شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

قدرت تخیل انسان, جهان را به حرکت در می آورد


قدرت تخیل انسان, جهان را به حرکت در می آورد

مارگارت آتوود و نگاهی به ادبیات علمی تخیلی

▪ نوشته: مارگارت آتوود

▪ برگردان: غنچه عرفانیان شادکام

▪ «مارگارت آتوود» نویسنده مشهور و خالق اثر معروف «آدم کش کور»، در مقاله زیر به تشریح این نکته می پردازد که چرا ما به ادبیات علمی تخیلی نیاز داریم.

پیش از آن که اصطلاح «ادبیات علمی/ تخیلی» مطرح و رواج پیدا کند، در آمریکای دهه ۱۹۳۰ و دوران طلایی «هیولاهای یک چشم» و «دختران زره پوش»، داستانهایی همانند «جنگ دنیاها» نوشته «اچ، جی، ولز» را «داستانهای علمی» می نامیدند. در هر دوی این اصطلاحات «قصه علمی» و«ادبیات علمی/ تخیلی» - عنصر و کلمه «علم» یک وابسته وصفی است.

«قصه» و «ادبیات» اسامی هستند و کلمه ادبیات مسایل و موضوعات بسیاری را شامل شده و در بر می گیرد.اگر دارید درباره آینده می نویسید و به سبک و سیاق روزنامه نگارها آینده را پیش بینی نمی کنید، احتمال دارد چیزی بنویسید که مردم آن را «ادبیات علمی/ تخیلی» یا «داستان خیال پردازانه» می نامند.

مایلم بین داستان «علمی/ تخیلی» به معنی واقعی کلمه و داستان «خیال پردازانه» فرق بگذارم. نزد من، بر چسب ادبیات «علمی/ تخیلی» به کتابهایی با موضوعاتی تعلق دارد که ما هنوز قادر به انجام آنها نیستیم؛ همانند حرکت در تونلی باریک در فضا تا سیاره ای دیگر؛ و داستان «خیال پردازانه» به معنای کاری است که از وسایل و شیوه هایی همانند «تعیین هویت با DNA» و «کارتهای اعتباری» استفاده می کند که پیش از این در دسترس بوده اند و این داستانها طبیعتاً بر روی کره زمین رخ می دهند.

اما این اصطلاحات قابل تغییر و انعطاف پذیرند. بعضی اشخاص از داستان خیال پردازانه به عنوان چتری برای پوشاندن و مخفی کردن ادبیات علمی / تخیلی و تمامی صورتهای فرعی مرتبط به آن - ادبیات علمی و تخیلی فانتزی و... استفاده و دیگران نظر مقابل و مخالف با آن را اتخاذ می کنند.

من دو اثر در مایه های ادبیات علمی / تخیلی (یا اگر شما ترجیح می دهید، ادبیات خیال پردازانه) نوشته ام: «حکایت مستخدم زن» و «اوریکس و کرک». در این جا به بعضی موارد که این نوع داستانها قادر به انجام آنها هستند و داستانهای رئالیستی (واقع گرا) فاقد آن توانایی اند، اشاره می شود.

▪ این نوع داستانها، عواقب فناوریهای نوین و برنامه ریزی شده را به شیوه هایی گویا و مشروح بررسی می کنند و این کار را طوری انجام می دهند که انگار کاملاً عملی و قابل استفاده اند. ما همیشه در خراب کاری کردن متبحر بوده ایم، اما توان بازگرداندن آب رفته به جوی را نداشته ایم!

▪ این نوع داستانها قادرند رابطه انسان با جهان را بررسی کنند؛ بررسی و کاوشی که اغلب اوقات ما را در مسیر مذهب قرار می دهد و به راحتی می تواند با اسطوره شناسی درهم آمیزد و یکی شود؛ بررسی ای که می تواند تنها از طریق گفتگو و تک گویی ها در چارچوب قواعد رئالیسم اتفاق بیفتد.

▪ این داستانها می توانند تغییرات پیش آمده در سازماندهی اجتماعی را کند و کاو و به کسانی که با این تغییرات زندگی می کنند نشان دهند که آنها چه شکلی اند. این مسأله در مورد «آرمان شهر» و «کابوس آباد» نیز صادق است که ما به دفعات ثابت کرده ایم در مورد اینکه چگونه جهنم را روی زمین خلق کنیم، ایده هایی نو داریم، تا اینکه چگونه می توان دنیا را بهشت کرد!تاریخچه قرن بیستم (که چند تایی از جوامع بشری در طی آن شکافهای عظیمی در (مفهوم) «آرمان شهر» به وجود آوردند و در نهایت کارشان به ایجاد دوزخ منتهی شد) این مسأله را تأیید می کند. کامبوج را تحت حکومت «پل پوت» به خاطر بیاورید!

▪ این داستانها قادرند ما را بدون هیچ ترس و واهمه ای به جاهایی ببرند که هیچ انسانی تاکنون به آنجا نرفته است و بدین طریق قلمرو و حیطه تخیل را گسترش می دهند.

بدین طریق است که فضاپیما و فضای داخلی بسیار بامزه فیلم «سفر باور نکردنی» شکل می گیرد، و «راکوئل ولش» کوچک و سوار بر یک زیر دریایی، به داخل جریان خون تزریق می شود. همچنین، سفرهای «ویلیام گیبسون» در فضای سایبرنیکی و «ماتریکس، قسمت اول» نیز به همین ترتیب شکل می گیرند- هر چند این فیلم آخری (ماتریکس) یک قصه پر ماجرا و مهیج با اشاره های تلویحی پر رنگ به تمثیلهای دین مسیحیت است، و به همین خاطر خویشاوند نزدیک داستان «سفر زاید» است تا «غرور و تعصب»!

بیشتر از یک تفسیر نویس، به این نکته اشاره می کنم که ادبیات علمی تخیلی، جایی حالت یک فرم را به خود می گیرد که داستانی مذهبی به دنبال «بهشت گمشده» می رود. اغلب اوقات از فرم به عنوان شیوه ای جهت شبیه سازی نتایج تعالیم مذهبی استفاده می شود.

نشانه های مذهبی در فیلمهایی همانند «جنگ ستارگان» واضح تر و آشکارترند. موجودات فضایی جای فرشتگان، شیاطین، پری ها و قدیسین را گرفته اند، هر چند باید گفت که این آخرین گروه، دوباره دارند به صحنه باز می گردند.

ما به خرد نیاز داریم. نیازمند امید هستیم. دوست داریم خوب باشیم. به همین خاطر، گاهی اوقات داستانهای هشدار دهنده ای برای خودمان تعریف می کنیم که به بخش تیره تر بعضی از خواسته هایمان می پردازد. همان طور که«ویلیام بلیک» مدتها قبل اشاره کرده، قدرت تخیل انسان، جهان را به حرکت در می آورد. در ابتدا، قدرت تخیل، تنها جهان انسان را به حرکت در می آورد که روزگاری در مقایسه با دنیای وسیع و قدرتمند طبیعی اطرافش بسیار کوچک بود. هم اکنون ما در آستانه آن هستیم که به جز زلزله و آب و هوا، همه چیز را تحت کنترل خویش بگیریم.

اما هنوز این قدرت تخیل انسان است که با وجود تمامی گوناگونی هایش، آنچه را که ما با ابزارهایمان انجام می دهیم، هدایت می کند. ادبیات، بیان یا ابراز تخیل انسان است و این امکان را به وجود می آورد که مبهم ترین و اسرار آمیزترین صورتهای تفکر و احساس - بهشت، جهنم، اهریمن ها و فرشتگان و هر چیز دیگری - در روشنایی قرار گیرد و در آن جاست که می توانیم نگاه دقیقی به آنها داشته باشیم و شاید به فهم بهتری از این مسأله برسیم که چه کسی هستیم و چه می خواهیم و محدودیتهای این خواسته چه چیزهایی می تواند باشد.

درک و فهم قدرت تخیل، دیگر یک سرگرمی و وقت گذرانی نیست، بلکه یک ضرورت است؛ چون اگر بتوانیم آن را تصور کنیم، به طور فزاینده ای قادر به انجام آن خواهیم بود.



همچنین مشاهده کنید