شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آنچه کارتون های خارجی دارد و ما نداریم


آنچه کارتون های خارجی دارد و ما نداریم

نگاهی به انیمیشن «تهران ۱۵۰۰»

تولید و اکران فیلم سینمایی انیمیشن در کشورمان، یکی از نمودهای پیشرفت و مایه افتخار و غرور ملی است. درحال حاضر، ایران از معدود کشورهای صاحب توان تولید انیمیشن بلند است. درحالی که بسیاری از کشورهای صنعتی در اروپا نیز هنوز به چنین ظرفیتی دست نیافته اند. نکته مهم هم این است که طلایه دار این حرکت پرشتاب و روبه جلو در زمینه هنر-صنعت پویانمایی، نسل جوان است.

«تهران۱۵۰۰» یکی از این آثار محسوب می شود که روی پرده سینماها به نمایش درآمده است. نخستین بار است که در ایران یک انیمیشن همچون یک فیلم سینمایی اکران شده است. بهرام عظیمی که قبلا کارتون های راهنمایی و رانندگی را برای تلویزیون ساخته بود کارگردانی این فیلم را برعهده داشته است. او با همکاری نزدیک به ۲۷۰ هنرمند و کارشناس رشته پویانمایی و بعد از صرف چهار سال زمان، این أثر را خلق کرد.

با این حال، واکنش اکثر منتقدان سینما و کارشناسان رسانه نسبت به این انیمیشن، انتقادی بود. انتقاداتی که عمدتا به جنبه های تکنیکی این محصول مربوط می شود. مثلا اغلب منتقدان معتقدند که این أثر، به لحاظ جذابیت های بصری و دراماتیک با انیمیشن های سطح اول جهان فاصله زیادی دارد و جا داشت که سازندگان «تهران ۱۵۰۰» روی ساختار آن دقت و اهتمام بیشتری را صرف می کردند.

اما آنچه میان این انیمیشن با کارتون های خارجی، ازجمله محصولات هالیوودی تفاوت ایجاد کرده، مسئله دیگری است. انیمیشن یا همان پویانمایی که بچه ها آن را بیشتر با نام کارتون می شناسند، یکی از قالب های هنری جذاب و پرطرفدار در همه جای جهان است. جذابیت انمیشن باعث شده تا مخاطب های آن از بچه ها هم فراتر برود و بزرگسالان و حتی پیرمردها هم به دیدن انیمیشن علاقه مند شوند! دلیل اصلی این علاقه به خاصیت فانتزیک این هنر و اینکه به وسیله آن می توان موضوع های عجیب و غریب و باور نکردنی را به نمایش در آورد برمی گردد. آنچه باعث اهمیت انیمیشن در جهان امروز شده این است که به وسیله آن می توان تخیلات و تصورات ناممکن را به راحتی نشان داد. در کارتون ها می توان هرآنچه در ذهن آدم می گنجد را به تصویر کشید.

درست مانند موضوع انیمیشن «تهران۱۵۰۰» که در سینما به سختی می توان آن را به نمایش درآورد اما به وسیله انیمیشن قابل نمایش است. در این کارتون ۱۱۰ سال آینده به تصویر کشیده شده است. دورانی که مردم برای مسافرت به کره ماه می روند، ربات ها هم در کنار آدم ها هستند و ماشین ها پرواز می کنند! دورانی که برج میلاد دیگر بزرگ‌ترین ساختمان ایران نیست، بلکه یک برج کوچک است در کنار آسمان خراش هایی با صدها طبقه ارتفاع.

اما قابلیت دیگر انیمیشن، تأثیرگذاری شگرف آن بر ذهن و ناخودآگاه مخاطب و به ویژه بیننده کم سن و سال است. هم از این رو امروز کمپانی های آمریکایی برای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی خود سرمایه گذاری انبوه و سنگینی در زمینه تولید انیمیشن می کنند و یکی از مأموریت های شرکت های تکثیر قاچاق فیلم در ایران نیز انتشار انیمیشن های هالیوودی است. چون به این وسیله قصد تزریق خواسته های خود به روح و جان کودکان و نوجوانان ایرانی را دارند.

به بیان بهتر، انیمیشن در جهان امروز، یکی از ابزارهای کارآمد مدیریت افکار عمومی و هل دادن نامرئی جوامع به مسیرهای مدنظر است. واقعیت مهمی که گویا سازندگان «تهران ۱۵۰۰» به کلی از آن غفلت کرده اند. چون از ظرفیت های فرهنگی و استراتژیک انیمیشن استفاده نکرده اند و صرفا سود اقتصادی را درنظر گرفته اند!

داستان این کارتون درباره مردی به نام اکبرآقاست که ۱۶۰ سال سن دارد و پزشک ها به او گفته اند که فقط چند روز دیگر از زندگی اش باقی مانده است. این پیرمرد هم که قبلا یک سیاه باز بوده در این مدت فرصت دارد تا سوابق هنری خودش را به اثبات رساند و مجوز دفن شدن در قطعه هنرمندان را بگیرد. به همین دلیل نوه‌اش که در کره ماه تحصیل می کند به ایران می آید تا به او کمک کند. آن ها با پشت سر گذاشتن ماجراهایی، در نهایت می توانند یک قطعه فیلم را پیدا کنند که نشان می دهد این مرد کهنسال ۱۰۰ سال قبل سیاه باز بوده!

هرچقدر در یک کارتون سعی شود تا به مسائل فانتزیک و تخیلی بیشتری پرداخته شود،به جذابیت بیشتر آن کمک می کند. با این حال در «تهران ۱۵۰۰» بیشتر از آنکه از چنین ایده هایی کمک گرفته شود، به سوژه های دم دستی و سطح پایین تکیه شده است. موضوعاتی مثل رقابت های عشقی و شوخی های کوچه بازاری و مسائلی که ازجمله شاخص های فیلمفارسی به حساب می آیند و تناسب چندانی برای نونهالان و جوانان ندارند.

در کشورهای غربی، کودکان و نوجوانان با تماشای انیمیشن ها یاد می گیرند که به تمدن و مذهب و کشور خودشان افتخار کنند. بهترین مثال برای این قضیه، مجموعه کارتون های «داستان اسباب بازی ها» است که در آن به شیوه ای ظریف، دیدگاه های ایدئولوژیک به ذهن مخاطب تزریق می شود. آنچه تاریخ می گوید این است که گاوچران‌ها افرادی خشن و متوحش بودند. اما این انیمیشن، تصویری زیبا و غرور انگیز از گاوچرانی (فرهنگ اصیل آمریکایی) نمایش می‌دهد! درحالی که این فرآیند فرهنگ سازی در «تهران ۱۵۰۰» معکوس است. یعنی بچه های ایرانی با تماشای این کارتون، از ایرانی بودن خودشان خجل می شوند!

یکی دیگر از مهم‌ترین عواملی که باعث دوست داشتنی شدن کارتون ها، به خصوص برای بچه ها می شود،خلق شخصیت های خارق العاده است. قهرمان هایی که مخاطب با آن ها همذات پنداری کند و همراهشان شود. اما جای این گونه شخصیت ها در «تهران۱۵۰۰» خالی است. همه شخصیت های این کارتون، افرادی جاهل مسلک و کلاهبردار هستند. عجیب است که در تولید این اثر به جای رجوع به کهن الگوها و اسطوره های وطنی که سرشار از عشق و حماسه و جذابیت دراماتیک هستند به تیپ های فیلمفارسی مراجعه شده است!

آرش فهیم



همچنین مشاهده کنید