پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
ستاره ای که دور شد
نظری در مورد بازیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازیگران یا تک نقش هستند، یا چند نقش. یعنی بازیگرانی هستند که تنها قدرت بازی در یک نقش را دارند و در این نگاه به سوی تیپ میروند و در آن باقی میمانند و برخی دیگر بازیگرانی هستند که عمدتاً توانایی این را دارند تا نقشهای مختلفی را در هر فیلمی ایفا کنند.
این بحث را رضاکیانیان بازیگر و تحلیلگر بازیگری مورد توجه قرار داد و سعی کرد تا در قالب مقالات و گفتوگوهایش مورد مداقه قرار دهد.
نقشآفرینان بر اساس این تعریف به ستاره و بازیگر تبدیل میشوند. با این توجه که بازیگر میتواند به ستاره تبدیل شود، اما ستاره لزوماً بازیگر نیست. ستاره بر عادتهای عمومی تماشاگر سوار میشود و تهیهکننده هم بر همین اساس به دنبال یک ستاره میرود تا بتواند منفعت مالی بیشتری را بر اساس این بازیگر به دست آورد. ستاره در این بحث به هیچ وجه نمیتواند مؤلف باشد، زیرا در نهایت ابزاری است در دست تهیهکننده و کارگردان برای شکلگیری کلیت اثر. اما داستان بازیگر متفاوت است. بازیگر روی عادت تماشاگر سوار نمیشود و همیشه میکوشد عادتهای تصویری تماشاگر را در مورد خودش برهم بزند. همانند خود رضا کیانیان در فیلمهایی که بازی کرده است. این بازیگر میتواند در کلیت نقشهایش چون نگاهی مؤلفگونه و تحلیلگر دارد به یک ستاره هم بدل شود. اما در سینمای ایران استثناهایی هم وجود داشتهاند که یکی از آنها جمشید هاشمپور است. او بخصوص در سینمای پس از انقلاب به واسطه نقشهایی که بازی کرد به یک تیپ خاص فیزیکی یعنی فیزیک تنومند و سر تراشیده بدل شد. تیپی که بسیاری از سینما دوستان آن را بسیار سریع به یک ستاره بدل کردند و در روزگارانی که کمتر نشریهای وجود داشت تا تبلیغ بازیگری را بکند، حاضر بودند به سینما بروند و برای او پول بپردازند.
هاشمپور کار خود را در سال۱۳۴۷ و حضور در فیلم جهنم سفید به کارگردانی مرحوم ساموئل خاچیکیان آغاز کرد. اما در دوره پیش از انقلاب نتوانست آنگونه که باید مورد توجه قرار گیرد. حاصل کار او پیش از انقلاب تنها ۵فیلم است که در کارنامه ۸۱ فیلمه او جایگاه چندانی را به خود اختصاص نمیدهد. هاشمپور پس از انقلاب نیز با حضور در فیلمهای فرمان و خط قرمز فعالیت مجدد خود را در سینما پی گرفت. حتی در فیلمی همچون نقطه ضعف (محمدرضا اعلامی) توانست نقشی مهم را برعهده داشته باشد که بارقههایی از تواناییهای او را به نمایش میگذاشت. هاشمپور که آن روزها با نام جمشید آریا بر پرده حضور مییافت، با فیلم عقابها (مرحوم خاچیکیان) توانست به چهره محبوب مردمی بدل شود. دلیل هم مشخص بود. ایران درگیر با جنگ تحمیلی بود و نیاز به قهرمان شکستناپذیر از ارکان نگرههای جامعه شناسانه آن دوران محسوب میشد. بنابراین هاشمپور توانست جایگزین مناسبی برای ستارههای پیشین سینما باشد. فیلم تاراج (ایرج قادری) این چهره را تثبیت کرد. هاشمپور در این فیلم قهرمانی بود که از خاک ذلت اعتیاد و قاچاق فروشی برخاست و به مقابله با زور و سر منشأ قاچاقفروشان پرداخت. این فیلم او را تبدیل به چهرهای کرد که تا مدتها در آثاری اینچنین حضور یابد.
اما در اواخر دهه ۶۰ نگاهی مخالف با ستارهسازی شکل گرفت که کارهاشمپور را نیز در همین راستا با مشکل مواجه کرد. او میبایست جایگاه بازیگری خود را تغییر میداد تا میتوانست به کارش ادامه دهد.
در همین اثنا علی حاتمی توانست با هوشمندی استفادهای غیر متعارف از پرسونای این بازیگر داشته باشد. فیلم مادر مسیر دیگری را برایهاشمپور رقم زد. او توانست با همان چهره ،اما حضوری دگرگونه داشته باشد. این فیلم هم جرقهای بود کههاشمپور را در شکلهای دیگری نیز به کار گرفت. عشق و مرگ برای وی دوران گذار و تغییر مسیر بازیگریاش بود تا اینکه واروژ کریم مسیحی قصد به ساخت اولین فیلمش کرد و پرده آخر را ساخت.هاشمپور در این فیلم نقش یک بازپرس دوران ماضی را بازی کرد. نقشی که نمیتوانست هیچکدام از تواناییهای ستارهای هاشمپور را به نمایش بگذارد و او را واداشت تا توان بازیگری خود را به کار گیرد. نقش بازپرس پرده آخر مسیر دیگری را در کارنامه او گشود. اما هاشمپور نتوانست از دلبستگیهای گذشته هم دل ببرد و در دهه هفتاد در بسیاری از آثار حادثهای حضور یافت. این فیلمها در تعدادی نه چندان اندک ادامه داشت تا اینکه آشنایی او با رسول ملاقلیپور همکاری در فیلم هیوا را رقم زد. فیلمی که بار دیگر جمشید هاشمپور ستاره را به جایگاههای قابل قبول بازیگری سوق میداد.
آواز قو(سعید اسدی)، قارچ سمی (ملاقلیپور)، مسافر ری (داوود میرباقری)، یک بوس کوچولو( بهمن فرمانآرا) دیگر کارهای متفاوت وی محسوب میشود. هاشمپور در این فیلمها از قدرت دیگر بازیگری خود که سالها به خاطر استفاده از دوبلور مخفی مانده بود نیز بهره جست. صدای سر صحنه به وی کمک کرد تا خود را بهتر به نمایش بگذارد.
بنابراین همه این حرکتها دست به دست هم داد تا اینکه بازی در نقش متفاوت و کمیک اقدس در فیلم قاعده بازی (احمدرضا معتمدی) به او پیشنهاد شود. این نقش در افواه عموم و منتقدان با تحسین رو به روشد و هاشمپور را مصمم ساخت تا بتواند با گشاده دستی بیشتری به انتخاب نقشهایش بنگرد. نقش پلیس چند چهره فیلم چهره به چهره و پیرمرد استشهادی برای خدا نیز از همین دستهاند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی قوه قضاییه هلال احمر تهران پلیس روز معلم سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی تلویزیون عفاف و حجاب فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه نوار غزه چین انگلیس ترکیه اوکراین نتانیاهو یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی هواپیما کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام اپل گوگل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه