری بهره‌مند شدند. صحه این گفته ساخته شدن شماره‌های بعدی این داستان‌هاست که به صورت شرک ۱ تا ۴، رئیس مزرعه ۱ تا ۳ و... اکنون در بازار وجود دارند و با استقبال خوبی هم مواجه می‌شوند. آدم‌ها تشنه یادآوری مفاهیم قدیمی با شکل‌های جدید هستند. هر چه باشند باز هم در درون خود به خوب بودن خوبی‌ها و کارهای نیک و بد بودن زشتی‌ها و کارهای بد اعتقاد دارند. برای همین است که می‌توانند پا به پای شخصیت‌های داستان فیلم‌ها یا کارتون‌ها شادی کنند و بخندند یا غصه بخورند و آه بکشند. هر چیز جدیدی که پدیده می‌شود، حرف‌های زیادی را درون خودش پنهان کرده است؛ حرف‌هایی که نشان از آدم‌های جدید دارد و منتظر شنیده شدن است. کافی است کمی دقیق‌تر نگاه کنیم. کافی است کمی بهتر گوش کنیم.

تارا ذکائی