یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مصاحبه با دکتر جهانخانی
مهمترین نکته این است که کشور ما توازن درست و حسابی ندارد، در کشور ما کسی عکس یک مدیرعامل راروی نشریات در گیشههای مطبوعاتی نمیبیند. عکسها حول و حوش دو تیپ است؛ معمولاً هنرپیشهها یا فوتبالیستها و ورزشکارها، اگر هم کودک زیبایی باشد عکس او را روی مجلات خانوادگی میبینیم؛ اما در کشورهای پیشرفته این توازن وجود دارد.به همین علت ، ما تصمیم گرفتیم کسانی را که در ایران در بخش مدیریت زحماتی کشیدهاند معرفی کنیم و دیدگاههای آنها را بهطور شفاف به جامعه مدیریتی و بهخصوص برای پیشرفت مدیریت کشور مطرح کنیم.
● به عنوان اولین سؤال ،توسعه مدیریت کشور را درچه میبینید هم از لحاظ معنا و مفهوم و هم از زاویه کاربردی، یعنی؛ چهجوری توسعه مدیریت در کشور اتفاق میافتد چون ما روی آن به جمعبندی کامل نرسیدیم. از نظر جناب عالی توسعه مدیریت چیست؟ و چهجور در کشور حاصل میشود ؟ البته بهاین اعتقاد هم هستیم که توسعه مدیریت یک امر دفعی نیست و دفعتاً ایجاد نمیشود. قطعاً تدریجیست اما چه طور؟
▪ من تخصص در زمینه مدیریت واقعاً ندارم ولی براساس همین تجربه اندکی که پیدا کردم فکر میکنم که توسعه مدیریت یک مقدار تابع انتظارات و توقعاتیست که صاحبان واحدهای اقتصادی از مدیر دارند . در جایی که مدیر باید در قبال عملکردش پاسخگو باشد، میبینیم که آنجا مدیریت علمی بیشتر بکار گرفته میشود و مدیر سعی میکند از امکانات و منابعی که در اختیارش هست بهتر استفاده کند چون میداند که باید پاسخگوی عملکردش باشد.
برای همین هم ، واقعاً در آنجایی که این الزام به پاسخگویی بوده، شاهد پیشرفت و گسترش مدیریت بودیم. یک مسیری که بعد از انقلاب رفتیم و شاید بعضی نسبت به آن انتقاد دارند؛ دولتی کردن واحدهای اقتصادی بود که باعث شد مدیر احساس نکند که باید پاسخ بدهد ، یعنی کسی از مدیر توقع نداشت که از آن امکانات و منابعی که در اختیارش هست خوب استفاده کند و به اصطلاح کارنامۀ خوبش را ارائه بدهد . یک قسمت قضیه هم فکر میکنم بحث جا انداختن سیستمهای انگیزشی پاداش در واحدهاست. ما میبینیم در جاهایی که سیستمهای پاداش مستقر میشود، هم مدیران کوشش بیشتری به کار میبرند و هم دیگران را به تلاش بیشتر هدایت میکنند بنابراین خود به خود چون محیطی مناسب برای بهکارگیری روشهای نوین مدیریت ایجاد میشود؛پس مدیریت هم رشد میکند.
● آقای دکتر منظورتان از پاسخگویی ، همان شکل پاسخگویی است مثل مجمع یا مجامع یا به شکل دیگری است؟
▪ نه، دقیقاً همان است . یعنی در هر صورت مدیر میداند که یک سری مدعی دارد که آخر سال میخواهند بیایند کارنامهاش را بررسی کنند و این نگرانی و دغدغه در وجودش هست که باید امور شرکت را به گونهای بکار بگیرد که بتواند پاسخگو باشد.
● در نظامی که عمدۀ شرکتهای اصلی ، دولتیاند، مجامع هم دولتی هستند بنابراین چگونه پاسخگویی صورت میگیرد؟
▪ در واقع شرکتهای دولتی هم ، مجمع دارند ولی نماینده مجمع چون صاحب سرمایه نیست اگر مقداری از پول شرکت هم کم شد ضرر و زیانی به آن شخص نماینده وارد نمیشود؛ برای همین ، مجامع آنجا مجامع محکمی هستند.
● چون همواره شکل پاسخگویی وجود داشته اما پاسخگویی حقیقی وجود نداشته است ؟
▪ باید معیار را هم تعریف کنیم. پاسخگویی این نیست که من کار میکنم تو جواب بده. پاسخگویی کسب بازده مناسب روی سرمایه است (به نظر من) در هر صورت شرکتهایی که خصوصی هستند، صاحب سرمایه آمده اینجا پول گذاشته و قطعاً انتظار دارد که بازدهی که مدیر به او میدهد بیشتر از بازده فرصتهای مشابه باشد بنابراین در مجمع ، سین جین میکند.در مجمع، عملکردها را میشکافد، کالبد شکافی میکند، نقطه ضعفها را در میآورد که این اقدامات ، به تغییر مدیریت منجر شود. در این وضع مدیر احساس میکند که شغلش در خطر است. خوب وقتی که احتمال از دست دادن شغل وجود دارد منافع هم گرفتن پاداش است ، قطعاً مدیر طور دیگری عمل میکند.
● آقای دکتر ، بعضی اعتقاد دارند تا اقتصاد مبتنی بر بازار شکل نگیرد این مفاهیم در کشور ما اصطلاحاً پا نمیگیرد.آیادرست است؟
▪ دقیقاً ، من هم همین را میگویم.
● حالا اگر یک کشوری را پیدا کردیم که اقتصادش مبتنی بر بازار نیست ولی پیشرفت کرده است آن وقت خلافش ثابت نمیشود؟مثلاً کشوری مانند کانادا را میتوانیم بگوییم اقتصادش مبتنی بر بازار است ؟
▪ بله
● کامل ؟
▪ ببینید، من متخصص اقتصاد نیستم ولی در هر صورت اقتصاد کانادا یک اقتصاد سرمایهداری است یعنی اصول حاکم بر اقتصاد سرمایهداری آنجا هم حاکم است. شرکتها مالکیت خصوصی دارند و باید مدیر در جهت کسب سود و رساندن فایده و نهایتاً افزایش رفاه عمومی تلاش کند و من فکر میکنم که در کشورهای دیگر هم که اقتصادشان سرمایهداری نیست، آنجا ( البته من میگویم، آشنا نیستم با اقتصادهای مختلف) ولی حالا نمونههایش را داریم. در اقتصاد کمونیستی ما شنیدیم و خواندیم که واحدهای اقتصادیشان خوب عمل نمیکردند هم از لحاظ نوآوری ضعیف بودند هم از لحاظ بهکارگیری منابع و در مجموع جامعه در رنج بود و بهخوبی از امکانات آن استفاده نمیشد. حالا من نمیخواهم از اقتصاد سرمایهداری دفاع کنم. این بحثی است که من تخصصی در آن ندارم ولی شواهد و قرائنی را داریم که در آنجاها مدیر چون خودش را تحت فشار میبیند که باید سود وفایده را بالا ببرد، قطعاً سعی میکند از مبانی علمی مدیریت در کارهایش استفاده کند.
● آقای دکتر، الان در کشور ما ، اگر فرض کنید مبنا همان بخش خصوصی باشد یا اقتصاد مبتنی بر بازار باشد آیا ما مدیران لایق برای پست مدیریت کشور داریم ؟
▪ قطعاً داریم. من فکر میکنم مدیران وقتی که در جای مناسب قرار بگیرند خود به خود ساخته میشوند . باز میگردم به همان حرف اصلیام) شما وقتی در جایی مدیر شوید که از شما انتظار عملکرد خوب هست ، خود به خود تواناییهای شما اگر هم پنهان باشد آشکار خواهد شد؛ ضمن اینکه من تصورم این است که در ایران، هم ما میتوانیم از خدمات شرکتهای مشاوره مدیریت استفاده کنیم که آنها در واقع با تشکیل تیمی از مدیران با تجربه که دارای شناخت کافی در رشتههای مختلف هستند به کمک مدیران میآیند و آنها را در انتخاب نوع استراتژی، نوع فانکشنهایی که باید انجام بدهند مالی، بازاریابی یا سرمایهگذاری، کمک میکنند و خود به خود ، هم واحد اقتصادی منتفع میشود هم مدیران از آن تیمهای مشاور، چیزهایی یاد میگیرند. البته در خارج به شکل خیلی گستردهای از تیمهای مشاوره استفاده میشود که در ایران هم شروع شده حالا قطعاً به آن گستردگی که جاهای دیگر هست در ایران نیست . قطعاً من بر این باورم که در اینجا هم مدیران حرفهای وجود دارند که میتوانند با همان ترویج پولسازی و به کارگیری سیستمهای انگیزشی و غیره ،حرفهایتر هم شوند.
● آقای دکتر، من با مدیران که صحبت میکنم (شما مستحضرید دیگر) بحث مشاوره را که مطرح میکنم میگویند که، ما وقتی به مشاور میگوییم شما دراین زمینه چه کارهایی قبلاً کردهاید؟ میبینیم تازه میخواهند با ما شروع کنند! وقتی اعلام میکنیم که مثلاً مشاور برای سرمایهگذاری میخواهم، باز هم میبینیم همهی کسانی که رزومه دادهاند، همه فن حریفند، اما کسی نمیتواند بگوید بروید، از مدیرعامل فلان شرکت سؤال کنید که بنده مشاوره سرمایهگذاریش بودم درصورتی که در کشورهای پیشرفته وقتی مشاور میگوید این رزومهی من است، سابفهی کارش را در آن میبینم بعد انتخابش میکنم، یا حتی قیمت سؤال نمیکنم چون مطمئنم اینقدر به نفع من است که میتواند بهعنوان مغز منفصل یا عمل منفصل من ، عمل کند. یعنی استفاده از مشاور برای مدیران عامل ما تبدیل به مشکل میشود.
▪ من هم فکر میکنم این مشکل را ما داریم، برای اینکه، ما در ابتدای رواج استفاده از گروههای مشاوره مدیریت هستیم و این صنعت در کشور ما، صنعت نوپاییست. تا یک مدتی طولانی واحدهای ما همه دولتی بودند، احساس نیاز نمیکردند که از مشاوره استفاده کنند، پس گروه مشاورهای تشکیل نمیشد یا خیلی محدود بود. حالا که نیاز پیش آمده، یک عدهای آمدند و شروع کردند ، خوب طبیعی است آنها رزومهی طولانی در این زمینهها ندارند چون تازه شروع کردهاند. ولی جای نگرانی نیست به نظر من همینکه تعدادی شروع میکنند به این کار و دست به کار میشوند اگرخوب عمل بکنند ، خود به خود بحث مشاوره در مملکت مطرح میشود و آن موقع تقسیم کار تخصصی انجام میشود و یکسری افراد حرفهای میآیند، یکی در بحث Marketing میگوید آقا من صاحب نظرم اینهم رزومهام. یکی در finance . الان ممکن است نباشد اما من میتوانم آن روزی را ببینم که این مؤسسات حرفهای تخصصی تشکیل بشوند. من دیروز تعجب کردم که یک گروهی آمد در زمینهی Invester mainting واقعاً حرف داشت با اینکه خوب در جریانم که در ایران تا دو سه سال پیش کسی نیاز به این خدمات، نمیدید ولی الان که نیازش مطرح شده،که شرکتها خودشان منابعشان را تهیه کنند، نیاز به خدمات این گروهها، احساس شده و یک عده هم از خارج، تجربیات خودشان را آوردند اینجا و شرکت زدند، افراد به اصطلاح این کاره را جمع کردند و سرویس میدهند.
● شما راهکار هم برای مدیران ارائه کردید؛ چون مدیران نمیتوانند الان بیایند ریسک کنند وبه یک گروهی بهعنوان مشاوره، پرداخت کنند بعد هم از آنها چیزی در نیاید بهنظرم میرسد گروههای مشاوره که در کشور ما تشکیل میشود باید بروند با گروه مشاورهای که در دنیا تجربه دارند همکاری مشترکی را شروع کنند سپس با انتقال تجربیاتشان، در داخل اقدام کنند.
▪ در هر صورت آنهایی که توانستند در مشاوره joint بشوند، قطعاً دارای یک مزیت رقابتی در این بازار خواهند بود ، چون شرکتها راحتتر میتوانند تصمیمگیری کنند و از خدمات آنها استفاده کنند.
مدیران ما همواره tangible هستند و محصول tangible میپسندند. به محض اینکه چیزی ناملموس شود، برایشان خیلی جا نمیافتد، آن وقت یک مشاور حرفهایست که میتواند موضوع را برایش ملموس کند یا حداقل اینکه ، شبه ملموس کند تا مدیر بتواند تصمیم بگیرد. البته شما مستحضرید وقتی شرکتی با توجه به مشاورهای، با موفقیت پیش رود قطعاً شرکتهای دیگر از این تجربه استفاده میکنند بخصوص در بحث استراتژی، ما هر جا که رفتیم و با مدیران مصاحبه داشتیم ، مدیران میگویند که در بحث استراتژی تا به حال نتوانستیم کسی بیاوریم که بتواند برایمان استراتژی طراحی کند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان حجاب دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی شورای شهر دستگیری پلیس شهرداری تهران سیل قتل وزارت بهداشت کنکور سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات خودرو دلار بانک مرکزی قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ایران خودرو تورم
تئاتر سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلویزیون سریال حشاشین ازدواج سینمای ایران قرآن کریم سینما فیلم موسیقی مهران مدیری
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ خورشید
فلسطین رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس ترکیه نوار غزه
فوتبال پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور استقلال سپاهان رئال مادرید
اپل فناوری همراه اول ایرانسل آیفون تبلیغات سامسونگ ناسا اینترنت بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
خواب بارداری دندانپزشکی کاهش وزن آلزایمر مالاریا