چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
روایتگر روابط انسانی

الخاندرو گونزالس ایناریتو در شهر مکزیکوسیتی، در محلهای متوسط و در همجواری ناحیهای خطرناک و معروف برای گانگسترهایش به دنیا آمد. پدر وی بانکدار ثروتمندی بود اما در زمان کودکی وی، پدرش ورشکست شد و همه چیزش را از دست داد. به گفته الخاندرو، پدرش برای او یک قهرمان محسوب میشد زیرا در آن شرایط سخت، با پشتکار و اعتقاد یک مبارز از خانواده خود پاسداری میکرد.
وی در سال ۱۹۸۴ بهعنوان دی جی در ایستگاه رادیویی معروف مکزیکی WFM مشغول به کار شد. او از سال ۱۹۸۸ شروع به ساختن موسیقی برای شش فیلم بلند از جمله Garra de tigre (۱۹۸۹) نمود. ایناریتو فیلمسازی را تحت آموزههای لودویک مارگولس، کارگردان لهستانی در مین و لسآنجلس و کارگردانی را زیر نظر جودیت وستون در لس آنجلس آموخت.
اولین فیلم نیمه بلند او به نام Detr?s del dinero در سال ۱۹۹۵ و برای شرکت تلویزیونی Televisa ساخته شد که بازیگر و خواننده معروف اسپانیایی میگوئل بوزه در آن به ایفای نقش پرداخت.
ایناریتو با گیلرمو آریاگا فیلمنامه نویس آشنا شد و آریاگا توانست پس از سه سال و نوشتن۶۳ چرکنویس، سرانجام سه داستان برای فیلم بلند ?عشق سگی? (۲۰۰۰) بنویسد. این فیلم با بازی گائل گارسیا برنال نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان، برنده جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی جشنواره بافتا، جایزه بزرگ هفته منتقدان و جایزه منتقدان جوان جشنواره فیلم کن و نیز جشنوارههای متعدد دیگر در سراسر جهان شد.
گونزالس اینیاریتو پنجمین فیلمش (Powder Keg) را که از مجموعه فیلمهای شرکت بیام دبلیو به نام (The Hire) بود و نیز قسمت مربوط به مکزیک در فیلم ?سپتامبر ۱۱? (محصول سال ۲۰۰۲) که به بررسی تاثیرات ماجرای ۱۱ سپتامبر در سراسر جهان میپردازد را در کنار فیلمسازان دیگری چون کلاود للوش، شوهی ایمامورا، کن لوچ، میرا نئیر، آموس گیتای و شان پن کارگردانی نمود.
ایناریتو با ?۲۱ گرم? جایگاه و سبک خود را در سینما تثبیت کرد و در جشنواره ونیز کاندید شیر طلایی نیز شد، پس از آن با فیلم ?بابل? که باز هم همان سبک و سیاق فیلمهای قبلی او را داشت به سینما بازگشت و توانست جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن را نیز تصاحب کند. ?۲۱ گرم? و ?بابل? تنها فیلمهایی بودند که ایناریتو در هالیوود ساخته است.
امسال هم با فیلم ?زیبا? در بخش مسابقه جشنواره کن حاضر بود و توانست نظر مثبت منتقدان را هم به خود جلب کند. همچنین ایناریتو سال گذشته داور ۲۲ جشنواره فیلم توکیو نیز بود.
با این مقدمه بیوگرافیوار وارد سینمای ایناریتو میشویم و ویژگیهای سینمایی این کارگردان را با هم مرور خواهیم کرد:
ـ تدوین غیرخطی
ـ ارتباط
ـ حادثه
تدوین غیرخطی مهم ترین عنصر فیلمهای ایناریتو است. این کارگردان با شکست زمان و معلق کردن روایت در زمانهای مختلف که به لطف همین تدوین غیرخطی ممکن شده است به سبک تازهای در سینما راه پیدا کرده که از اصلیترین عوامل محبوبیت اوست این نوع روایت اغلب باعث اپیزودی شدن فیلمها شده است.
ارتباط یکی دیگر از مولفههای سینمای اوست، در تمام فیلمهای ایناریتو این ارتباط کاملا برجسته است، شخصیتها (چه اصلی و چه فرعی) در جایی به هم مرتبطاند و تاثیرشان را روی یکدیگر میگذارند این ارتباط با همان حادثه همراه است یعنی اصلیترین دلیل برقراری این ارتباط حادثهای است که روی میدهد. در عشق سگی با تصادفی که در طول فیلم برای تاکید بیشتر سهبار میبینیم تمام عناصر اصلی داستان در کنار هم قرار میگیرند گویی مرکز ثقلی درست شده است، گاه در? ۲۱گرم? با تصادف جک با افراد یک خانواده همراه میگردد که نهتنها این ارتباط روی جک تاثیر گذاشته بلکه خانواده دیگری را نیز نابود کرده است و در فیلم ?بابل? هم این ارتباط از طریق جستوجو در میان عوامل یک حادثه (که همان تیز خوردن است) روی میدهد.
فیلمهای ایناریتو را اگر به ترتیب از ?عشق سگی? تا ?بابل? بررسی کنیم به نتیجهای خواهیم رسید، آن هم جهانی شدن داستان است. اگر ایناریتو در ?عشق سگی? ضعف شخصیت هایش را با گم شدن ریچی به تصویر میکشد و در? ۲۱ گرم? به درون مشکلات خانواده میرود، در ?بابل? (باز فارغ از اینکه خوب است یا بد) به زبانی جهانی در عدم ارتباط رسیده است، در اینجا دیگر شخصیتها از ملیتهای مختلفی هستند که هرکدام شیوه زندگی خود را دارند در اینجا این ارتباط خیلی کمرنگ برقرار میشود، گویی همه در این زمینه مشکل دارند. اینجاست که چهره آن دختر ژاپنی معنی و مفهوم مییابد، او نیز به دلیل کر و لال بودن توان برقرای ارتباط ندارد و از این رو به هر روشی دست میبرد، در واقع ایناریتو کل جهان را این بار نشانه گرفته است.
در سینمای ایناریتو این برقراری ارتباط جنبهای فرا انسانی یافته است که البته این موضوع در ?عشق سگی? برجستهتر مینماید، در همین فیلم همانقدر که روی ارتباط انسانها تاکید دارند روی ارتباط سگها با انسانهای نیز تاکید شده است، شاید گفتن این جمله بهتر باشد که سگها نمادی میشوند برای نمایان کردن ضعفهای آدمیان و این یکی از اصلی ترین دلایل بهتر بودن ?عشق سگی? نسبت به سایر آثار ایناریتو است (البته از نظر نگارنده).
حالا باید قبول کرد که ایناریتو تنها با سه فیلم به این شهرت رسیده است. پس باید منتظر دیدن آخرین اثرش بنشینیم.
سینا حبیبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست