جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رابطه اخلاص و نام و نشان خواهی


رابطه اخلاص و نام و نشان خواهی

انسان مومن همواره دراین اندیشه است که رضایت خدا را در هر امری هرچند به شکل احتمال به دست آورد زیرا باور مومن براین است که کاری که رضایت خداوند در آن به دست نمی آید بیرون از هرگونه ارزش گذاری است

انسان مومن همواره دراین اندیشه است که رضایت خدا را در هر امری هرچند به شکل احتمال به دست آورد؛ زیرا باور مومن براین است که کاری که رضایت خداوند در آن به دست نمی آید بیرون از هرگونه ارزش گذاری است. این مسئله موجب می شود تا دغدغه اصلی وی دستیابی به نشانه هایی باشد که در آن رضایت و خشنودی خداوند نمودار است.

دربینش قرآنی زمانی عملی ارزش می یابد که کمالی باشد. کمال در عمل به این است که حسن فاعلی و فعلی را دارا باشد. حسن فاعلی به حوزه بینش و باورها و اعتقادات شخص بازمی گردد و این که عملی را با چه قصد و نیت انجام می دهد و از انجام آن چه انتطاری دارد؟ اما حسن فعلی به این است که نفس فعل و کاری که انجام می شود عملی اخلاقی، هنجاری و پسندیده است. از این رو، زمانی کاری، کمالی شمرده می شود که از این دو ویژگی برخوردار است.

قرآن این دو ویژگی را در آیات بسیاری مورد تحلیل و تجربه قرار داده و اعلام کرده از زمانی عملی مقبول و مورد رضایت خداوند قرارمی گیرد که از این ویژگی ها برخوردار باشد. دراین نوشتار تلاش بر آن است تا این دو ویژگی براساس تحلیل و تبیین قرآنی شناسایی و بیان شود. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● شرک خفی

انسان زمانی درمسیر کمالی قرار می گیرد و اعمال و رفتارش شخصیت و شاکله کمالی او را می سازد که در حوزه بینش و نگرش براساس ارزش های قرآنی و وحیانی قرارگیرد. آن چه انسان را به مطلق کمال می رساند بینش و نگرش درست است.

اگر خداوند را کمال مطلق بدانیم هرکسی می کوشد تا به سوی این موجود کمالی حرکت کرده و خود را به وی نزدیک سازد. این همان چیزی است که در اصطلاح دینی و عرفانی به عنوان تقرب یاد می کنند. هدف از تقرب به خداوند به عنوان کمال مطلق رهایی ازهرگونه نقص و پستی و هبوط وسقوط است. انسان با تقرب به خدا می تواند خود را چنان که باید شود می سازد.

خودسازی مسیری کمالی به سوی خداست و این زمانی محقق می یابد که براساس آموزه های وحیانی قرآن باشد، به سخن دیگر، اگر خداوند، مطلق کمال و کمال مطلق است و آموزه های وحیانی مسیر کمالی به این کمال را نشان می دهد شخص کمال جو می بایست همان مسیری را طی کند که کمال مطلق آن را نشان داده است.

درآیات قرآنی برای تکامل انسان مسیری مشخص شده است که شامل اصول بینشی و امور نگرشی است. مجموعه ای که در آیات قرآن از آن به دین یاد می شود شامل دو دسته امور است. امور شناختی که باورها و بینش های آدمی را شکل می بخشد و از آن به گزاره های شناختی یاد می شود و امور دیگری که این را به شکل موثر در جان و روح آدمی جایگزین می سازد و شاکله و شخصیت وجودی شخص را هویت جدیدی می بخشد که از آن به آموزه های دستوری و شریعت یاد می شود. در حقیقت انسان با دین که مجموعه ای کامل از بینش و نگرش است شناخته می شود و هویت جدیدی می یابد.

در قرآن از بینش به عنوان ایمان و از نگرش به عنوان عمل صالح یاد شده است. از این رو درآیات قرآنی همواره ایمان و عمل صالح در کنار هم قرار گرفته است و تنها انسان هایی را رها یافته از خسران و زیان معرفی می کند که دارای بینش درست و نگرش راستین باشد. به این معنا که بینش های آنان براساس گزاره های شناختی وحیانی شکل یافته باشد و اعمال و رفتارهایشان براساس آموزه های دستوری جهت گیری شده باشد. هرگاه میان بینش ها و نگرش ها تطابق صورت گیرد تصدیق انجام می گیرد که از آن به صدق یاد می شود و صدیقین کسانی هستند که دارای نگرش راستین می باشند و اعمال ایشان به درستی مطابق با گزاره های شناختی می باشد.

● تلازم حسن فاعلی و حسن فعلی

ارتباط بینش و نگرش و تاثیر متقابل آن در آیات بسیاری بیان شده و روایات متعددی دراین باره نیز از معصومین(ع) وارد شده است. گویاترین حدیث دراین حوزه را می توان در این جمله کوتاه یافت که می گوید: «انماالاعمال بالنیات؛ به این معنی که نیت و قصد که بیانگر همان بینش درست است می بایست درهر عملی خود را نشان دهد و آن چه در مقوله اعمال، مهم و اساسی است نیت شخص است. به این معنا که میزان داوری و ارزش گذاری هر عملی نیت و قصد شخص است. این همان چیزی است که از آن به حسن فاعلی تعبیر می شود.

البته در آموزه های قرآنی افزون برحسن فاعلی که درباره اش بیشتر خواهیم پرداخت به حسن فعلی نیز توجه جدی مبذول می شود؛ زیرا در تحلیل قرآنی برای دستیابی به کمال هرچیزی حسن فاعلی تنها کفایت نمی کند و می بایست به حسن فعلی نیز توجه داشت.

برای روشن شدن این مسئله مثالی از اندیشه هایی آورده می شود که در جامعه امروز وجود دارد. بسیار دیده و شنیده شده است که شخص بی حجاب و یا بدحجاب می گردد و یا با نامحرم دست می دهد و هنگامی که از عمل وی انتقاد می شود می گوید دل باید دل پاک باشد و از این چیزهایی که برای توجیهات به کار می رود. درحقیقت این اشخاص برحسن فاعلی تاکید دارند و می گویند که دل هایشان سرشار از ایمان به خداست و با این کار خویش هیچ گونه قصد سوء و یا عنادی با خدا ندارند. اما دل پاک و نیت صادق به تنهایی برای دستیابی به کمال کفایت نمی کند.

بنابراین باید دراین تفسیر روایتی که می گوید

انماا لاعمال بالنیات نکته ای را افزود و گفت که مراد از اعمال دراین روایت مطلق عمل و یا اعمال نیست بلکه مراد اعمال نیک و صالح است. به این معنا که انماالاعمال الصالحه بالنیات الصالحه؛ یعنی برای هر عمل صالح می بایست نیت و قصد خوب نیز باشد.

در حقیقت با این قیدهایی که در روایت اعمال شده است می توان گفت که روایت به طور دقیق ناظر به همان آیات قرآنی است؛ زیرا قرآن مراد از نیت را نیت خیری می داند که برخاسته از ایمان باشد و از نظر بینشی دارای خاستگاه درست و راست الهی باشد و مراد از اعمال نیز اعمال صالح است. از این رو در آیات قرآنی همواره عبارات ایمان به خدا در کنار عمل صالح قرارمی گیرد. دراین آیات تاکید بر ایمان به خدا و عمل صالح است و به مطلق ایمان و یا به مطلق عمل توجهی نمی شود. این همان معنای دیگری از حسن فاعلی و حسن فعلی است.

حسن فاعلی به این معناست که شخص در اندیشه و باورها و بینش ها خداوند را در کار آورد و حسن فعلی آن است که اعمال و رفتارهای هنجاری و اخلاقی را در پیش گیرد که از نظر عقل مستقل و عقلا و سیره آنان و شریعت مورد تاکید و امضا باشد و یا به شکل تاسی خداوند آن را به عنوان عمل نیک و صالح مطرح و از مردم خواسته باشد که بدان عمل کنند.

بسیار دیده شده است که شخص کاری را به نیت خیر انجام می دهد ولی چون بیرون از دایره حکم عقل و عقلا و شریعت است امری نابهنجار و یا عملی زشت بشمار می رود اما عنوان عمل نیک برای خود می داند و یا این که اعمال خوب و نیکی را انجام می دهد ولی چون این اعمال بر اساس نیت درست و راست نبوده است واز نظر بینشی دچار مشکل است امری کمالی دانسته نشده است و سودی نخواهد داشت. درحقیقت زمانی امری کمالی خواهد بود که دارای حسن فاعلی وفعلی باشد. خداوند درباره مساله حسن فاعلی در آیات چندی سخن گفته است از جمله آیاتی که به حسن فاعلی توجه داشته آیات ۱۰۳ تا ۱۰۵ سوره کهف است. خداوند در این آیه رفتار برخی از انسان ها را تحلیل می کند و می گوید: ای پیامبر به مشرکان بگو که آیا می خواهند زیانکارترین مردمان را آگاه سازم آنانی که تمامی اعمالشان در زندگی دنیوی از میان رفت در حالی که گمان می کردند کارهای خوب انجام می دهند زیرا آنان کسانی بودند که به آیات و لقای پروردگارشان کافر شدند پس همه اعمالشان از میان رفت و هنگامی که در قیامت اعمال وزن می شود برای اعمال آنان وزنی نیست.»

درحقیقت اشخاصی که کافر هستند با این که کارهای خوب و خیر انجام می دهند و گمان می کنند که چون کار و عملشان دارای حسن فعلی است می بایست مفید و سازنده باشد امری کمالی دانسته شود؛ در حالی که حسن فعلی به تنهایی کفایت نمی کند و برای کمالی شدن عملی حسن فاعلی نیز مطرح می باشد. از این رو می گوید این اعمال به سبب نیت نادرست و بینش باطل کسانی که آن از انجام می دهند از میان می رود و حبط می شود و در قیامت به دلیل این که تنها اعمال کمالی وزن دارند هیچ وزن و ارزشی برای این عمل نیک وجود ندارد؛ زیرا از حسن فاعلی برخوردار نمی باشد.

خداوند به حسن فاعلی بسیار اهمیت می دهد، از این رو همواره در آیات قرآن ایمان و بینش بر عمل صالح مقدم است. حتی اگر شخصی عملی را مشرکانه انجام دهد که آن را نمی پذیرد و خلوص در عمل برای کمال یابی آن را شرط لازم از این رو هرگونه شرک خفی و غیرخفی را عاملی برای از میان رفتن وجه کمالی عمل بشمار می آورد.

خداوند در مساله شرک، خیلی حساسیت نشان می دهد و تنها اعمال مخلصانه را می پذیرد چنان که علت پذیرش اعمال خاندان مطهر رسول الله (ص) که در سوره انسان مطرح شده را اخلاص ایشان می داند.

آیت الله فاضل لنکرانی در تفسیر آیه ۱۳۶ سوره انعام می فرماید: خداوند خیلی بخشنده است و در میان شریکان بهترین شریک را می توان خداوند دانست. خداوند می فرماید اگر کسی عملی را انجام دهد و در آن عمل مرا با دیگری شریک کند. بخشی که مال شریک است که مال خودش است و اما من آن چنان بخشنده هستم که حتی آن بخشی که برای من در نظر گرفته است آن را نیز به شریکم می دهم.

● نیت نام و نشان، عملی مشرکانه

از این رو گفته اند اگر کسی در عمل خود، نیت نام و نشان و یا نام نان را داشته باشد آن عمل مشرکانه است و خداوند همه آن عمل را به شریک می بخشد و در قیامت عملی بی وزن و بی ارزش خواهد بود که در ترازوی عمل، سنگینی و وزنی نمی یابد و اعمالش سبک و بی محتوا خواهد شد.

اخلاص زمانی اتفاق می افتد که شخص در عمل خویش تنها رضایت و خشنودی خداوند را در نظر داشته باشد و کاری را برای رضایت دیگری انجام ندهد. عمل حتی اگر هنجاری و اخلاقی باشد و ازنظر دین و شریعت آن را عمل صالح و نیک و خیر بشمارد زمانی می تواند کمالی و تاثیرگذار در قیامت باشد و وزنی برای صاحب خویش کسب کند که آن عمل دارای اخلاص و حسن فاعلی باشد و نیت غیر در آن وجود نداشته باشد.

این گونه است که بسیاری از بزرگان در اعمال خویش تنها رضایت خدا را در نظر داشتند و کارهای نیک را برای غیر انجام می دادند. این غیر می تواند شخص یا اعتبار و مقام و یا نام و نشان یا نام و نان باشد. به این معنا که اشخاص، اعمال خویش را گاه برای نان و یا نام انجام می دهند و برخی دیگر هم برای نان و هم نام انجام می دهند. برخی هستند که ذکر می گویند تا مردم آنان را متدین بدانند و یا تسبیج می زنند زیرا از تسبیح خوششان می آید و یا اموری از این قبیل که شائبه شرک در آن است. این گونه اعمال حتی اگر عبادی باشد اگر دارای حسن فاعلی نباشد و تنها برای خداوند انجام نشود نه تنها خیر نیست بلکه وزر وبال روز قیامت اوست. درباره علامه جعفری حکایتی مطرح است که بیانگر بسیاری از امور درباره نقش حسن فاعلی و خلوص درکمال یابی عمل است و ما در اینجا به عنوان حسن ختام به آن اشاره می کنیم:

خاطره ای از علامه جعفری

مرتضی نجفی قدسی از فعالان قرآنی در روزنامه اطلاعات می نویسد: در یکی از روزهایی که خدمت استاد جعفری بودم؛ ایشان فرمودند: هر کاری که می کنید برای خدا بکنید نه برای خودتان و نه حتی برای آیندگان. کار باید برای خدا باشد و نیت باید خالصالوجه الله باشد آنگاه افزودند: نظام سرمایه داری می گوید برای خودت کار کن و نظام کمونیستی می گوید برای آیندگان کار کنید ولی اسلام این را نمی گوید. اسلام می گوید برای خدا کار کنید. سپس مثالی از زندگی خود ذکر کردند که واقعا شنیدن دارد. ایشان فرمودند آن زمانی که من در نجف شروع کردم به شرح مثنوی، یکی از بزرگان اهل معرفت در نجف به بنده گفت: فلانی اگر این چیزهایی که می نویسی روزی به نام کسی دیگر منتشر شد و یا اینکه گفتند مثلا از پشت کوه پیدا کرده ایم و نمی دانیم نویسنده اش کیست، شما در درون خودت ببین نارضایتی و یا چیزی احساس می کنی یا نه.

اگر دیدی ناراضی بودی و علاقمند بودی که به نام تو این کارها انجام شود پس بشوی این اوراق را و بریز دور آنها را که زحمت بیهوده است و فایده ای ندارد ولی اگر دیدی برایت هیچ مساله ای نیست که اینها به نام کس دیگری منتشر شود و یا بدون ذکر نام شما منتشر گردد خوب پس ادامه بده که برای خداست و ایشان فرمود من هم از ابتدا حقیقتا نیتی این چنین کردم که اگر این کتابها (شرح مثنوی) روزی به نام کس دیگری چاپ شد و یا اصلا نام مرا ذکر نکردند برایم هیچ فرقی نکند.

با توجه به این حکایت آموزنده و تکان دهنده می توان ادعا کرد که نمونه هایی از شرک در بسیاری از اعمال ما به شکل خفی و اخفی وجود دارد که دست کم نقش کمالی عمل را از میان می برد و از تاثیر آن می کاهد.

رضا شریفی