پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
زخم لبخند
«لبخند زخم» مجموعه ۴۰ خاطره از ۱۲ رزمنده خوزستانی است. اکثر خاطرات از رگههایی طنز برخوردارند. اما برخی دیگر تلخی گزندهای دارند که میشد با حذف آنها، مجموعهی طنز منسجمی را ارائه نمود. در سالهای اخیر، کارگردانهایی سعی کردند که از دل موضوعاتی تلخ و گزنده، فضاهای طنزی را استخراج کنند اما غالباً با شکست مواجه شدند و کارشان از طنز به هجو و تمسخر تنزل پیدا کرد. پُر واضح است که طنزنویسی کار هر نویسندهای نیست و هر دست به قلمی، توانایی خلق چنین نوشتهای را ندارد. حال اگر همان طنزنویس بخواهد با فضاهای تاریک، تلخ و خشن شوخی کند و بدون تمسخر، ماجرای طنزی را روایت نماید، کارش دو چندان سخت میشود و روحش چه عرق ریزی جانکاهی خواهد داشت تا به خلق اثر فاخری دست یابد. روایتِ جنگ، روایت تیر و ترکش و خمپاره و موشک است. بر جای جای خاک جبهه، رنگ مرگ پاشیدهاند و جای فکاهه و مطایبه نیست. اما چگونه میشود که در این فضای سراسر سختی و خشونت، خاطرههایی طنز سر برون میآورند و چنان خواننده را به خنده میاندازند که چه بسا یک فیلم کمدی نیز از آن عاجز باشد. «لبخند زخم» راوی لبخند رزمندگان، به زخم جنگ با وجود تمامی واقعیتهای تلخش است. آنان همهی دردها را به خنده و سخره گرفتهاند و در سنگرهای خاکی که هر آن ممکن است بر سرشان خراب شود، چنان شاد، بی آلایش و پرانرژیاند که چنین روحیهای در برج و باروها نیز دست نیافتنی است. کیفیت برخورد رزمندگان ما با جنگ، در هشت سال دفاع مقدس بسیار متفاوتتر از نحوهی برخورد سربازان جنگهای جهانی اول و دوم با واقعیتی به نام جنگ است. چه نشاطی از درون سربازان ما میجوشید و چه حس تلخی از نهان سربازهای سایر جنگها. منشأ تفاوت کجاست؟ به همین مقدار اندک بسنده میکنم چرا که در این مجال اندک نمی گنجد راجع به چنین مسئلهی عمیق و مهمی بیش از این نوشت.
«لبخند زخم» ما را رودروی خاطرات طنز و دلنشین رزمندهای چند قرار میدهد که با زبانی صمیمی و به دور از تصنع و افاده نوشته شدهاند. خاطراتی که از طنز موقعیت نیز بی بهره نیستند:
« .... ماشینی از انتهای جاده به سمت سهراهی میآمد. فکر کردم شبح است. وسط جاده ایستادم و دستهایم را بلند کردم. توقف کرد. فوری خودم را پشت لندکروز انداختم. هنوز جاگیر نشده بودم که راننده گفت:
- شهیده اخوی... نترسی ها!
جسدی پشت ماشین بود. با صورتی پُر از گِل، و دست و پایی که از ترکش سوراخ سوراخ شده بودند. یک لحظه دلم برای مادرش سوخت. خودم را جای او گذاشتم و مادرم را دیدم که هلهله سر میدهد و سر و صورتش را با ناخن میخراشد... حس کردم بدنم مور مور میشود.
گِل زیادی به سر و صورتش چسبیده و خشک شده بود. آرام آرام آن ها را پاک میکردم. دهانش پُر از گِل شده بود و رَدِّی از خون، پیشانی تا لبش کشیده شده بود. بینی اش پُر از گِل و سنگریزه بود. داشتم درون بینی اش را پاک میکردم که انگشتم به جسم سختی خورد. با تلاش بسیار توانستم ریگی را که انتهای بینیاش رفته بود، دربیاورم. هنوز آن را به بیرون پرتاب نکرده بودم که تکانی خورد. باور نمیکردم. صدای خُر خُر سینهاش بلند شد. از ترس با مشت روی کاپوت ماشین کوبیدم: نگه دار برادر...! زنده شد...! زنده شد...! »
از دیگر ویژگیهای درخشان «لبخند زخم»، صداقت در روایت است. خاطرههایی بی تکلف و به دور از شعار. نمی توان از این نکته گذشت که برخی از خاطرههای کتاب، تنه به تنهی داستان کوتاه میزنند. بیشک «لبخند زخم» خنده را به لب خوانندهاش میآورد و لحظات خاطرهانگیزی را برای او رقم میزند.
کتاب «لبخند زخم» به قلم عبدالصاحب رومزی پور، توسط انتشارات گلگشت و با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان در سال ۱۳۹۱ چاپ و منتشر شده است.
عبدالرزاق پورعاطف
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران نیکا شاکرمی رهبر انقلاب روز معلم معلمان دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی مجلس شهید مطهری حجاب شورای نگهبان قوه قضائیه
تهران هواشناسی زلزله معلم شهرداری تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش پلیس سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو قیمت خودرو دولت قیمت دلار ایران خودرو دلار قیمت طلا سایپا بانک مرکزی بازار خودرو کارگران تورم
مشهد رضا عطاران رادیو فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس تئاتر موسیقی فیلم
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا نوار غزه روسیه چین حماس عربستان یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
همراه اول دبی واکسن تبلیغات اپل ناسا گوگل وزیر ارتباطات پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری