پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
محیط زیست تنها یک سازمان نیست
امروز را روز جهانی محیط زیست نامیده اند. بشر از زمانی که تصرّف در طبیعت را آغاز میکرد هیچگاه به این فکر نبود که در آینده سازمانی تأسیس شود و برای محدود و تحدید کردن تصرف انسان در طبیعت خط ونشان بکشد. خط و نشانی از جنس اعتراضات خیابانی که گاها زندانی شدن و به جان خریدن ضرب و شتم را نیز همراه داشت. انقلاب صنعتی بزرگترین مضرّاتش در مقابل آن همه دستاوردهایی که برای بشر به ارمغان آورده تهدید کردن محیط زیست است. جوامعی که خیلی سریع از قرن شانزده به این طرف سیر متمدن شدن خود را طی کردند خیلی دیر هم، یعنی در میانههای دهه۱۹۶۰متوجه آسیبهای عقل بشری شدند و جنبشهایی ترتیب دادند با عنوان صلح سبز و تنها در سال ۱۹۷۲ بود که حدود ۳۰۰ کتاب در مورد محیط زیست در آمریکا به چاپ رسید. بر آن شدند در مقابل سلاحهای مخرّب و برخوردهای نظامی غیر متعارف بعد از جنگ خانمان سوز بین الملل دوم و صلح یا جنگ سردی که هر لحظه امکان شعله ور شدن آن میان دو بلوک شرق و غرب وجود داشت وآثار تخریبی گسترده ای میتوانست به جای گذارد، تصرفات خود را محدود کنند و جایگاه نفس کشیدن خود را بیش از این به دست ارابههای تاریخ نسپارند. سازمانی ترتیب دادند با عنوان محیط زیست که مراقبت و نظارت بر اعمال انسانی داشته باشند که هر روز طمع تصرفش در طبیعت بیشتر میشود. کشورهای توسعه یافته به این آسیبها پی بردند و نهادهایی غیردولتی تأسیس کردند تا سالیانه با برگزاری کمپینها و نشستهای متعدد حدود تصرف انسانی و چگونگی آموزش به مردم در جهت حفاظت از محیط زیست را مشخص کنند. اما در مقابل کشورهای در حال توسعه که تشنة توسعه اند سعی دارند خود را از دود سیاه تریلرها وکامیونهایی که جلوآنها به حرکت افتاده اند نجات دهند؛ نه توانایی جلو افتادن دارند و نه یارای برگشتن به عقب.
در این میانه کمترین توجه به محیط زیست از سوی چنین کشورهایی صورت میگیرد که ایران عزیز ما نیز یکی از آنهاست. ماهیانه و اگر اغراق نکنیم هفته ای نیست که خبری از تخریب محیط زیستمان نشنویم. این تخریب از قطع درختان کوچک شروع میشود و تا درختی که ۸۳۰ سال عمر کرده را به زیر زنجیر برنده ای میبریم که باید پنج ساعت تمام کار کند و ببرد تا بتواند به عمر این درخت پایان دهد. کاش درخت بود و دردمان یک چیز، حال اینگونه نیست. به فاصلة یک سال دوحادثه ای که در«سمیرم» اصفهان روی داد هنوز برایمان تازگی دارد. «خرس بچههایی» که شکمشان را پاره کردند برای شکل دادن خنده بازاری، آن را به این طرف و آن طرف ارسال کردند و نهایت آنهایی که ندا سر دادند، ای دل غافل که نه متولیان موضوع، بلکه روزنامهها و مطبوعاتی بودند که نبض جامعه را در دست دارند؛ در حادثة دوم از خودمان سوال کنیم، مگر یک حیوان که نامش را الاغ نهاده اند و غالب محافل طنز ما را نیز زینت میبخشد، جز بارکشی کاری از او ساخته است؟ یک انسان به چه مرحله ای ممکن است برسد که با پُتک به جان الاغ بیفتد و آن را از پای در آورد. در ذهن ما نام این حیوان نام تمسخرآمیزیست حق داریم؛ چون در این کشور ازحقوق یک حیوان نمیدانیم. آخر قانونی در حمایت از این موجودات زبان بسته نداریم! کافیست یک بار به طبیعت گذر کنیم و برای یک لحظه هم که شده نبود آواز پرندهها در لابلای درختان طبیعت را به تصور آوریم. از محیط زیست چقدر میدانیم؟ به محیط زیست نه با نام یک سازمان بلکه به عنوان یک نهاد باید نگاه کرد. اما این نگاه از سوی چه کسی باشد؟ کسی که با پتک به جان حیوان بیزبانی میافتد یا انسانی که تقبّل مسئولیت کرده است؟ به محیط زیست امروز دیگر نمیتوان بعنوان یک سازمان اداری نگاه کرد با چند قلم خودکار و کاغذ.
امروز باید به محیط زیست بعنوان یک سازمان «مردم نهاد» با زیر مجموعههای متعدد نگاه کرد. سازمانی که عضو پذیر است و حراست و میل خود را از محیطی که میخواهد درون آن زندگی کند نشان میدهد. بیش از هرچیز امروز نیاز به نهادهایی خرد و بزرگ داریم تا آموزش مردم پشتوانه ای باشد برای نگه داری از طبیعتمان. هرگاه جامعه به قدرت، توانایی و استعدادهای واقعی خود پی ببرد و این تواناییها را با آگاهی زیست محیطی جهت استفاده از منابع انسانی و طبیعی خود بکار گیرد، میتوان انتظار جامعه ای متّکی به خود و سرافرازی را داشت. با خود بگوئیم آیا اگر آموزشها در این جامعه متناسب با مقتضیات روز دنیا پیش میرفت با صحنههای دلخراش «خرس بچهها» مواجه میشدیم؟ آیا اگر آموزش بود با پتک به جان حیوانی میافتادیم؟ یقینا خیر؛ اندکی تامل کنیم، فاجعه ای رخ داده در طبیعتمان! بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی و خشک شدن دریاچة ارومیه جزئی از آن فجایع است. به هر قیمتی شده باید خراب کنیم و از مسیر دلخواهمان جاده بکشیم، باید خراب کنیم و ساخت وسازهای غیر قانونی در شهر و کلان شهرها راه بیندازیم و هنگامی متوجه میشویم که چه خسرانی را متحمل شده ایم. و به راستی، آیندگان چگونه در مورد ما قضاوت خواهند کرد؟
نویسنده : مهدی راستی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست