چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
زنی برای همه فصول
هرچند سینمای ایران در دهه۶۰ و سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای بسیاری از تخصصها و شاخههای هنری تعاریفی جدید و متفاوت با الگوهای بابشده در سینمای قبل از انقلاب تدوین کرد، اما تکلیفش با جایگاه و نوع حضور زن در فیلمها مشخص و متناسب با واقعیت جاری در جامعه نبود.
در واقع زن از حضور ابزاری افراطی در سینمای قبل از انقلاب، به حضوری باری به هر جهت، خنثی و حاشیهای - گاه همچون آکسسوار صحنه - رسید که برای تبدیلشدن به تصویری واقعی از حضور زن در خانه، شهر، جامعه و... نیاز به گذر چندیندهه داشت.
بهعنوان یکی از بازیگران زنی که کارنامه دوران بازیگریاش بهشدت متاثر از تغییروتحول در نگاه به قشر زنان در سینمای ایران است، میتوان از کتایون ریاحی نام برد.
ریاحی با تکیه بر چهره معصوم و شکنندهاش بازیگری را در سال ۶۶ با حضور در چند فیلم آغاز کرد که مهمترین آنها «پاییزان» رسول صدرعاملی با فیلمنامهای از فرید مصطفوی و ابوالحسن داوودی بود. فیلم با تکیه بر یک مضمون دههشصتی - مذمت مهاجرت - بیش از هرچیز حضور زن را در ترسیم تصویری از کانون خانواده و لزوم حفظ آن خلاصه کرد و کمتر به روانشناسی و آشفتگیهای روحی زنی پرداخت که در آستانه ترکشدن از سوی شوهرش قرار داشت. نوع نقشآفرینی ریاحی در این تجربههای آغازین و بالطبع فیزیک و ظاهر این بازیگر باعث شد او به نوعی در نقش زن چشمروشن معصوم، انعطافپذیر و گاه آسیبدیده متوقف شده و بهواسطه همین توقف، تبدیل به تصویری از کلیشه زن دههشصتی سینمای ایران شود که مهمترین ویژگیاش سکوت، سکون، صبر، مظلومیت و دنبالهروی از مرد بود. «کشتی آنجلیکا» محمد بزرگنیا و «آپارتمان شماره۱۳» یدالله صمدی از برجستهترین فیلمهای این بازیگر در دهه۶۰ محسوب میشوند که کمابیش بر اساس همان الگو پیش میرفتند. تثبیت این کاراکتر در تلویزیون نیز بهواسطه نقشآفرینیهای این بازیگر زن در سریالها ادامه پیدا کرد که بهنوعی بسط زوایایی نادیده از حضور زن منفعل در چنبره شرایط و تلاشهای جزیی برای کنشمند و دراماتیزهشدن بود. همین تلاشهای جزیی برای فرار از یک تصویر تخت و کلیشهای بود که زن شهید مجموعه «همسایهها» یا عروس نازای مجموعه «پدرسالار» اکبر خواجویی را دوستداشتنی و تبدیل به الگویی از نمونههای مشابه واقعی کرد چراکه در بازآفرینی این کاراکترها ویژگیهای نقش، چهره و نوع بازی ریاحی پیوندی خوشایند با یکدیگر برقرار کردند و او را در ذهن نگه داشتند.
مجموعههای «پهلوانان نمیمیرند» حسن فتحی، «روزهای زندگی» سیروس مقدم و «پس از باران» سعید سلطانی دیگر آثاری بودند که بهتدریج چهره بازیگری ریاحی را متناسب با تغییراتی که دهه۷۰ در نوع نگاه به زن در جامعه و بهتبع آن در سینما و تلویزیون بهوجودآمد، بهروز، واقعی و قابلباور کردند. کاراکتر ریاحی در «پس از باران» علاوه بر اینکه از الگوی کلیشهای یک زن ارباب منفی و تخت فاصله داشت، در عین حال دلیلی دراماتیک برای انفعال خود داشت که ناشی از قرارگرفتن بین شوهر و برادر (دو حس و عشق متفاوت) بود نه حرکت بر مسیر یک تیپ تخت و تکراری.
ظرافتهای بازیگری ریاحی بهتدریج مکمل چهره گرم و سمپاتیک او شد تا با فاصلهگرفتن از چهره زنان معصوم، ساکت و منفعل به یکباره پوستهای ضخیم را در روند خلق کاراکترهای زن ایرانی و البته تجربههای بازیگری خود بشکافد و در دهه۸۰ نقشهایی تاثیرگذار ایفا کند.
نقشآفرینی جسورانه کتایون ریاحی در فیلم «شام آخر» فریدون جیرانی مصداق همین پوستاندازی بود؛ نقشی که هم بهلحاظ نوع نگاه به کاراکتر زن- مادر واجد تازگی و جسارت بود هم به جهت نوع حضور ریاحی که ترکیبی خوشایند از وقار و جذابیت را با نسبتی متعادل از اغواگری ترکیب کرد و حاصل این ترکیب جذاب، عشقی نامتعارف و خارج از عرف بود که منجر به قتل مادر به دست دختری شد که یک بیمار عشق بود.
برهمزدن الگوهای رایج حضور زن در سینمای ایران به سبک و سیاق کتایون ریاحی و به مدد نقشآفرینی او در قالب کاراکترهایی که سعی میکردند مستقل و پیشرو باشند، با دوزی متعادل پیش رفت و در همین دهه منجر به آفرینش یک کاراکتر تاثیرگذار دیگر شد.
خانم وکیل فیلم «این زن حرف نمیزند» احمد امینی در کشمکش با موکل جوان خود که مرتکب قتل شده بود، به نوعی درگیر تضادهای درونی بهعنوان یک زن- مادر مطلقه بود. این درست که بر اساس شگردهای دراماتیزهکردن همواره نیاز دراماتیک قهرمان برای حل یک پرونده با انگیزه درونی او بهعنوان یک انسان همسو میشود، اما همین پرداخت آشنا در فیلم با تکیه بر ظرافتهای بازی ریاحی تصویر توامان یک زن مستقل و شکننده را که برای اثبات حضور خود به عنوان یک زن- مادر در جامعه مردانه تلاش میکرد، در ذهن مخاطب ثبت کرد. «تارا و تب توتفرنگی» سعید سهیلی با روایتی تودرتو و سردرگم در ترسیم بخشهایی از زندگی یک زن مبارز سیاسی و پس از آن «دعوت» ابراهیم حاتمیکیا، کارنامه بازیگری کتایون ریاحی در دهه۸۰ سینمای ایران را کامل کردند.
موقعیت دراماتیک ریاحی در یکی از اپیزودهای فیلم اجتماعی حاتمیکیا بهعنوان یک دکتر زنان که نمیتواند بچهدار شود، به نوعی همان وجهه مستقل و آسیبپذیر زن شهری امروزی را در چنبره شرایط اجتماعی برجسته میکرد. نکته مهم دیگر اینکه همچنان شکنندگی و آسیبپذیری این کاراکتر نه با تکیه بر ضعف مستقیم بیرونی بلکه با تصمیم انتحاری کاراکتر و بازی ظریف و شکنندگی باورپذیر این بازیگر ثبت شد که تصویری خاص بود.
ریاحی در دهه۸۰ با نقشآفرینی در سه مجموعه «شب دهم» و «روشنتر از خاموشی» حسن فتحی و «یوسف پیامبر» فرجالله سلحشور به حضور تلویزیونی خود نیز پایان داد تا از آن پس تا امروز نقش خود را بهعنوان بازیگری چهره و آشنا در فعالیتهای اجتماعی و عامالمنفعه در ارتباط مستقیم با مردمان سرزمینش ادامه دهد. نقشهایی که او تا امروز ایفا کرده مصداق بیرونی سیر تغییر و تحول در نگاه به کاراکتر زن در سینما و تلویزیون محسوب میشوند. در نهایت کاراکتر زلیخا که از معدود شخصیتهای زن کهن، تاثیرگذار و کنشمند در ترسیم چهره یک زن عاشق محسوب میشود، این دفتر را میبندد تا شاید روزی نقشی که قطعا باید در روند تغییر و تحولات بازیگری ریاحی و حضور کاراکترهای زن در سینما و تلویزیون امروز باشد، این دفتر را دوباره باز کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست