دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
بازیگران ما تمایلی به عوض شدن ندارند

«احمد کاوری» متولد ۱۳۴۴ عراق است و فارغالتحصیل رشته ادبیات نمایشی. به همین دلیل از اولین فیلم سینماییاش به ارتباط موثر ادبیات و سینما روی خوش نشان داده است. اولین فیلمش «نفوذی» را همراه مهدی فیوضی کارگردانی کرده و فیلم را براساس کتاب «حکایتزمستانی» به نویسندگی سعید عاکف و به کمک داوود امیریان نوشته است. فیلم همچون کتاب درباره خاطرات یکی از رزمندگان دفاع مقدس است که در دوران اسارت و درمیان اردوگاههای مخوف بعثی دچار مشکلاتی میشوند. کاوری فعالیت هنری خود را از سال ۶۴ با کار تئاتر شروع کرد. وی همچنین در نگارش فیلمنامه فیلمهای بلندی نظیر «مردی از جنس بلور» و «قاصدک» همکاری کرده است.
بازی در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بخش دیگری از فعالیت هنری وی را شامل میشود؛ از جمله بازی در فیلمهای «ارتفاع پست»، «سفر سرخ»، «انتظار»، «مردی از جنس بلور» و... به دلیل علاقهاش به ادبیات، در فیلم بعدی خود «خودزنی» نیز به اقتباس ادبی دست زده است و در این تجربه، برداشتی از رمان «دزد سگها» نوشته «نجیب محفوظ»، نویسنده و نمایشنامهنویس مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات، را پایه نگارش فیلمنامهاش در نظر گرفت. اقتباسی که برخی معتقدند کاملا قابل فهم و درست انجام شده است و برخی دیگر خلاف این دیدگاه را دارند. اما کاوری معتقد است که باید به موضوع اقتباس در سینمای ایران طور دیگری نگاه کرد و راه زیادی برای رسیدن به جایگاه مطلوب در این حوزه وجود دارد. یادآوری این نکته ضروری است که اقتباس از رمان و بهطور کلی ادبیات شیوه مرسوم در صنعت سینمای جهان است و این مساله کاملا جا افتاده و به آن نیز بها داده میشود. ولی هنوز هم در سینمای ایران به این مساله با تردید نگاه میشود. به طوریکه برخی اختلافات میان فیلمساز و کارگردان مشهور در حافظه تاریخ سینمای ایران جاخوش کرده است. به هرجهت یادآوری این مساله از نکات مهم و قابل دفاع است که باید به آن توجه شود.
آقای کاوری فیلمنامه «خود زنی» اقتباسی از رمان «دزد سگها»ست. چرا برای اولین تجربه مستقلتان در سینما به سراغ اقتباس از یک اثر ادبی رفتید؟
به نظر من اقتباس از یک اثر خارجی برای نوشتن فیلمنامه در اولویت دوم قرار میگیرد و مهمتر از آن فضا و قصهای است که بتواند مخاطب را جذب کند و با شرایط جامعه تطبیق داده شود. قبل از اینکه فیلمنامه نوشته شود داستان «دزد سگها» برایم جذاب بود. این رمان را سالها پیش خوانده بودم و همیشه در ذهنم بود که میشود از آن اقتباس خوبی کرد. اما اینکه چرا سالها قبل این اثر را به فیلمنامه تبدیل نکردم دلیلش فقط بیانگیزگی از ساخت فیلم و کارگردانی در سینمای ایران بود. احساس میکردم فضای سیاسی و اجتماعی امکان ساختهشدن چنین داستانی را به من نمیدهد. بعد از ساختهشدن «نفوذی» که به کارگردانی مشترک من و مهدی فیوضی بود، در سال ۱۳۸۷ فیلمنامه «خودزنی» را نوشتم و با نسخه اولیه به دنبال تهیهکننده گشتم و دو سال زمان برد تا توانستم زمینه ساختهشدن این فیلم را فراهم کنم و در نهایت، بنیاد سینمایی فارابی ترغیب شد این فیلمنامه را به فیلم تبدیل کند.
بعد از سپردن این فیلمنامه به فارابی تغییراتی روی آن اعمال شد؟
بله بخشی از داستان تغییر کرد.
این تغییر خلاف میل شما بود؟
به نظرم این تغییرات در جهت بهبود فیلمنامه بود. من از حاصل کارم راضی نیستم. اما عدم رضایت من از فیلم به تغییرات و یا اعمال نظرهایی که در مورد فیلمنامه انجام شد مربوط نمیشود، بلکه به زیرساختها برمیگردد. من به اجبار به بازیگرانی که در فیلم میبینید رسیدم و به این انتخاب تن دادم. از جابهجایی بازیگران این کار راضی نبودم. قرار بود امین حیایی نقش اصلی فیلم را بازی کند و وقتی مشکلی برای کمرش ایجاد شد به اجبار باید شخص دیگری را جایگزین میکردیم. به هر حال هر بازیگر با خودش نوع خاصی از بازی و تکنیک را میآورد و تماشاگران از او ذهنیت خاصی دارند و خیلی نمیتوان از یک بازیگر تصویر متفاوتی ارایه داد.
اما تعداد کارگردانهایی که سعی میکنند در اثرشان بازیگر را طوری هدایت کنند که تا به حال نظیر آن را بازی نکردهاند و یا به اصطلاح فضای ذهنی مخاطب را نسبت به آن بازیگر به هم میریزند کم نیستند. چرا از این شیوه برای حضور بازیگران فیلم استفاده نکردید؟
این حرف شما کاملا درست است. اما وقتی بازیگر همزمان در چند فیلم حضور دارد و درگیر کارهای دیگر است و روی کار شما متمرکز نیست و از طرف دیگر وقت تمرین هم کم است، ناخودآگاه این اتفاق پیش میآید. از طرف دیگر بازیگران ما خیلی تمایلی به عوضشدن نداشتند. این عدم تمایل دست کارگردان را میبندد. متاسفانه ما فرصت زیادی هم برای تمرین نداشتیم.
چرا زمان پیشتولید را بیشتر نکردید؟
ما دو ماه به زمان پیشتولید برای بهبود وضعیت جسمی امین حیایی اضافه کردیم و نمیتوانستیم بیشتر از این زمان صرف کنیم.
فکر میکنید در ایرانیکردن این قصه موفق شدید؟ و تا چه حد این داستان را منطبق با روابط و شرایط سیاسی و اجتماعی کشور میدانید؟
به هر حال فیلم ساخته شده است و مردم میتوانند در مورد آن قضاوت کنند. زمانی که فیلم ساخته شد شرایط سیاسی و اجتماعی ما دچار سوءتفاهمهای زیادی بود و ساخت این فیلم خیلی راحت نبود. این فیلم به هیچوجه گرایشی به سمت و سوی خاصی ندارد و غالبا جناحبندی خاصی هم در این فیلم انجام نشده است چراکه معتقدم یک اثر سینمایی باید در طول زمان قابل دیدن باشد و اگر داستانی قرار باشد براساس جناحبندی یا گرایش سیاسی خاصی ساخته شود در طول زمان دچار کهنگی میشود، همانطور که طی این چند سال اخیر دیدیم که جناحبندیهای سیاسی در کشور دستخوش تغییراتی شده است و اگر قرار باشد با چنین ذهنیتی فیلم بسازم قطعا تاریخ مصرفی را برای فیلم تعریف کردهام. بنابر این در ساخت «خودزنی» بههیچوجه دنبال چنین تعریفی نبودم و سعی داشتم پیام فیلم توسط خود بیننده درک شود.
خانم لعیا زنگنه در صحبتهایشان در مورد «خود زنی» به این موضوع اشاره کردند که با خواندن فیلمنامه این اثر اولین نکتهای که به ذهنشان رسیده این است که با کارگردانی روبهرو میشوند که پشتوانه ادبی خوبی دارد و فیلمنامه خیلی کامل و با دقت نوشته شده است. نظرتان چیست؟
البته خانم زنگنه کمی اغراق میکند. اینطور نیست که من کار متفاوتی در سینما انجام دادهام. اما قبل از اینکه وارد فضای سینما شوم کار ترجمه و داستاننویسی را انجام میدادم. کتاب «فرمانده من» را اوایل دهه ۷۰ چاپ کردم و سابقهای هم در نوشتن برای مطبوعات دارم و همه اینها در دوره زمانی خاصی در زندگی من اتفاق افتاده است. به ادبیات علاقهمندم و فکر میکنم نویسندگان رمان و قصه زمان بیشتری برای قوام شخصیتهایشان صرف میکنند تا همیشه طراوت و تازگیشان را حفظ کنند و به نوعی نگارش داستان پختهتر از نوشتن فیلمنامه است. اما نوشتن فیلمنامه دستکم در سینمای ایران به این صورت نیست و باید در مدت زمان کوتاهی فیلمنامه را برای گرفتن پروانه ساخت آماده کرد و زمان مفیدی برای آن صرف نمیشود. متاسفانه فیلمسازی ما قائم به فرد است و خیلی سخت میتوان کس دیگری را پیدا کرد که ذهنیتش به شما نزدیک باشد که بتوان در یک فضای تعامل خوب فیلمنامهای را پرداخت کرد. از طرف دیگر در سینمای ایران رسم بر این است که فیلمساز قبل از اینکه فیلمنامه کامل در دستانش باشد هیچ هویتی ندارد و با هر تهیهکنندهای که صحبت میکنید در اولین دیدار از تو فیلمنامه کامل میخواهد و نمیتوان صرفا با دادن یک ایده تواناییتان را برای ساخت اثری ابراز کنید. در صورتی که میتوان با استخدام نویسنده کمک زیادی به کارگردانی کرد که میخواهد زمانی را برای ساخت فیلمی صرف کند.
اما بسیاری از کارگردانهایی که صاحب تفکر و نوع نگاه خاصی در سینما هستند ترجیح میدهند از طریق نگارش فیلمنامه ذهنیتشان را به تصویر بکشند و فقط یک اپراتور صرف نباشند. چقدر به این مساله اعتقاد دارید؟
اغلب کارگردانهای مولف موفق دنیا برای نگارش فیلمنامه کمک میگرفتند و فیلمنامههایشان را به کمک افراد دیگری نوشتهاند؛ «بیلی وایلدر» در نوشتن فیلمنامههایش کمک میگرفته است و در عین حال یک فیلمساز مستقل بوده و کم نبودهاند کارگردانهایی که ایده و فیلمنامه را از فرد دیگری گرفتهاند و آن را کارگردانی کردهاند.
چطور شد خانم «لعیا زنگنه» را برای بازی در فیلم انتخاب کردید؟
از روز اول و هنگام انتخاب بازیگران دوست داشتم که این نقش را خانم زنگنه بازی کند. نوع بازی و تواناییاش را در ارایه نقش دوست دارم و یقین داشتم از عهده ایفای این نقش برمیآید. لعیا زنگه از جمله بازیگرانی است که از ابتدا جزو گزینههای اصلی من بود و خوشحالم که در نهایت این همکاری اتفاق افتاد.
آقای کاوری یکی از نکاتی که برخی آن را نقطه ضعف فیلم تلقی میکنند، فلاشبکهای بیش از اندازه فیلم است که گاهی ذهن بیننده را از خط اصلی داستان دور میکند. چرا چنین تمهیدی برای این فیلم در نظر گرفته شد؟
ساختار فیلم چنین روایتی را میطلبید و تمام مواردی که در فیلم میبینید از جمله وجود همین فلاشبکها در فیلمنامه وجود داشت. فکر نمیکنم مخاطب با چنین ساختاری در فیلم مشکل داشته باشد. شاید برخی از مخاطبان راحتپسند به چنین روایتی در فیلم ایراد بگیرند که از نظر من مشکلی نیست. آنها میتوانند فیلمهای دیگری را برای دیدن انتخاب کنند. اما فکر میکنم این شکل از روایت به ساختار فیلم کمک زیادی کرده است و یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشود.
شما اولین تجربه کارگردانی را با فیلم «نفوذی» و همکاری مشترک با مهدی فیوضی آغاز کردید و فیلمنامه آن اثر که باز هم اقتباس بود را به کمک داوود امیریان نوشتید. این تعامل صرفا به دلیل تولید یک اثر بود یا آن فضای ذهنی که به آن اشاره کردید میان شما وجود داشت؟
شرایط ساخت فیلمنامه به گونهای بوده است که با هم به تفاهم رسیدیم و ذهنیتمان را به هم نزدیک کردیم. فیلم «نفوذی» را هم به کمک آقای امیریان از داستان «حکایت زمستانی» اقتباس کردم و در نهایت وارد کار شدیم و دست آخر نسخه نهایی را مستقل شروع به نوشتن کردم و فیلمنامه «نفوذی» حاصل توافق میان من و آقای امیریان بود.
تا به حال آثار اقتباسی متعددی در سینمای ایران نوشته و به تصویر کشیده شده است. به نظر شما «خودزنی» دارای چه جایگاهی در میان آثار اقتباسی سینمای ایران است؟
نمیتوان خیلی راحت این مقایسه را انجام داد و به نظر من هیچ اثری با اثر دیگر قابل مقایسه نیست. بیشتر آثار «کیومرث پوراحمد» از آثار «هوشنگ مرادیکرمانی» اقتباس شدهاند و حتی اثر «اتوبوس شب» اورا نمیتوان با «بیبیچلچله» مقایسه کرد. یا مثلا فیلم «نفرین» آقای تقوایی را با سریال «داییجان ناپائون» مقایسه کرد. هرکدام از این آثار در سینمای ایران حال و هوا و جایگاه خاص خودشان را دارند و بهعنوان یک تجربه مستقل باید به آنها نگاه کرد. فیلم قبلی من «نفوذی» هم اقتباس بود و ریشه آن یک کتاب بود. من علاقهمند به فضای اقتباس هستم و چقدر خوب میشد اگر بیشتر آثار سینمایی ما بتواند به این سمت برود. اما از طرف دیگر هر فیلمنامهای نیاز شدید به تحقیق هم دارد. آثار اقتباسی که تا به حال در سینمای ایران تولید شدهاند آثار کوچکی نبودند. مثلا فیلم «شبهای روشن» به کارگردانی فرزاد موتمن اقتباسی آزاد از رمان «شبهای روشن» اثر داستایفسکی است که اثر موفقی در سینمای ما محسوب میشود. نکته مهم و اساسی این است که این برگردان از آثار ادبی جهان درست انجام شود. میرزا فتحعلی آخوندزاده اولین نمایشنامهها را نوشته است و آثار زیادی را به زبان فارسی برگردانده و آنقدر درست این اقتباس انجام شده است که نمیتوان به آن اشکالی گرفت. به نظر من باید یک سازمان یا نهادی برای پرداختن بیشتر به فیلمنامههای اقتباسی شکل بگیرد. به این صورت که آثار داستانی ایران و جهان را خریداری کند و از آن نگهداری کند که بنا به ضرورت هرکسی بتواند در هر زمان با مراجعه به آن سازمان از آنها استفاده کند. این سازمان حتی میتواند با خریداری آثار مشهور جهانی خودش پیشقدم شود تا ساخت این فیلمنامهها را به کارگردانهایی که توانایی به تصویر کشیدن آنها را دارد پیشنهاد دهد. امیدوارم در دوره جدید و با روی کار آمدن مسوولان فرهنگی این اتفاق قوت بیشتری بگیرد و به این جنبه از فیلمنامه در سینمای ایران توجه ویژهتری شود. چون که جای خالی این موضوع در فیلمنامههای ما حس میشود و یکی از دلایل ضعف سینمای ما در فیلمنامه این است که بیشتر سینماگران ما به سمت اقتباس نمیروند و شاید کمی از ورود به این حوزه واهمه دارند. به هر حال امیدوارم این اتفاق بیفتد و توجه بیشتری به مساله اقتباس در سینمای ایران شود و پای ادبیات بیشتر به سینمای ایران باز شود.
بهناز شیربانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست