سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مورگان شوستر و اولتیماتوم روسیه


مورگان شوستر و اولتیماتوم روسیه

یكی از مشكلات دامنگیر ایران پس از مشروطیت, بحران مالی و اقتصادی بود هرج ومرج و ناامنی بازرگانی, بر هم خوردگی معیشت سنتی ایرانیان, روی آوردن به زندگی شهری و نیز مشكلات ناشی از جنگ جهانی اول و حضور و رقابت قدرتهای اروپایی, عرصه را به قدری برای دولت و ملت ایران تنگ نمود كه دولت به تكاپو برای استقراض افتاد

یكی از مشكلات دامنگیر ایران پس از مشروطیت، بحران مالی و اقتصادی بود. هرج‌ومرج و ناامنی بازرگانی، بر‌هم‌خوردگی معیشت سنتی ایرانیان، روی‌آوردن به زندگی شهری و نیز مشكلات ناشی از جنگ جهانی اول و حضور و رقابت قدرتهای اروپایی، عرصه را به‌قدری برای دولت و ملت ایران تنگ نمود كه دولت به تكاپو برای استقراض افتاد. ماجرای اعطای وام از سوی روسیه و انگلیس، حكایتهای مفصل و جالبی از تاریخ معاصر ما را به خود اختصاص داده است اما جالب‌تر از همه، مخالفت و مقابله گستاخانه استعمارگران با نوسازی اقتصادی و مالی ایران است. ایرانیان كه همیشه برای برون‌رفتن از چنگال قدرتهای رقیب استعماری به نیروی سوم می‌اندیشیدند، در این بحبوحه با اندیشه ایجاد دگرگونی اساسی در مالیه و اقتصاد ایران باز هم به فكر یك نیروی بی‌طرف افتادند و استخدام مورگان شوستر امریكایی برای رسیدگی و به‌سامان‌درآوردن مالیه ایران به همین مقصود صورت گرفت. حال بخوانید كه چه بر سر وضع مالی و اوضاع مالیه ایران پس از مشروطه آمد و روسیه چگونه گستاخانه ایران را به بهانه نفوذ قدرت رقیب، با تهدید جدی مواجه كرد.

یكی از مسائلی كه پس از فتح تهران (۱۳۲۷.ق) مطرح شد، بحران مالی و تلاش دولت ایران برای دریافت وام از دولتهای روس و انگلیس بود. پیش‌ازاین، دولت ایران چندین‌بار از دولتهای روسیه و انگلستان تقاضای وام كرده بود. درخواستهای مذكور یا با مخالفت آنها و یا با شرایط سخت و غیرقابل قبولی روبرو شد كه ایران قدرت برآوردن آنها را نداشت. حتی تلاش دولت ایران برای دریافت وامی از شركت سموئیل و شركا (Samuel & Co.) و سپس شركت برادران سلیگمن (Seligman Brothers) نیز با مخالفت دولتهای روس و انگلیس مواجه شده بود.[i]

اما آنچه مزید بر علت شد، رقابتهای بین‌المللی دولتهای اروپایی در دوره صلح مسلح بود كه برای مدتی موجب تیرگی روابط سیاسی روس و انگلیس شد. علت این امر، برقراری روابط تازه‌ای میان روسیه و آلمان بود كه پس از بركناری ایزولسكی، عاقد قرارداد ۱۹۰۷، و روی‌كارآمدن سرگی دمیتریویچ سازانوف (Sergei Dmitrievich sazanov) به‌جای او در وزارت‌خارجه روسیه، صورت گرفت. سازانوف برخلاف ایزولسكی معتقد بود چنانچه روسیه و آلمان به تفاهمی دست یابند، فرصت مغتنمی برای روسیه فراهم خواهد شد تا با اقدام به تقویت نیروهای نظامی خود، از مسابقه تسلیحاتی دوره صلح مسلح عقب نماند. بنابراین در اول و دوم ذی‌قعده ۱۳۲۸.ق/ چهارم و پنجم نوامبر ۱۹۱۰.م، نشستی با حضور ویلهلم دوم و نیكولای دوم در پوتسدام صورت گرفت و چند ماه بعد، در بیست‌وچهارم شعبان ۱۳۲۹.ق/ بیستم اوت ۱۹۱۱.م، قرارداد پوتسدام بین آلمان و روسیه به امضا رسید.[ii] به موجب این قرارداد روسیه در پروژه راه‌آهن بغداد، با آلمان مخالفت نمی‌كرد و در عوض، آلمان منافع ویژه روسها را در شمال ایران در زمینه ایجاد خطوط آهن، جاده‌ها، و تاسیسات تلگراف به رسمیت می‌شناخت.[iii] همچنین به موجب این قرارداد، آلمان قرارداد ۱۹۰۷.م روس و انگلیس را به رسمیت می‌پذیرفت.[iv]

قرارداد پوتسدام اگرچه روابط روسیه و انگلستان را دچار مشكل كرد، اما مانع از پرداخت وام از طرف انگلستان به ایران نشد. سرانجام در اوایل سال ۱۳۲۹.ق/۱۹۱۱.م پس از موافقت ایران مبنی بر پرداخت بدهی‌های خود به روسیه در ظرف پانزده سال با بهره هفت‌درصد، دولت روسیه با پرداخت وامی از طرف بانك شاهنشاهی انگلیس به ایران موافقت كرد و در تاریخ نهم جمادی‌الاول ۱۳۲۹.ق/ هشتم مه ۱۹۱۱.م قرارداد اعطای وام میان نماینده بانك شاهنشاهی انگلیس در ایران و نماینده دولت ایران امضا شد. به موجب این قرارداد، بانك شاهنشاهی وامی به مبلغ یك‌میلیون‌ودویست‌وپنجاه‌هزار لیره با بهره پنج‌درصد به دولت ایران می‌داد كه وثیقه و ضمانت بازپرداخت آن عایدات گمركات ایران بود.[v] مواد مصرف این وام، به‌طور عمده پرداخت حقوق عقب‌افتاده قوای نظامی و ژاندارمری و نمایندگان ایران در خارج از كشور و نیز خرید اسلحه تعیین شد. در برابر وام مذكور، عایدات خلیج‌فارس و بنادر بوشهر، لنگه، محمره، بندرعباس و اهواز و نیز عایدات تلگرافخانه تا شعبان ۱۳۴۷.ق/ ژانویه ۱۹۲۹.م در گرو قرار گرفت و دولت ایران موظف به پرداخت شصت‌ودوهزاروپانصد لیره طلا در سال بابت سود این وام به بانك شاهنشاهی شد.[vi]

استخدام مستشاران خارجی برای بازسازی تشكیلات اداری ــ مالی و سازمان نظامی كشور، نه‌تنها در برنامه دولتهایی كه پس از فتح تهران تشكیل شدند، مطرح شده بود بلكه اساسا یكی از شرایط موافقت دولتهای روس و انگلیس با اعطای وام به ایران، استخدام مستشاران خارجی جهت اصلاح امور مالی بود. این مساله در برنامه دولت مستوفی كه در بیست‌وسوم رجب ۱۳۲۸.ق/ سی‌ویكم ژوئیه ۱۹۱۰.م به مجلس ارائه شد، نیز مطرح گردید.[vii] در این هنگام، دولت ایران از نظر وضع مالی، تنظیم بودجه كشور، اخذ مالیاتها و دریافت وام از كشورها و منابع خارجی وضعیت مساعدی نداشت و ضمنا به علت حضور نیروهای بیگانه در كشور، هرج‌ومرج ایالات و ولایات و برخوردارنبودن از تشكیلات منظم اداری ــ مالی و سازمان نظامی، در موقعیت نامطلوبی به سر می‌برد. برای رفع این معضلات، دولت ایران درصدد برآمد جهت اصلاح وزارت مالیه از فرانسویان، برای تشكیل ژاندارمری از ایتالیاییها و برای اداره قشون از اتریش استفاده كند. اما چون استخدام كارشناسان مورد نیاز از كشورهای مزبور با مخالفت سنت‌پترزبورگ و لندن مواجه شد، دولت ایران تصمیم گرفت برای استخدام كارشناس مالی از كشوری بزرگ و درعین‌حال بی‌طرف اقدام كند. در نتیجه، مجلس پس از مذاكرات مفصل، به دولت پیشنهاد كرد درباره استخدام مستشار مالی با دولت امریكا مذاكره كند؛ زیرا در این زمان دولت امریكا یك دولت معظم اروپایی نبود و در ایران مصالح سیاسی نداشت.[viii] ازاین‌رو، انگلیسیها نسبت به تصمیم دولت ایران مبنی بر استخدام مستشاران امریكایی روی خوش نشان دادند و حتی از آن در سنت‌پترزبورگ دفاع كردند. نراتوف (Neratov)، كفیل وزارت امورخارجه روسیه، ضمن اكراه از تسلیم‌شدن در برابر ایران، با بی‌میلی به این كار تن داد[ix] و رومان روزن (Roman Rosen)، سفیر روسیه در واشنگتن، طی یادداشتی به وزارت امورخارجه امریكا، اظهار علاقه و امیدواری كرد دولت امریكا دعوت ایران را نپذیرد و مستشار به تهران نفرستد.[x]

پس از جلب موافقت روسیه و انگلستان، دولت ایران در ذی‌حجه ۱۳۲۸.ق/ دسامبر ۱۹۱۰.م به وسیله علیقلی‌خان نبیل‌الدوله، كاردار سفارت ایران در واشنگتن، تقاضای خود مبنی بر استخدام كارشناسانی جهت خزانه‌داری ایران را تسلیم دولت امریكا نمود و وزیر خارجه امریكا نیز به نبیل‌الدوله وعده داد صمیمانه دراین‌باره اقدام خواهد كرد.[xi]

دولت امریكا پس از اطلاع از موافقت بریتانیا با این امر، نسبت به معرفی كارشناسان مورد نیاز ایران اقدام نمود؛ البته بدون‌آنكه در شرایط استخدام آنها دخالتی كند.[xii] مورگان شوستر[xiii] (Morgan Shuster) بنا به توصیه تافت (William Howard taft)، رئیس‌جمهور امریكا، برای این كار معرفی شد[xiv] و سپس قراردادی بین شوستر و دولت ایران به امضا رسید. وی در سیزدهم جمادی‌الاول ۱۳۲۹.ق/ دوازدهم مه ۱۹۱۱.م در راس هیاتی از كارشناسان مالی وارد تهران شد و به‌عنوان خزانه‌دار كل ایران، كار خود را آغاز كرد. اعضای هیات شوستر عبارت بودند از: دیكی (Bruce G. Dickey)، كارشناس مالیاتی، كرنز (Frank S. Cairns) و مك‌كاسكی (Charles I. Mccaskey)، كارشناسان مسائل گمركی و هیلز (Ralph M. Hills) متخصص در امور ممیزی و حسابداری. میزان حقوق پرداختی از سوی دولت ایران به افراد مذكور، بدین‌گونه بود: مك‌كاسكی چهارهزار دلار، هیلز سه‌هزاروپانصد دلار، كرنز دوهزار دلار، دیكی دوهزاروپانصد دلار و شوستر شش‌هزار دلار.[xv]

ورود هیات امریكایی به تهران با موضوع استقراض از بانك شاهنشاهی مقارن بود. مرنار (Mornard) بلژیكی، مدیركل گمركات ایران، تلاش می‌كرد مصارف استقراض را تحت اختیار خود بگیرد؛ اما پس‌ازآنكه مجلس لایحه نظارت شوستر بر مصرف وجوهات قرضه بانك شاهنشاهی را تصویب كرد، از نفوذ مرنار كاسته شد و این جریان موجب كارشكنی‌های آینده وی بر ضد شوستر گردید.[xvi] همچنین روسها كه از فعالیت شوستر نگران بودند، به مخالفت با وی برخاستند؛ زیرا بهبود وضع اقتصادی دولت ایران، با سیاست و منافع آنها مغایرت داشت. روسها همواره در تلاش بودند ایران را تحت فشار مالی قرار دهند بلكه بتوانند با اعطای وامهای مختلف، امتیاز بیشتری در ایران به‌دست آورند. علاوه‌برآن، برخی از مقامات و درباریان كه به ولخرجی، دزدی و بی‌قانونی عادت كرده بودند، از اقدامات شوستر رنجیده‌خاطر شدند. ازاین‌رو، پس از مدت كوتاهی، مخالفتها با شوستر و همكاران او به‌تدریج آغاز گردید.

بااین‌حال، اكثر قریب‌به‌اتفاق مجلس (اعم از دموكراتها و اعتدالیون) از اصلاحات مالی شوستر جانبداری می‌كردند. بهترین گواه بر این ادعا، تصویب قانون بیست‌وسوم جوزا (خرداد) ۱۲۹۰.ش/ شانزدهم جمادی‌الثانی ۱۳۲۹.ق/ چهاردهم ژوئن ۱۹۱۱.م بود كه به وی اختیار تام می‌داد. براساس این قانون، شوستر اختیار داشت به جمع‌آوری مالیات كل كشور و تمامی حسابهای دولت رسیدگی كند.[xvii] اسماعیل رائین واگذاری چنین اختیارات وسیعی به شوستر را به مثابه تبدیل‌شدن وی به «دیكتاتور مالی ایران» توصیف كرده و می‌نویسد: «خزانه‌دار كل با گرفتن اختیارات وسیع این قانون، در حقیقت به صورت یك دیكتاتور مالی درآمد كه همه نظرات و مسائل مورد توجه او، بدون چون‌وچرا اجرا می‌شد و همین قانون بود كه به شوستر و همكاران او فرصت داد تا نظام نوینی را در مالیه ایران برقرار نمایند.»[xviii]

هنوز ماجرای مرنار پایان نپذیرفته بود كه شوستر با مساله دیگری روبرو شد. شوستر كه براساس تصمیم مجلس اجازه تاسیس ژاندارمری خزانه‌داری را یافته بود، فرماندهی آن تشكیلات را به وابسته نظامی انگلیس، سرگرد چارلز استوكس (Charles Stokes) سپرد كه مشهور بود بهتر از سایر خارجیان مقیم تهران ایران را می‌شناسد و به زبان فارسی تكلم می‌كند.[xix]

انتصاب استوكس، با قرارداد ۱۹۰۷.م مغایر بود. در نتیجه دولت روسیه به مخالفت پرداخت و از انگلستان خواست تا فرماندهی ژاندارمری به افسری وابسته به یك دولت كوچكتر سپرده شود. گری حاضر به قبول پیشنهاد روسیه بود و به باركلی دستور داد به شوستر پیشنهاد كند به جای افسر انگلیسی یك افسر سوئدی را به كار بگمارد. اما شوستر حاضر نشد اقدامی دراین‌باره انجام دهد.[xx]

در چنین وضعی، حادثه مهمی اتفاق افتاد كه باعث مختل‌شدن اوضاع سیاسی كشور شد. محمدعلی‌میرزا كه با پشتیبانی روسیه در تدارك بازگشت به ایران و تصاحب تاج و تخت بود، در تاریخ یازدهم جمادی‌الثانی ۱۳۲۹.ق/ نهم ژوئن ۱۹۱۱.م از ادسا به قصد ایران حركت كرد و در تاریخ بیست‌ویكم رجب ۱۳۲۹.ق/ هشتم ژوئیه ۱۹۱۱.م به گمش‌تپه در تركمن‌صحرا وارد شد. ازطرف‌دیگر، ابوالفتح‌میرزا سالارالدوله، برادر شاه مخلوع، نیز سپاهی از طوایف كرد و لر و غیره در مناطق غرب كشور تشكیل داد و بر ضد دولت مركزی طغیان كرد. خبر ورود محمدعلی‌میرزا و شورش برادرش سالارالدوله، اسباب نگرانی و وحشت عمومی شد. مجلس از ناصرالملك، نایب‌السلطنه، درخواست كرد سپهدار را كه در دوازدهم جمادی‌الاخر ۱۳۲۹.ق تهران را به قصد گیلان ترك گفته بود، برای تشكیل یك دولت جدید از رشت به تهران فرابخواند.

سپهدار به تهران مراجعت كرد و دولت خود را مركب از عناصر دموكرات و اعتدالی، در بیست‌ودوم رجب ۱۳۲۹.ق/ نوزدهم ژوئیه ۱۹۱۱.م به مجلس شورای ملی معرفی كرد. در این كابینه شخصیتهایی نظیر قوام‌السلطنه، صمصام‌السلطنه وثوق‌الدوله و حكیم‌الملك حضور یافتند كه در دولت پیشین نبودند. «حكیم‌الملك دموكرات بود و وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه عقاید لیبرال داشتند و شركت آنها در این كابینه یا برای جلب حمایت دموكراتها بود و یا به درخواست آنها.»[xxi] بااین‌حال، این دولت، وحدت و یكدستی لازم را نداشت و نتوانست كاری از پیش ببرد.

دكتر علی‌اكبر خدری‌زاده

پی‌نوشت‌ها

[i]ــ فیروز كاظم‌زاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمه: منوچهر امیری، تهران، شركت سهامی كتابهای جیبی، ۱۳۵۴، صص۵۳۵ــ۵۳۳

[ii]ــ ایرج ذوقی، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ ۱۹۲۵ــ۱۹۰۰.م، تهران، پاژنگ، ۱۳۶۸، ص۱۰۰

[iii]ــ حسین ناظم، روس و انگلیس در ایران، ترجمه: فرامرز محمدپور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص۱۰۶؛ ایرج ذوقی، همان، ص۱۰۰

[iv]ــ ایرج ذوقی، همان.

[v]ــ بانك شاهنشاهی ایران به وزارت امورخارجه (بریتانیا) لندن، اول ژوئن F.۰.۳۷۱/۱۱۸۴,۱۹۱۱ به نقل از ذوقی، همان، ص۷۵

[vi]ــ كتاب آبی، به كوشش احمد بشیری، ج۵، تهران، نشر نو، چ۲، ۱۳۶۸، صص۱۰۷۰ــ۱۰۶۸

[vii]ــ مذاكرات مجلس (۲۳ رجب ۱۳۲۸)

[viii]ــ فیروز كاظم‌زاده، همان، ص۵۵۸

[ix]ــ همان، ص۵۵۹

[x]ــ همان.

[xi]ــ ایرج ذوقی، همان، ص۸۳

[xii]ــ همان.

[xiii]ــ مورگان شوستر وكیلی سی‌وپنج‌ساله از ایالت واشنگتن بود كه پیش از ورود به ایران، در كوبا و فیلیپین خدمت كرده بود، لیكن مقررات سخت گمركی او در فیلیپین باعث به‌وجودآمدن مشكلاتی برای او شده و ظاهرا به همین علت به امریكا بازگشته بود.

[xiv] - Foreign Relation ۱۹۱۱, P. ۶۷۹, ۲۸ Dec ۱۹۱۰

به نقل از: سیدعلی موجانی، بررسی مناسبات ایران و امریكا (۱۸۵۱ تا ۱۹۲۵ میلادی)، تهران، وزارت امورخارجه، ۱۳۷۵، ص۷۶

[xv]ــ بایگانی اسناد وزارت امورخارجه، سال ۱۳۲۹، كارتن ۲۰، دوسیه ۱، به نقل از موجانی، همان، صص۷۸ــ۱۷

[xvi]ــ ویلیام مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه: ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران، بنگاه مطبوعاتی صفی‌علیشاه، چ۲، ۱۳۵۱، مقدمه اسماعیل رائین، صص۱۷ــ۱۶

[xvii]ــ مذاكرات مجلس دوم (۱۶ جمادی‌الثانی ۱۳۲۹)

[xviii]ــ ویلیام مورگان شوستر، همان، ص۱۷

[xix]ــ فیروز كاظم‌زاده، همان، ص۵۶۲

[xx]ــ همان، ص۵۶۳

[xxi]ــ منصوره اتحادیه، پیدایش و تحول احزاب مشروطیت (دوره اول و دوم مجلس شورای ملی)، تهران، گستره، ۱۳۶۱، ص۳۱۹

[xxii]ــ مذاكرات مجلس دوم، جلسه ۲۷۵ (۲۲ رجب ۱۳۲۹)

[xxiii]ــ نجف‌قلی‌خان بختیاری ملقب به صمصام‌السلطنه فرزند حسین‌قلی‌خان هفت‌لنگ بختیاری، در ۱۲۷۰.ق در چهارمحال تولد یافت. در سال ۱۲۹۹.ق پدرش به دستور ناصرالدین‌شاه و امر ظل‌السلطان به قتل رسید و پس از چندی وی مقام ایل‌بیگی یافت. در سال ۱۳۲۰.ق از طرف مظفرالدین‌شاه لقب صمصام‌السلطنه و مقام ایلخانی یافت. در دوره استبداد صغیر، هنگامی‌كه برادرش سردار اسعد از اروپا به ایران آمد، به همكاری با او پرداخت و شهر اصفهان را به تصرف درآورد. پس از فتح تهران، صمصام به همراه سایر سران بختیاری كه امور كشور در دست آنها بود، به تهران آمد و در زمره رجال موثر كشور درآمد. (ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، ج۱، تهران، انتشارات جاویدان ملی، چ اول، ۱۳۴۴، صص۲۲۳ــ۲۵۳)

[xxiv]ــ مذاكرات مجلس دوم، (۲۹ رجب ۱۳۲۹)

[xxv]ــ همان، (۳ شعبان ۱۳۲۹)

[xxvi]ــ همان، (۱۷ شعبان ۱۳۲۹)

[xxvii]ــ همان‌.

[xxviii]ــ همان.

[xxix]ــ همان، (۹ رمضان ۱۳۲۹)

[xxx]ــ رضا دهخوارقانی، وقایع ناصری و توضیح مرام دو رساله خطی، تهران، دنیا، ۱۳۵۶، ص۶۳

[xxxi]ــ همان، صص۶۵ــ۶۴

[xxxii]ــ همان، ص۷۰

[xxxiii]ــ همان، ص۷۱

[xxxiv]ــ مذاكرات مجلس دوم (۹ رمضان ۱۳۲۹)

[xxxv]ــ رضا دهخوارقانی، همان، ص۷۱

[xxxvi]ــ ارشدالدوله اهل كرمان و معروف به علی‌گاردی بود. علت این شهرت آن بود كه رئیس گارد عزیزالسلطان ملیجك بود. این گارد به دستور ناصرالدین‌شاه برای ملیجك تشكیل یافت و علی‌خان رئیس آن شد و بعدها با اخترالدوله دختر ناصرالدین‌شاه (زن قبلی عزیزالسلطان) ازدواج كرد و به هنگام مجلس اول به جمع مشروطه‌خواهان پیوست و به ریاست «انجمن مركزی» رسید. اما پس از چندی از مشروطه و مشروطه‌خواهان سرخورده شد و به نیروی استبداد گروید. (مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران، تهران، فردوس، ۱۳۸۴، ج۶، ص۱۵۷)

[xxxvii]ــ جهت آگاهی بیشتر رك: احمد كسروی، تاریخ هیجده‌ساله آذربایجان، چ۸، تهران، امیركبیر، ۱۳۵۶، صص۱۹۴ــ۱۶۷؛ مهدی ملك‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت، ج۷، تهران، علمی، چ۲، ۱۳۶۳، صص۱۴۴۴ــ۱۴۲۱

[xxxviii]ــ احمد كسروی، همان، ص۲۲۹

[xxxix]ــ یحیی دولت‌آبادی، حیات یحیی، ج۳، تهران، فردوسی، چ۲، ۱۳۶۱، صص۱۹۳ــ۱۹۲

[xl]ــ مهدی ملك‌زاده، همان، ج۷، ص۱۴۴۶

[xli]ــ عبدالحسین نوائی، ایران و جهان (از مشروطیت تا پایان قاجاریه)، ج۳، تهران، نشر هما، ۱۳۷۵، ص۲۴۲

[xlii]ــ پارك شعاع‌السلطنه در تهران در نزدیكی میدان توپخانه قرار داشت. اما دولت‌آباد قریه‌ای خارج از تهران و بر سر راه حضرت عبدالعظیم واقع شده بود.

[xliii]ــ كتاب آبی، همان، ج۶، ص۱۲۶۴؛ مهدی ملك‌زاده، همان، ص۱۴۴۹

[xliv]ــ منصوره اتحادیه، همان، ص۳۲۳

[xlv]ــ همان.

[xlvi]ــ احمد كسروی، همان، ص۲۳۵

[xlvii]ــ كتاب آبی، همان، ص۱۳۰۸

[xlviii]ــ همان، ص۱۳۰۹

[xlix]ــ مهدی ملك‌زاده، همان، ص۱۴۵۳؛ كتاب آبی، همان، صص۱۳۴۶، ۱۳۵۲، ۱۳۵۵

[l]ــ مذاكرات مجلس دوم (۷ ذی‌حجه ۱۳۲۹)

[li]ــ همان.

[lii]ــ همان؛ مهدی ملك‌زاده، همان، ص۱۴۵۷؛ احمد كسروی، همان، ص۲۵۵

[liii]ــ احمد كسروی، همان، صص۲۴۳ــ۲۴۱؛ مهدی ملك‌زاده، همان، صص۱۴۶۸ــ۱۴۵۹، محمدمهدی شریف كاشانی، واقعیات اتفاقیه در روزگار، به كوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، ج۳، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲، ص۶۹۴

[liv]ــ مذاكرات مجلس دوم (۹ ذی‌حجه ۱۳۲۹)

[lv]ــ فیروز كاظم‌زاده، همان، ص۶۱۴

[lvi] - Minister in Tehran to the Acting Minister of Foreign Affairs, Neratov, Telegram No, ۱۱۹۹, November ۲۲/ December ۵, ۱۹۱۱. ibid. (No, ۱۶۰), P. ۱۵۰

[lvii]ــ فیروز كاظم‌زاده، همان، ص۶۱۴

[lviii]ــ همان، ص۶۱۵

[lix] - Same to Same, for Sazonov, Telegram No, ۱۹۵۹, November ۲۲/ December ۲۲/ December ۵

[lx]ــ مهدی ملك‌زاده، همان، ص۱۴۷۳

[lxi]ــ مذاكرات مجلس دوم، (۲۶ ذی‌حجه ۱۳۲۹)

[lxii]ــ همان.

[lxiii]ــ همان.

[lxiv]ــ رضا دهخوارقانی، همان، صص۲۱ــ۲۰

[lxv]ــ سیدعلی‌محمد دولت‌آبادی، خاطرات سیدعلی‌محمد دولت‌آبادی، به كوشش حسام‌الدین دولت‌آبادی، تهران، فردوسی، ۱۳۶۲، ص۳۹

[lxvi]ــ منصوره اتحادیه، همان، ص۳۲۲

[lxvii]ــ كتاب آبی، همان، ج۶، ص۱۳۴۹

[lxviii]ــ سیدعلی‌محمد دولت‌آبادی، همان، ص۳۲

[lxix]ــ رضا دهخوارقانی، همان، ص۹۰

[lxx]ــ همان، صص۹۱ــ۹۰

[lxxi]ــ مذاكرات مجلس دوم (۲۹ ذی‌حجه ۱۳۲۹)

[lxxii]ــ احمد كسروی، همان، صص۲۵۹ــ۲۵۸؛ مهدی ملك‌زاده، همان، ص۱۴۷۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.